نگاهی به کارکرد مساجد در وفاق اجتماعی در هنگام بحران
مسجد،خانه مردم است
زهرا منصوری در مثلث نوشت:
یکم: زلزله کرمانشاه شاید نخستین حادثه طبیعی و خسارتبار سالهای اخیر بود که در میان مردم و اهالی اندیشه، رنگ و بوی دیگری نیز به خود گرفت. به این معنا که در پس یک حادثه طبیعی که منجر به کشته و زخمیشدن تعداد زیادی از هموطنانمان شد، تحلیلهای اجتماعی زیاد و متعددی ارائه شده که خبر از یک حادثه مهم اجتماعی در بدنه یک کشور میداد. اتفاقی که هرچند سالیان زیادی است زیرپوست این کشور جاری شده اما چند هفتهای است که نخستین نشانه آن به ظاهر بروز یافته است.
با انتشار تصاویر و اخبار زلزله کرمانشاه، از همان لحظات و دقایق نخستین، تکاپوی عمیقی بین مردم و از تریبون شبکههای اجتماعی برای کمک به آسیبدیدگان از این مصیبت آغاز شد. تکاپویی که خیلی زود به موجی فراگیر در کشور بدل شد و همگان خود را در کانون این بحران دیدند و سعی کردند که به سهم خود در جریان کمکرسانی به آسیبدیدگان این حادثه شریک باشند. این چنین بود که در لحظات نخستین پس از زلزله، هزاران شماره حساب شخصی به صفحات مجازی و شبکههای ارتباطی اعلام شد، کاروانهای کمک مردمی از تمام کشور به سوی مناطق زلزلهزده سرازیر شد و در کنار اینها، تعداد زیادی از مردم، راهی مناطق زلزلهزده شدند. به حدی که در جادههای منتهی به کرمانشاه شاهد ترافیک سنگینی بودیم که وضعیت امدادرسانی را به این نقاط برای نیروهای امدادی با دشواری مواجه کرده بود.
حضور مردم در کرمانشاه رفتهرفته گستردهتر شد و تلاش آنها برای کمکرسانی به این مناطق آنهم نه از مجاری رسمی و بلکه به صورت شخصی، یکی از مهمترین مسائل حاشیهای در این اتفاق شد. مسالهای که نظر بسیاری از اهالی جامعهشناسی را به خود جلب کرد. مردم خواهان کمک به آسیبدیدگان بودند، اما نه از طریق هلال احمر و ارتش و سپاه و... بلکه آنها پایگاههایی را مورد وثوق داشتند که نشانی از هیچ گروه و حزب و سازمانی در خود نداشته باشد. این چنین شد که رفتهرفته، مدارس و مساجد و تکایا نیز اقدام به جمعآوری کمکهای مردمی کردند و در این میان مردم بسیاری از کمکهای خود را راهی این مراکز غیردولتی کردند. کمکهایی که این بار شکل غیرمادی آن بر شکل مادی ترجیح و اولویت داشت.
دوم : طی سالیان اخیر همواره از گسستهای اجتماعی و عاطفی در جامعه ایرانی سخن به میان آمده است و به باور برخی از عالمان علوم اجتماعی و نتایج پژوهشهای علمی و میدانی جامعه امروز ما حرکت نسبتا شتابانی را به سوی گسستهای عاطفی و فاصله گرفتنهای اجتماعی تجربه میکند. نشانههایی که بسیاری از ما نیز آن را در سطح خرد در خانوادهها و سطح کلان آن یعنی در محله، شهر و... شاهد بودهایم اما اتفاقی که پس از زلزله اخیر افتاد و نشان داد مردم ایران ورای مسائل قومی، مذهبی و حتی ملی با نگاهی انسانی به کمک آسیبدیدگان شتافتند موید این واقعیت است که جامعه ایران بهرغم آنکه همانند خیلی از جوامع دنیای جدید بهطور اجتنابناپذیری با عارضه گسستهای عاطفی و سردی روابط اجتماعی دست و پنجه نرم میکند اما از پتانسیلهای بالایی برای غلبه یا حداقل تعدیل این مشکل برخوردار است. پتانسیلی که قطعا باید از سوی مسئولان و برنامهریزان مرتبط با این موضوع مدنظر قرار گیرد.
یکی از مهمترین حلقههای این تعدیل، مساجد بودند. پایگاههای غیردولتی که توانستند پس از سالیانی افول، دوباره به سرخط تجمعات بازگردند و اعتماد مردم را به خوبی به سمت و سوی خود جلب کنند. مساجد این بار نه بهعنوان پایگاه فعالیت یک حزب یا جریان سیاسی خاص و نه بهعنوان پایگاه تبلیغ کاندیدای خاصی در جریان انتخاباتهای گوناگون، که بهعنوان یک مرکز مهم اجتماع مردمی و مستقل وارد میدان شدند. مرکزی که در جمعآوری کمکها و وسایل امداد، چشمداشتی به بودجه هیچ نهاد و سازمانی نداشت و از این رهگذر توانست بسیاری از نیروهای مردمی را نیز در کنار خود داشته باشد. این در واقع یکی از مهمترین کارکردهای مردمی و اجتماعی مسجد بود که طی سالیان اخیر به دست فراموشی سپرده شده بود.
سوم: مساجد همواره در طول تاریخ نقشها و کارکردهایی داشته که با هیچ نهاد اجتماعی دیگر قابلمقایسه نیست. این نهاد دینی، فرهنگی و اجتماعی-سیاسی، گنجینهدار محرمانهترین سیر و سلوکهای عرفان ناب، تا انقلابیترین و سیاسیترین تصمیمها و مشاورههای نظامی کلان و خُرد حکومت نبوی و میراثدار فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی و دانشگاه علمی، آموزشی و تربیتی و نیز مرکز وحدتبخشی و انسجام مردم در امور اجتماعی و تعاونی بوده است. مرکزی که در فضای اندیشه اجتماعی و دینی کارکردهای مشخصی برای آن در نظر گرفته شده است.
تعالیم دینی رسیده از ائمه معصومین تاکید مینمایند که لازم است مسلمانان بنا به مقتضیات روز، تعریفهای مناسبی از کارکردهای مسجد به عموم افراد جامعه خود ارائه دهند و بکوشند همواره جایگاه مساجد در جوامع اسلامی را به قوت خود باقی و برقرار نگه دارند. متاسفانه در روزگار کنونی این امر مهم تا حدود زیادی مورد غفلت قرار گرفته است و این غفلت منجر به برداشتی بسیار ناقص و محدود از مفهوم مسجد شده و جایگاه آن را در حد نمازخانه تقلیل داده است. این تسامح و بیتوجهی موجب شده تا مساجد که روزگاری تجلی مقدس و آشکار از فضایی مذهبی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بودهاند کمکم نقش حیاتی خود را از دست بدهند و لایههای معرفتی و معنوی آنها در غباری از غفلت و ناآگاهی مدفون شود و به فضاهایی فیزیکی تبدیل شوند که توانایی پاسخگویی به نیازهای معنوی آدمیان را ندارند. این در حالی است که زلزله اخیر کرمانشاه و تبدیل دوباره مساجد به یکی از مهمترین مراکز تجمع و هماهنگی انسانی در جامعه برای امدادرسانی به افراد آسیبدیده، به خوبی نشان داد که جایگاه اجتماعی مسجد آسیبی ندیده و عموم مردم جامعه همچنان حس اعتماد به این نهاد مهم مذهبی-اجتماعی را درون
خود دارند.
این گزاره نهتنها در تعالیم دینی، بلکه در تمامی پژوهشهای اجتماعی که در فضای اندیشه جامعهشناسی دینی ترتیب داده شده نیز مورد تصدیق واقع شده است. مساجد علاوه بر تمامی فعالیتهای عبادتی، بستر تحقق کارکردهای اجتماعی و فرهنگی نیز هستند و اهمیت این امر در روزگار کنونی بیشتر احساس میشود. چرا که امروزه جوامعی مثل جامعه ایرانی شاهد رشد شکافهای روزافزون و جدیدی است که ناشی از دوران گذار و ناکارآمدیهای حکومتی یا دولتی است. در این میان مهمترین پایگاه ثقل مسلمانان میتواند این پایگاه قدیمی باشد.
دیدگاه تان را بنویسید