نامه دفتر تحکیم وحدت به وزیر ارشاد
فارس/ اتحادیه دفتر تحکیم وحدت طی نامهای به وزیر ارشاد نوشت: در سالهای گذشته شاهد غلبه نگاه قالب محور به جای محتوا محوری در وزارت فرهنگ و ارشاد بوده ایم، حال آنکه هنر به مثابه قالبی است که اگر محتوای آن مورد امتحان قرار نگیرد می تواند تمام جامعه را مسموم کند. در فرصت چهارساله پیش رو؛ می توانید مسیری جدید در عرصه فرهنگ و هنر کشور ایجاد کنید. در این مسیر رویۀ شفاف و رویکرد آگاهی بخشانه در وزارت فرهنگ و ارشاد لازمۀ همراهی مردم و تشکلهای دانشجویی است. چرا که حمایت مردمی به عنوان مهم ترین سرمایۀ یک مدیر فرهنگی، بدون آگاهی مردم، به ویژه جامعۀ فرهنگی، هنری و نخبگانی اتفاق نخواهد افتاد.
متن این نامه به شرح زیر است:
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ؛ جناب آقای دکتر اسماعیلی
سلام علیکم
متاسفانه مدیریت فرهنگی یکی از مغفول ترین مسائل در تمام سالهای پس از انقلاب اسلامی بوده است. غفلتی که باعث شده تا در سبک زندگی طیف گسترده ای از مردم جامعه، فرهنگ غربی جایگزین فرهنگ ایرانی-اسلامی شود. نبود سازوکار مناسب در وزارت فرهنگ و ارشاد، مسئله ای است که توسط رهبر انقلاب نیز مکرراً گوشزد شده است. با این وجود تاکید ایشان بر مسئله فرهنگ و نگاه مدبرانه وعمیق و نه صرفا سطحی جهت اصلاح سازوکارها همواره محل بی توجهی قرار گرفته است. رویکرد منفعلانه در مواجهه با فرهنگ بیگانه و عدم تلاش برای اصلاح سیاست های فرهنگ بومی، فرهنگ ایرانی_ اسلامی را در بسیاری از حوزهها به یغما برده است. لازمۀ اصلاح مدیریت فرهنگی، ایجاد مسیری در راستای یک هدف مشترک است تا تمام مولفهها و ابزارهای فرهنگی کشور در آن مسیر حرکت کنند.
وزارت فرهنگ و ارشاد به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی هیچ سیاستگذاری مشخصی برای ارائه گفتمان انقلاب اسلامی ندارد و ضعف سیاستگذاری در این وزارتخانه باعث بروز بلاتکلیفی در آن شده است. این در حالی است که جامعۀ هنری در تمام زیرمجموعه های خود، از موسیقی، تئاتر و سینما گرفته تا هنرهای تجسمی مثل نقاشی و مجسمه سازی، بر مبنای گفتمان واحد و مشخصِ برخاسته از غرب مدرن، به یک وحدت رویه رسیده است. شناسایی و تئوری سازی کلان مسائل فرهنگی مربوط به نظام مردم سالاری دینی و سیاستگذاری بر مبنای آن، بخش عظیمی از سردرگمی های این وزارت خانه را مرتفع خواهد ساخت.
در ادامه به چند مسئله اساسی در وزارت فرهنگ و ارشاد می پردازیم:
1- اسناد بالادستی در تمامی حیطه های تخصصی و اصلاح ساختارها و قوانین متناسب با آن:
در سالهای گذشته شاهد غلبه نگاه قالب محور به جای محتوا محوری در وزارت فرهنگ و ارشاد بوده ایم. حال آنکه هنر به مثابه قالبی است که اگر محتوای آن مورد امتحان قرار نگیرد می تواند تمام جامعه را مسموم کند. اگر چه که وزارت ارشاد می بایست جهت دهنده و سازنده مسیر هایی باشد که فضای فکری فرهنگی کشور در آن حرکت می کند، اما امروزه شاهد آن هستیم که از فرط بی برنامگی خود مجبور است در مسیری حرکت کند که هنرمندان برای آن ترسیم می کنند. به طور مثال در جامعه ای ایدئولوژیک که سرشار از مفاهیم قابل پرداخت است، تمام دغدغه ی نگاه محتوا محور سینما در ساخت فیلم های دفاع مقدس محصور شده است، حال آنکه نگاه به ظاهر قالب محور، با سرعتی باور نکردنی در حال تخریب و تحریف سایر مفاهیم در اذهان ملت است.
ایجاد مسیر حرکت برای فضای هنری کشور، ابتدائا مستلزم تصویب، بازنگری و گفتمان سازی اسناد بالادستی به شکل تخصصی، با مشارکت خود هنرمندان و هم چنین اساتید این حیطه و در تمامی رشته های هنری بوده و در وهله بعد، نیازمند اصلاح ساختار ها و قوانینی است که لازمه حرکت در مسیر این سیاست گذاری ها را فراهم خواهند آورد. این مهم خواهد توانست آینده مطلوبی که از سینما، موسیقی، ادبیات و... را انتظار داریم ترسیم کرده و ما را به آن نزدیک کند.
2- نگاه تعاملی جایگزین نگاه دستوری گردد:
یکی از اشتباه ترین رویه هایی که عموما در مدیریت فرهنگی کشور دیده می شود، نگاه دستوری به حیطه فرهنگ است. حال آنکه اصلاح رویه های فرهنگی اگر چه که به قوانین و ساختار های منسجم نیازمند است، اما بیش از آن، به هوشمندی و شیوه ی تعامل واعمال سیاست های کلان بر اهالی فرهنگ وابسته است. بارها و بارها دیده ایم که اصلاح فرهنگ با نگاه بالا به پایین بیش از این که چیزی را اصلاح کند، بلکه با ایجاد احساس لجبازی، دردی بر دردهای فرهنگی کشور نهاده است. ما برای اصلاح نیازمند ایجاد تحول در نگاه جامعه و تغییر اراده ی جمع برای اصلاح امر و گرایش به قوانین مصوبمان هستیم. که ایجاد این اراده مستلزم آن است که تک تک بند های قانون و مصوبات با نگاه صحیح حاکمیت اما از دل جامعه ی هنرمند و متناسب با دغدغه آن بیرون بیاید. نمی توانیم از پشت میز های نظریه پردازی صرف، برای کسانی که حتی ساعتی هم نمی توانیم با آن ها تعامل دوستانه و ادبیات مشترک داشته باشیم، قانون تصویب کرده و توقع داشته باشیم این قوانین عملیاتی و کاربردی بشود. وزارت فرهنگ و ارشاد خانه ی هنرمندان است و باید این احساس را نیز برای آنان ایجاد کند.
3- لزوم تشکیلات سازی برای فرهنگ و هنر اسلامی:
با گذشت بیش از 40 سال از عمر جمهوری اسلامی، خلأ وجود سیستمی یکپارچه برای پرورش هنرمندان متعهد و دغدغهمند، به وضوح احساس میشود. لازمۀ این مهم سیاست گزاری کلان و منسجم و تامین زیرساختهای لازم با در نظر گرفتن تفکری راهبردی و بلند مدت است. دستیابی به محتوای غنی در حوزۀ فرهنگ، نیازمند تربیت نیروی انسانی توانمند است. بی توجهی به این مسئله از جمله مواردی است که باعث شده بعد از چهل سال همچنان در مقوله آگاهی بخشی عقب باشیم. بلاشک بدون نیروی انسانی توانمند، هیچ سیاست و برنامۀ کارامد و دقیقی در مسائل فرهنگی کارگر نخواهد بود.
در فرصت چهارساله پیش رو؛ می توانید مسیری جدید در عرصه فرهنگ و هنر کشور ایجاد کنید. در این مسیر رویۀ شفاف و رویکرد آگاهی بخشانه در وزارت فرهنگ و ارشاد لازمۀ همراهی مردم و تشکلهای دانشجویی است. چرا که حمایت مردمی به عنوان مهم ترین سرمایۀ یک مدیر فرهنگی، بدون آگاهی مردم، به ویژه جامعۀ فرهنگی، هنری و نخبگانی اتفاق نخواهد افتاد.
امیدواریم که با ایجاد شفافیت ساختاری و ارتباط نزدیک حضرت عالی و مدیران میانی این وزارتخانه با بدنه مردمی و دانشجویی شاهد دستاوردهای عظیم فرهنگی این وزارت خانه در پایان مسئولیت جناب عالی باشیم.
و من الله توفیق
دیدگاه تان را بنویسید