همه در انتظار تهران ؛ برجام یا منهای برجام
جلال خوشچهره در یادداشتی می نویسد: در این میان آنچه بیش از همه اهمیت دارد، زمان و فرصتهایی است که برای تهران از ارزش طلایی برخوردار است. روزگاری نه چندان دور ، خرید زمان و «صبر استراتژیک» در معادلات دیپلماسی تهران میتوانست مفید باشد، حالا اما این رویکرد الزاما با فایده همراه نخواهد بود اگر تصور شود که طرفهای گفتوگو کننده با تهران، مانند گذشته با این رویکرد همراه خواهند بود. بیرون کردن برجام از اغماء به اراده تهران بسته است.
دیپلماسی ایرانی: گفتوگوهای وین درباره چگونگی بازگشت تهران و واشنگتن به برجام در تعلیق مانده است. به نظر میرسد برخلاف گذشته، ارادهها برای احیای برجام در پایتختهای گفتوگو کنندگان رنگ و بوی گذشته را ندارد. این در حالی است همه طرفها بر لزوم رسیدن به توافق در کمترین زمان، نگاه مشترک داشتند. آیا برجام دوباره به اغماء رفته است؟ تا پیش از دور پنجم گفتوگوها در وین، همه از سرعت دستیابی به توافقها خبر میدادند. گفته میشد؛ توافقها بر سر مسایل اصلی انجام شده و تنها برخی اختلافها در مسایل جزیی باقی مانده که در دور ششم، مرتفع خواهد شد. «میخائیل اولیانوف» رئیس هیات روسیه در مذاکرات برجام که به نوعی سخنگوی گفت و گو کنندگان در وین نیز شده؛ حالا برخلاف گذشته دیگر گفتههایش رنگ و و بوی امید ندارد. او نیز که پیشتر وعده سرعت در دستیابی به توافقهای نهایی در وین را میداد، اکنون با تردید از آینده و دور هفتم گفتوگوها میگویدکه زمان آن برگزاری آن روشن نیست.
ایجاد بنبست در دور ششم گفتوگوها و اعلام برخی دلزدگیها از گفت وگوهای فرساینده، نشان از وجود اختلاف بر سر مسایل اساسیتر میان تهران و دیگر گفتوگوکنندگان؛ بهویژه واشنگتن و تروئیکای اروپایی در این باره دارد. در این حال، یک نکته نیز برجسته است؛ اینکه طرفهای اروپایی - امریکایی برخلاف تصورات اولیه، چندان نگران از دست رفتن فرصتهایی نیستند که تهران را در موضع محکم تری قرار دهد. طرفهای غربی در حال القای این باور هستند که طولانی شدن روند گفتوگوها، تنها تهران را دچار مشکلات روزافزونی خواهد کرد که سرانجام آن، انتخاب سخت میان موقعیت حیثیتی و یا خروج از مشکلاتی است که بن بست در برجام و ادامه تحریمها بر اوضاع آشفته اقتصاد آن تأثیر گذاشته است. «آنگلا مرکل» صدر اعظم آلمان در دیدار با «جوبایدن» از همین منظر است که گفت: توپ اکنون در زمین ایران است.
امریکا، اروپا و حتی روسیه و چین، زیان خود را در صورت شکست گفتوگوهای برجامی، به ضرر سیاسی و ناکامی در ایجاد یک توافق بینالمللی خلاصه میکنند اما تصویر پیامد این شکست برای تهران در نگاه غرب و برخی ناظران میتواند دامنه وسیعتری از حیث اقتصادی، سیاسی، حقوقی و حتی حاکمیتی ایجاد کند. از همین روست که طرفهای غربی برای دستیابی به توافق با تهران از خود عجلهای نشان نداده و تصمیم را به تهران واگذاشتهاند. آخرین گزارش «محمد جواد ظریف» به مجلس نیز تأکید بر این مهم دارد که کف و سقف توافقهای ممکن در وین همانی است که در گزارش دهها صفحهای خود و همکارانش در وزارت امور خارجه به مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی ارائه کرده است.
آنچه روشن است، مواضع مشترک و مورد توافق طرفهای امریکایی - اروپایی و به تبع آن دو عضو بلوک شرقی گفتوگوها یعنی روسیه و چین در ارائه پیشنهادهایی است که در وین به تهران داده شده است. به عبارت دیگر اعضای گفت و گو کننده مستقیم و غیر مستقیم با تهران، تکلیف خود را با بسته پیشنهادی ارائه شده که در فرایندی مملو از چانه زنیها با طرف ایرانی خود روشن کرده و در انتظار پاسخ تهران هستند. طرفه اینکه تصریح کردهاند که اگرچه توافق در اسرع وقت، امتیازی برای همه طرفها محسوب میشود، اما کوتاه یا طولانی شدن آن با همه پیامدهایش، مربوط به اراده تهران است.
سکوت تهران برای اعلام زمان برگزاری دور هفتم گفتوگوها در وین میتواند به دوعلت باشد: نخست؛ گفتوگوهای دور ششم بر سر مباحثی بوده که تهران در قبول نتایج آن دچار تردید است. در این صورت میتوان چنین نتیجه گرفت که برخلاف گفتههای گذشته، اختلافات بر سر مسایل جزیی در پنج دور گفتوگوها مرتفع شده، اما اختلافات اساسی برجای خود باقی است. در اینجا بسته پیشنهادی طرفهای گفتوگو کننده با تهران با اجماع همه طرفهای غربی و شرقی و با لحاظ موازنه مثبت برای ایران و دیگر اعضای گروه برجامی در پی سقف چانه زنیهای دیپلماتهای ایرانی ارائه شده و حالا تهران است که باید تصمیم بگیرد. تردید تهران از جانمایه توافقی است که بی تردید قبول آن ممکن است تهران را در موقعیتی به مراتب متفاوت از تعهداتش در توافق سال ۲۰۱۵ میلادی قرار دهد.
دوم؛ تعلل تهران در اعلام زمان برگزاری دور هفتم گفتوگوهای وین به تغییر دولت در ایران مربوط است. بر این اساس «حسن روحانی» با ابراز تأسف از فرصت از دست رفته دولت او در انجام توافق، اعلام کرد که ادامه کار را به دولت آینده واگذاشته است.
با قبول این فرض اما چند پرسش اصلی باقی است؛ اینکه اگر انجام گفتوگوهای برجامی از روز نخست ناشی از اراده نظام سیاسی بوده و تغییر دولتها در این باره نقش نداشته و ندارد، بنابراین چرا زمان از دست رفته در محاسبات هزینه و فایده اعلام هرگونه تصمیم در این باره دیده نشده است؟ پرسش مهمتر اینکه؛ رقابتهای جناحی چه میزان در توقف گفتوگوهای برجامی نقش داشته و هزینه این رفتار به پای کیست؟
دولت سیزدهم در حالی آماده استقرار در هفتههای آینده میشود که هنوز رویکرد معلومی را در سیاست خارجی خود بیان نکرده است. «ابراهیم رئیسی» در جریان رقابت های انتخاباتی خود به صورت دوفاکتو، برجام را پذیرفت؛ با شرط ملاحظاتی که برای آن قائل است. البته او هنوز درباره ملاحظات خود سخن روشنی نگفته اما گزارشها درباره نتایج گفتوگوها در وین را دریافت کرده و تاکنون نگاه سلبی در این باره ابراز نکرده است. با این حال گمانهها در باره تیم دیپلماسی او در دولت سیزدهم و آرایش مخالفان برجام بهگونهای است که امیدواری به نتایج روشن از گفت وگوهای وین را در زمان نزدیک با تردید همراه میکند.
در این میان آنچه بیش از همه اهمیت دارد، زمان و فرصتهایی است که برای تهران از ارزش طلایی برخوردار است. روزگاری نه چندان دور ، خرید زمان و «صبر استراتژیک» در معادلات دیپلماسی تهران میتوانست مفید باشد، حالا اما این رویکرد الزاما با فایده همراه نخواهد بود اگر تصور شود که طرفهای گفتوگو کننده با تهران، مانند گذشته با این رویکرد همراه خواهند بود.
بیرون کردن برجام از اغماء به اراده تهران بسته است.
دیدگاه تان را بنویسید