امید اصلاح طلبان به تدبیر رئیسی
اصلاحطلبان تا اینجای کار امیدها به تدبیر رئیسی بستهاند! آنها رویکردی نرم و محافظهکارانه در قبال «تدبیر آینده کشور به دست رئیسی» دارند و در فضایی که به نظر نمیرسد غیرواقعی باشد، این احتمال را دادهاند که فضای جدید کشور این امکان را به رئیسی بدهد که کشور را تا حدودی از شرایط بحرانی حاضر خارج کند.
ممکن است بخشی از این امید بستن از ناامیدی و احساس خسرانی باشد که آنان از دولت روحانی و حمایتی که از او کردند، بهدست آوردند، ولی به هر حال توجه مستقل آنان فارغ از قبل و بعد به خود دولت سیزدهم فراتر از انتظار بوده است. برخی از اصلاحطلبان گفتهاند باید به رئیسی مهلتی چهارساله بدون تخریب و درگیر شدن با او را داد. اگر کشور را از بحران خارج کرد که به او تبریک میگوییم و اگر ناتوان از این مهم بود که برخی یا بسیاری از دعاوی ما درباره وجود ایرادات اساسی حاکمیتی در کشور ثابت و معین میشود. حتی تندروترینشان که به اعتراف کرباسچی «فاقد برنامه و کارنامه است و فقط حرف میزند»، یعنی تاجزاده گفته است «یک سال دیگر با برخی پرسشها به سراغ رئیسی میروم» و این یعنی او نیز امید یکساله بسته یا دستکم فهمیده است که نباید بیگدار به آب بزند.
در واقع اگرچه جریان اصلاحات خیلی دیر و پس از هشت سال از رئیس دولت برآمده از اصلاحات دل کنده و ناامید شده است، اما اکنون به تدبیر رئیسجمهور منتخب که البته نسبتی سیاسی با آنها ندارد امیدوار شده و این یعنی خود را در میان زمین و هوا رها نکرده است.
این گزاره را میتوان در مواضع پیدا و پنهان فعالان سیاسی جریان اصلاحطلبی به روشنی رصد کرد. برخی به دلیل ملاحظات سیاسی از ابراز علنی رویگردانی از روحانی ابا دارند و برخی دیگر با صراحت بیان میکنند. روش ابراز ناامیدی از «دولت تدبیر و امید» البته محل مناقشه نیست و نوعاً اصلاحطلبان در این رویکرد و نگاه متفقاند. برخی منتقدان البته این چرخش را چندان صادقانه ارزیابی نمیکنند و معتقدند در این تغییر نگاه نوعی سهمخواهی نهفته است، اما بیشتر ناظران این را کاملاً واقعی و عملگرایانه توصیف میکنند. فارغ از اینکه کدامیک از این نگاهها به واقعیت نزدیکتر باشد، آنچه که امروز واجد اهمیت است، ابراز امیدواری به تدبیر آیتالله رئیسی در تمشیت امور اجرایی کشور است. هم او که همواره فارغ از دستهبندیهای سیاسی بر تشکیل دولتی خدمتگزار تأکید کرده است. امیدواریای که حتی به درون اصلاحات هم رفته و آنها معتقدند رئیسی متفاوت از روحانی است. آنها معتقدند «روحانی هم به لحاظ روحیات شخصی و هم نظریهای که دولتش بر اساس آن مدیریت کشور را پیش میبرد، با روحیه جمع گرایی و همگرایی فاصله داشت.» عبدی فعلاً مثبت است!
در این میان عباس عبدی، تحلیلگر پرکار روزنامههای اصلاحطلب، اگرچه عموماً نگاه مثبتی به «آینده کشور تحت زعامت اصولگرایان» ندارد و همواره با ناامیدی و بعضاً سیاهنمایی از گفتار و رفتار اصولگرایان -به زعم خود- پردهبرداری میکند، در آخرین اظهارنظر خود پیرامون اهمیت همسو شدن سهقوه در دوره ریاستجمهوری رئیسی مینویسد: «چرا از یکدستی احتمالی با آمدن آقای رئیسی استقبال میکنم؟ چون در عمل ما نه تنها دو دولت داشتیم، بلکه نهادهای مکمل دولت نیز در تقابل با آن بودند. وضعیت مجلس، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، دستگاه قضایی، دستگاههای اطلاعاتی و نظامی، حتی نیروهای غیررسمی همه و همه در تقابل با دولت بودند. حتی درون دولت نیز سازهای ناساز کوک میشد و این تعارضات کل ماجرای قدرت اجرایی کشور را در سیاست خارجی، سیاست داخلی و اقتصادی دچار فلج کرده بود. از این رو یکدست شدن این مجموعه میتواند موجب کاهش زیانها و نیز افزایش مسئولیتپذیری شود. آیا این هدف محقق میشود؟ به نظر من در کوتاهمدت بله، ولی در میانمدت، دوباره تنش و اختلاف، آنان را رو در روی یکدیگر قرار میدهد.»
عبدی در جای دیگری هم میگوید: «اصلاحطلبان باید با دید مثبت به دولت آقای رئیسی نگاه کنند. آقای احمدینژاد درآمد نفتی هنگفتی در اختیارش بود و برای مدیریت آن نیازمند مدیران شایسته بود که در اختیار نداشت. او میتوانست خیلی کارها انجام دهد، اما برنامه لازم را برای آن نداشت، اما آقای رئیسی دستش خالی است و باید خیلی در انتخاب مدیران شایسته دقت به خرج بدهد؛ لذا او خیلی نیازمند دقت در سیاست خارجی است. احمدینژاد سیاست خارجی بدون منطق داشت و سبب شد تا مردم تاوان سنگینی بدهند. فکر میکنم که رئیسی ابداً این کار را انجام نخواهد داد و نشانه آن هم صحبتهایش درباره توافق هستهای است. علاوه بر این شخصیت و رفتار رئیسی از احمدینژاد کاملاً متفاوت است لذا معتقدم که اساساً دولت رئیسی با دولت احمدینژاد تفاوت خواهد داشت.»
عبدی معتقد است که «اگر آقای رئیسی بتواند بخشی از وعدههایش را عملی کند، همه از او حمایت خواهند کرد نه فقط یک یا دو حزب و جریان.»
نقش پدری رئیسی
برخی اصلاحطلبان هم در گذرگاههای مجازی خود و برخی اظهارات خصوصیتر اذعان میکنند که رفتار رئیسی تا اینجای کار رفتاری توأم با شفقت و مهربانی بوده و به نظر میرسد او قصد همگرایی بین سیاسیون و برهمزدن چیدمان سیاسی فعلی را دارد که با آنکه این چیدمان جدید به معنی از دست رفتن «اصلاحطلبان با رهبر سنتی خود» است، اما چون لزوماً به معنی از بین بردن «اصلاحطلبی» نیست، با نگاه امیدوارانه به آن نگاه میکنند. از جمله احسان مازندرانی پیش از این با اشاره به مناظرات گفته بود: «در این مناظرات آیتالله رئیسی همان نقش پدر دلسوز و مهربان مردم را داشت. با این تفاوت که در دو سه مانوری که آیتالله رئیسی در مناظره داشت، نشان داد که اگر بخواهد صحبت کند و از آن موضع پدر مهربان و دلسوز خارج شود برای تمام افرادی که میخواهند با آن چالش کنند، جواب دارد. در نتیجه آنها آقای رئیسی را دست کم گرفتند، ولی او چند جواب داد که جوابهای متین و معقول بود و جلب توجه کرد.»
شیفت انتظارات از روحانی به رئیسی!
به هر تقدیر، انتظاراتی را که دولت تدبیر و امید اصلاحطلبان نتوانست برای مردم برآورده سازد، اصلاحطلبان برای دولت بعدی لیست میکنند و از ابراهیم رئیسی میخواهند. اشکالی هم ندارد و نشان میدهد «امید» اصلاحطلبان هم به «تدبیر» سید ابراهیم رئیسی است. از سویی آنچنان که خود رئیسی گفته، و اگر هم نگفته بود، تکلیفش چنین بود، او رئیسجمهور «همه» مردم ایران است. بنابراین، اصلاحطلبان هم میتوانند خواستههایشان را که شعارهای انتخاباتی رئیسجمهور منتخبشان در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود و به آنها جامه عمل نپوشاند، از رئیسی مطالبه کنند، گرچه جزو وعدههای رئیسی نبوده باشد. از جمله روزنامه اصلاحطلب اعتماد در یادداشتی به قلم «حسین راغفر» کارشناس اقتصادی اصلاح طلب نوشت: «اولین اقدامی که دولت سیزدهم باید پیگیر آن باشد کاهش شدید قیمت ارز است که اگر این اتفاق رخ دهد به تدریج مشکلات حل خواهد شد، البته این موضوع همکاری دستگاههای قضایی و مجلس را میطلبد تا قیمت کالاها و اجناس به تدریج پایین بیاید.»
ادامه آنچه راغفر نوشته، جالب توجه است و آن اذعان به فقیر شدن جامعه متوسط ایران در دولت حسن روحانی است: «افزایش قیمت ارز در این مدت باعث شد که گروههای محروم در جامعه بهشدت آسیب ببینند و طبقات متوسط نیز فقیر شوند و این گرانیها در این مدت بر بخش سرمایه انسانی کشور نیز بهشدت اثر گذاشت، به گونهای که تنها در سال ۱۳۹۹ حدود ۹۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی جوان دانشگاه کشور مهاجرت کردهاند و این موضوع نشان میدهد که با این دستمزدی که به اعضای هیئت علمی دانشگاهها داده میشود و این نرخ دلار قدرت خرید همه افراد جامعه بهشدت آسیب دیده است و به نظر میرسد که مؤثرترین اقدام دولت در شرایط کنونی کاهش قیمت ارز باشد».
کاهش و ثبات قیمت ارز از جمله شعارهای اصلی حسن روحانی در سال ۹۲ بود. او به شدت دولت نهم و دهم را متهم به سوءمدیریت در کنترل بازار میکرد و اصلاحطلبان هم برای او هورا میکشیدند.
اقدامات رئیسی برای اداره بهتر جامعه است
حسن رسولی، عضو بنیاد امید ایرانیان هم در گفتگو با مهر، درباره تماسهای اخیر رئیسجمهور منتخب با فعالان سیاسی و رسانهای اصلاح طلب میگوید: «با شناختی که از شخصیت و روحیات شخصی سید ابراهیم رئیسی دارم، باید بگویم آنچه رئیسجمهور آینده برای آن اقدام کرده مبتنی بر رویکرد استفاده از همه ظرفیتهای کشور برای کمک به اداره بهتر جامعه است. برداشت من از این اقدام و تماس با اصلاحطلبان، برداشت مثبتی است. چالشهای کشور در شرایط فعلی به قدری عمیق و گسترده است که ظرفیت یک جریان سیاسی برای کاستن بار مشکلات مردم و حل آنها کافی نیست؛ این یک واقعیت است؛ بنابراین با پایان یافتن رقابتهای انتخاباتی، اگر باب تعامل و رفاقت میان جبهههای مختلف گشوده شود، طلیعه مثبتی در اداره کشور آغاز خواهد شد. حسن روحانی هم به لحاظ روحیات شخصی و هم نظریهای که دولتش بر اساس آن مدیریت کشور را پیش میبرد، با روحیه جمع گرایی و همگرایی فاصله داشت.»
رسولی با یادآوری سرمایه اجتماعی ۷۶ درصدی روحانی تأکید میکند: «روحانی با بالاترین سطح مقبولیت اگر روحیه همگرایی را در دولت اجرایی میکرد، میتوانست با تعامل مناسبی با بدنه جامعه هم پایگاه اجتماعی و سازمان رأی خود را افزایش دهد و هم از ظرفیتهای پراکنده و متنوع موجود در کشور استفاده بهتری کند. روحیات شخص روحانی، روحیه همراهی با مشکلات مردم و مبتنی بر تعامل با ظرفیتهای متفاوت در کشور نبود؛ سازمان مدیریت دولت او نیز هم تحت تأثیر همین روحیات از این نوع رویکرد و عملکرد فاصله گرفت.»
محمد هاشمی فعال سیاسی اصلاحطلب نیز در خصوص تحلیل و ارزیابی خود از تماسهای رئیسجمهور منتخب با برخی فعالان سیاسی اصلاحطلب و درخواست ارائه راهحل از سوی آنها میگوید: «ایشان پس از پیروزی در انتخابات در صحبتی گفتند رئیسجمهور همه هستند نه رئیسجمهور یک جناح و گروه خاص و حالا در راستای گفته خود با چهرههای اصلاحطلب هم تماس گرفتند تا با این اقدام ثابت کنند رئیسجمهور همه هستند.»
سنباده سیاست را چه کسی نرم کرد؟
اگر در میان اظهارات اصلاحطلبان بگردیم موارد بسیار مثبتتر از آنچه گفته شد، یافت میشود. فضای آرام کشور و کاهش حساسیتها به حواشی مضر و خسارتبار سیاسی البته بیش از همه مرهون رفتار خود رئیسجمهور منتخب است. او شاید بیش از همه از فضای حاشیهساز و جنجالآفرین روحانی و معاون اولش درس سیاست گرفت و دانست که برای نرمکردن سنباده سیاست نمیتوان از سنبادهای دیگر بهره گرفت و باید سنباده را در جریان آب مستمر و جاری قرار داد تا زنگ زده و مستهلک شود.
دیدگاه تان را بنویسید