مهدی پاکدل به کنجکاویهای شخصیاش پاسخ میدهد
مهدی پاکدل در کنار بازیگری علاقهای جدی به عکاسی دارد و هر از چندی برای عکاسی به شهرها و روستاهای گوناگون سفر میکند و در همین سفرها با قصههای محلی مختلف آشنا شده است. او این روزها با همراهی ـ مهدی دلخواسته عکاس سینما و مستندساز ـ در تدارک ساخت مجموعه مستندی درباره همین قصههاست و البته تاکید دارد که هیچ ادعایی در مستندسازی ندارد.
او که به تازگی مجوز ساخت مجموعه مستند خود را با نام «هزار افسان» از سازمان سینمایی وزارت ارشاد گرفته است در گفتگو با ایسنا توضیح داد که این مجموعه، پاسخی است به کنجکاویهای شخصی خودش و مهدی دلخواسته درباره قصهها و افسانههای محلی ایران و امیدوار است این مجموعه بماند به یادگار برای آیندگان.
پاکدل در این گپ و گفت از جذابیتهای ساخت مستند بر اساس قصههای محلی گفت و از جای خالی تئاتر، فیلم کوتاه و مستند در شبکه نمایش خانگی و اینکه اگر کرونا این اندازه گسترش پیدا نکرده بود، پیش از عید برای ساخت این مجموعه مستند راهی سفر میشد.
او در آغاز درباره گرایشش به مستندسازی توضیح داد: «من به عنوان کارگردان و مهدی دلخواسته به عنوان تهیهکننده این مجموعه، هر دو یک عقبه عکاسی داریم. بارها برای عکاسی به نقاط گوناگون سفر کردهایم همانطور که پیش از این و در سالهای قبل تر با امیر آقایی چنین سفرهایی داشتیم، مدتی است من و مهدی دلخواسته گاه گاهی چنین سفرهایی انجام میدهیم و ماحصل عکسهای این سفرها را در نمایشگاه «مکث روی سکوت» که آذر و دی در گالری «باروک» برپا شد، ارایه کردیم.»
آنها در این سفرها دریافتند هر شهری قصهای دارد و هر عکسی هم. بنابراین به این ایده مشترک رسیدند که خوب است این عکسها را به صورت متحرک درآورند: «همیشه فکر میکردیم اگر بخواهیم هر یک از این عکسها را که قصهای دارد، به تصویر متحرک تبدیل کنیم، چه خواهد شد. بنابراین «هزار افسان» ایدهای است از من و مهدی دلخواسته که با هم پرورشش دادیم و درباره قصههای محلی روستاها و شهرهای ایران است؛ از داستانهای عامیانه تا قصههای جن و پری، داستانهای هراسناک یا شگفتانگیز و عاشقانه و یا حماسی. از آنجا که بیشمار قصه داریم، کوشیدیم آنهایی را که قابلیت تصویری و دراماتیک دارد، انتخاب کنیم.»
او البته به این موضوع هم اشاره میکند که: «فعلا سی یا چهل قصه در اقصی نقاط ایران داریم. نمیتوان گفت این قصهها حتما اتفاق افتاده و حال قرار است مستند شود چون در همه آنها به نوعی تخیل هم پهلو میزند. به هر حال دغدغه هر دوی ما بود که به این قصهها شکل داستانی بدهیم و تجربه دلانگیز و جذابی برای هردوی ماست.»
آنان قصد داشتند پیش از عید سفرهایشان را برای ساخت این قصهها آغاز کنند ولی به علت شیوع کرونا دست نگه داشتند و منتظرند به محض عادی شدن شرایط، راهی سفر شوند.
بازیگر نمایشهای «خشکسالی و دروغ» و «یک صبح ناگهان» در ادامه این گفتگو تاکید کرد که هیچ ادعایی در زمینه مستندسازی ندارد: «قرار نیست جا پای مستندسازان بگذاریم یا بگوییم شیوه تازهای در مستندسازی ایجاد کردهایم. ما فقط یکسری قصه داریم و دوست داریم آنها را به شکل مستند داستانی به تصویر بکشیم. درواقع به دنبال پاسخی برای کنجکاویهای خودمان هستیم.»
فاز اول این مجموعه در بردارنده سی قسمت چهل دقیقهای است و در حال حاضر نت برداریهای آن انجام شده است.
مهدی پاکدل در این باره گفت: «علاوه بر نتبرداری، پیش افراد مطلع رفتهایم و برای سه داستان اول تمام کارهای تحقیقاتی انجام شده. البته هنوز وارد فاز میدانی نشدهایم. سه قصه اول را در جزیره کیش، چابهار و اطراف سیستان و بلوچستان میسازیم.»
آنها هرچند بیشتر به منابع شخصی افراد رجوع کردهاند اما در کنار آن از سه منبع مکتوب هم بهره بردهاند؛ کتاب «داستانهای عامیانه مردم ایران» اثر زندهیاد علی اشرف درویشیان، «باورهای عامیانه مردم ایران» نوشته حسن ذوالفقاری و «افسانههای کهن ایرانی» نشر هیرمند که به گفت مهدی پاکدل پژوهشی بسیار مدرن است و دستهبندی جذابی دارد.
او البته تاکید کرد: «استفاده از این منابع به معنای این نیست که داستانهایمان را از روی آنها انتخاب کردهایم. بلکه به محلات میرویم و با افراد محلی صحبت میکنیم و خودمان در جایگاه مخاطب هستیم و نمیخواهیم قضاوت کنیم که مثلا فلان داستان خرافه است و ...»
او که خود به عنوان راوی در این مجموعه حضور دارد، این کار را بسیار سخت و در عین حال لذتبخش توصیف و اظهار امیدواری کرد این مجموعه به یادگار بماند برای آیندگان.
بازیگر فیلمهای «چهارراه استانبول» و «تنگه ابو قریب» درباره ادامه مجموعه مستند «هزار افسان» نیز گفت: «طبیعتا ته ندارد چون بینهایت قصههای جذاب داریم. با تغییر جغرافیا جنس قصهها هم عوض میشود. مثلا قصههای شهرهای کویری همه درباره رسیدن به آب و آبادانی است و دار و درخت. فعلا به صورت شخصی این پروژه را پیش میبریم و شاید برای پخش آن از همراهی یک حامی مالی استفاده کنیم.»
او که قصد دارد این اثر را برای پخش از شبکه نمایش خانگی آماده کند، در پاسخ به این سخن که مستندسازی هرگز جایگاهی در نمایش خانگی نداشته است، توضیح داد: «واقعیت این است که در VOD جای دو چیز خالی است؛ تئاترهای شاخصی که در تهران اجرا میشود و تماشاگران دیگر شهرها امکان دیدن آنها را ندارند و این یک امکان خوب است تا آنان نیز این آثار را ببینند . چراکه همیشه میگویند تئاتر خواهان ندارد ولی اگر شرایط درستی برای ارایه آثار نمایشی داشته باشیم، خواهیم دید که اتفاقا تئاتر خواهان بسیار دارد. از سوی دیگر جای فیلمهای کوتاه و مستند هم خالی است درحالیکه اینها خیلی جای کار دارند و حتما به مرور زمان مخاطب خود را پیدا میکنند. ما هم امیدواریم مجموعه مستند ما بتدریج جای خود را میان تماشاگران پیدا کند.»
دیدگاه تان را بنویسید