سعید فائقی، معاون فنی اسبق سازمان تربیت بدنی، در گفت‌وگو با ماهنامه «مثلث» معتقد است در همه این سال‌ها ورزش با نگاهی جزیره‌ای اداره شده است و البته دردناک‌تر از نگاه جزیره‌ای مدیریت دو کلاجه در ورزش باعث شده تا توسعه‌ای رخ ندهد. این مدیر باتجربه ورزش کشور تاکید می‌کند آفت اصلی ورزش کشور این بود که هم گودرزی و هم سلطانی‌فر جایگاه وزیر ورزش را فراموش کردند و سیاست‌های‌شان منجر به تحول و توسعه نشد.

پشت پرده ورزش در دولت روحانی
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

شما در کارگروهی بودید که به‌طور تخصصی مسئولیت بررسی گزینه‌های وزارت ورزش در دولت آقای روحانی را برعهده داشت اما نسبت‌به آن کارگروه و نتایجی که به دست آمد دلسرد شدید. چرا؟

همیشه یک اتفاق ثابت درباره تشکیل کارگروه‌های تخصصی وجود دارد که من اینگونه آن را تعریف می‌کنم؛ شما ممکن است تا روز جمعه صدها تصمیم بگیرید و جمع‌بندی‌هایی داشته باشید اما روز شنبه که از راه می‌رسد همه اتفاق‌ها طور دیگری رقم می‌خورد. تصمیمات شکل دیگری به خود می‌گیرند و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتیجه کار همان چیزی شود که شما قبل از روز شنبه درباره‌اش به جمع‌بندی رسیده‌اید. به خاطر دارم خانم طاهریان، مسئول حوزه ورزش در ستاد انتخاباتی آقای روحانی بودند. من به ایشان در همان مقطع هم گفتم خانم طاهریان تا روز جمعه شاید همه شواهد و قرائن حاکی از این باشد که دولت به شما اعتماد کرده است اما ممکن است روز شنبه اتفاق دیگری رخ بدهد. بنابراین اگر از طرف دولت با شما تماسی گرفته نشد ناراحت نشوید.

روز شنبه از آن چه کسانی بود؟

روز شنبه افرادی خودشان را نشان می‌دهند که اصطلاحا کابینه در سایه هستند. 

عکس‌العمل خانم طاهریان چه بود؟

فکر می‌کنم از من ناراحت شد. این حرف را قبول نکرد. اما یکی، دو روز بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری در جلسه‌ای همدیگر را دیدیم و ایشان متوجه حرف من شده بود. گفت آقای فائقی! همان چیزی که شما گفتید اتفاق افتاد. انگار نه انگار که من مسئول ورزش در ستاد انتخاباتی آقای روحانی بودم.

از کارگروهی که تشکیل شده بود، بگویید.

بله، آن کارگروه شکل گرفته بود اما کابینه در سایه هم وجود داشت و من خبر داشتم که کار خودشان را انجام می‌دهند. در دفتر یکی از آقایان نزدیک به دولت جلساتی تشکیل می‌شد و در واقع اصل مطلب در آن جلسات تشریح می‌شد و بررسی‌ها صورت می‌گرفت که چه اتفاقاتی باید در ورزش شکل بگیرد.

در کارگروه تخصصی حوزه ورزش مدیران قابل‌توجهی حضور داشتند؟

بله، افراد وزینی حضور داشتند. به همین دلیل من بعد از دو، سه جلسه معترض شدم و گفتم دیگر نباید این کار را ادامه بدهیم چون در جلسات ما یک‌سری تصمیم گرفته می‌شود اما وقتی جلسات موازی شکل می‌گیرند اتفاقا دولت به سمت همان کابینه در سایه‌اش حرکت می‌کند. دیگر در آن کارگروه نماندم.

به‌جز جلسات کابینه در سایه مورد دیگری هم بود که باعث دلسردی‌تان شد؟

بله، کار دیگری که به نظرم یک‌جور کاغذبازی به حساب می‌آمد هم صورت داده بودند؛ اینکه یک‌سری فرم نظرخواهی برای برخی افراد می‌فرستادند تا آن افراد باتجربه وزیر پیشنهادی‌شان را همراه با دلایل و معیارهای‌شان بنویسند. خب اینها به نظرم درست نبود. ما در کارگروه تخصصی انتخاب وزیر ورزش نشسته بودیم و با هم بحث می‌کردیم درحالی‌که بیرون از آن کارگروه چنین وضعیتی ایجاد شده بود. من هیچ‌وقت خودم را یکی از مسئولان حوزه ورزش در ستاد انتخاباتی نمی‌دانستم.

اما شما به‌عنوان نماینده ورزش در ستاد انتخاباتی آقای روحانی به تلویزیون رفتید.

بله، ماجرا از این قرار بود که آقای دادگر که رییس فدراسیون تیراندازی است شبی با من تماس گرفت و گفت یک برنامه ورزشی در تلویزیون پخش می‌شود که شما از طرف آقای روحانی لطفا به این برنامه بروید و نقطه‌نظرات مدنظر دولت را مطرح کنید. گفتم من از برنامه‌های ورزشی آقای روحانی اصلا خبر ندارم. نمی‌دانم چه دورنمایی برای ورزش متصور شده و اصلا وقت نمی‌کنم که برنامه ایشان در این بخش را مطالعه کنم. ایشان گفت اتفاقا راجع به همین هم بحث شده و شما به‌عنوان یک فرد متخصص نقطه‌نظرات خودتان را بگویید. یعنی هر چیزی که گفتید همان مطلب را می‌توانید جزو برنامه‌های آقای روحانی معرفی کنید. این عین واقعیت است که به شما می‌گویم. من به آن برنامه رفتم اما یک حرفی در دل من مانده که باید در این مصاحبه بگویم؛ نماینده‌هایی که از طرف سایر نامزدهای ریاست‌جمهوری به آن برنامه آمده بودند می‌توانستند یک جاهایی کاملا مرا به چالش بکشند اما آن‌قدر بزرگوار بودند که رعایت کسوت مرا کردند و حرمت ریش‌سفیدی بنده را نگه داشتند، این دینی است به گردن من. خلاصه آن شب گذشت. من آنچه احساس می‌کردم در حوزه ورزش باید اتفاق بیفتد در آن برنامه مطرح کردم. بخشی از آن حرف‌ها هم به‌طور اتفاقی با مواضع آقای سلطانی‌فر یکی درآمد و من تقریبا اطمینان داشتم که دولت باید آن مواضع مشترک را رعایت کند و طبق الگوی خاصی پیش برود.

به نظر می‌رسید دولت اصلا نگاه جدی به ورزش ندارد. موافقید؟

بله، از برنامه صدروزه صحبت می‌کردند اما من به شخصه در حوزه ورزش برنامه مشخصی ندیدم. یعنی هیچ‌وقت در هیچ جایی ندیدم یا نشنیدم که به‌طور شفاف بگویند در حوزه ورزش باید این اقدامات در فرصت 100 روز انجام گیرد. نمی‌دانم شاید من موفق به دیدن چنین برنامه‌ای نشدم. خواهشم این است که اگر کسی از برنامه 100 روزه در حوزه ورزش خبر دارد به ما هم بگوید تا ما هم مطلع شویم.

می‌خواهید بگویید دولت برنامه‌ای برای تحول ورزش نداشت؟

دقیقا حرف من همین است. من از همان سال 92 که جمع‌بندی‌های کارگروه تخصصی ورزش را نادیده گرفتند و به نتیجه جلسات کابینه در سایه توجه می‌کردند متوجه شدم که در دولت آقای روحانی کسی به ورزش نگاه جدی ندارد. خب نتیجه این نوع نگاه در مجلس هم خودش را نشان داد. دو سه نفر به‌عنوان نامزدهای دولت برای پست وزارت ورزش به مجلس معرفی شد اما نمایندگان به آنها رای اعتماد ندادند.

به نظر شما کدام‌یک از آن گزینه‌های پیشنهادی دولت برای احراز پست وزارت ورزش مناسب بود؟

در بین آن نامزدها آقای سجادی از بقیه گزینه‌ها بهتر بود؛ باتجربه بود، مدیریت ورزش را می‌دانست، خودش ورزشکار بود، سال‌ها در سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک کار مدیریتی کرده بود اما خب متاسفانه رای اعتماد نگرفت. اتفاقا روزی که ایشان به مجلس آمد من خدمت آقای ناطق‌نوری بودم. ایشان بسیار اهل ورزش هستند و خیلی خوب مسائل را دنبال می‌کنند. زمانی هم که خودش رییس مجلس بود خیلی از ورزش و ورزشکاران حمایت می‌کرد. ایشان همان‌جا به من گفت بعید می‌دانم این مجلس به آقای سجادی رای اعتماد بدهد.

بعد از عدم رای اعتماد به آقای سجادی، دولت آقای گودرزی را پیشنهاد داد و اتفاقا مجلس به ایشان رای اعتماد داد.

آقای گودرزی. برایم عجیب بود که ایشان وزیر ورزش شد. 

چرا؟

چون نه در کمیته‌ای که ما حضور داشتیم و تا جایی که خبر دارم نه در جلساتی که در بیرون از کمیته ورزش تشکیل می‌شد اسمی از محمود گودرزی نبود. یعنی نه ما و نه کابینه در سایه به ایشان فکر نکرده بودیم. اصلا صحبتی از ایشان نبود اما می‌دانم که آقای رییس‌جمهور برای استخر رفتن، تربیت بدنی دانشگاه تهران را انتخاب می‌کردند و به آنجا می‌رفتند. احتمالا در آنجا با آقای گودرزی آشنایی صورت می‌گیرد و ایشان خود را به گزینه وزارت ورزش تبدیل می‌کند.

از شما در مورد گزینه مطلوب وزارت ورزش نظرخواهی انجام شد؟

بله، یک روز آقای سیدحسین هاشمی، استاندار وقت تهران با من تماس گرفت. گفت آقای مهندس! آقایان از دولت مرا مامور کرده‌اند که درباره دو گزینه وزارت ورزش که مدنظر رییس‌جمهور هستند از شما نظرخواهی کنم. شما بین آقای سجادی و آقای گودرزی کدام‌یک را به دولت پیشنهاد می‌کنید. گفتم اینکه سوال کردن ندارد! اظهر من الشمس است که آقای سجادی گزینه مناسبی است. همان شب تازه متوجه شدم که یکی از گزینه‌های دولت آقای گودرزی است. خب آقای سجادی رای اعتماد نگرفت و نوبت به آقای گودرزی رسید و اتفاقا رای اعتماد گرفت.

اما مشکلات ورزش طی سال‌های اخیر هیچ‌گاه حل نشد. بلکه بحران در ورزش تشدید شد. قبول دارید؟

کاملا! در تمام این سال‌ها وزارت ورزش یا دولت نسبت به تشکیل شورا یا کمیته یا هر چیزی که در این قالب تعریف می‌شود بی‌توجهی کرد؛ شورایی که در عین تخصصی بودن می‌توانست در چارچوب وظایف و اختیارات قانونی به تقویت ورزش کشور و بنیان‌های وزارت ورزش بسیار کمک کند. اصلا در قانون این شورا تعریف شده؛ شورای تربیت بدنی که رییس این شورا رییس‌جمهور است و چند تن از وزرا هم در این شورا عضویت دارند. رییس سازمان برنامه و بودجه و رییس تربیت‌بدنی نیروهای مسلح هم در این شورا حضور دارند و چند متخصص ورزشی هم به پیشنهاد وزیر ورزش و با حکم رییس‌جمهور در این شورا عضو هستند و بدین ترتیب شورای بسیار مهم و قدرتمندی شکل خواهد گرفت. شما توجه داشته باشید اگر چنین شورایی شکل می‌گرفت چه تحول عظیمی در حوزه ورزش به وجود می‌آمد. اما این اتفاق هرگز رخ نداد. پس باز هم تکرار می‌کنم در این دولت از همان روز اول نگاه حرفه‌ای به ورزش شکل نگرفت. ورزش جدی گرفته نشد. نکته دیگری هم وجود دارد که باید به آن اشاره کنم؛ دقیقا با همین تعریف در بخش جوانان هم می‌توانستیم با تکیه بر قانون اساسی شورای جوانان را هم تشکیل بدهیم و کارهای بزرگی در شورای جوانان شکل بگیرد که متاسفانه در بخش جوانان هم این شورا با تعریف و جزییاتی که عرض کردم، هرگز تشکیل نشد.

چرا دولت تا این حد نسبت به ورزش بی‌اعتنا بود؟ 

من در درون دولت نبودم اما یک چیز را خوب می‌دانم؛ هر دولتی اولویت‌های خاص خودش را دارد. ورزش در اولویت‌های این دولت نبود. از طرفی، هر چقدر که جلوتر آمدیم دولت درگیر مسائل دیگری از جمله تحریم‌ها و کاهش اعتبارات و بودجه شد. در چنین وضعیتی اساسا قابل پیش‌بینی بود که اصلا به ورزش نگاه نکند. شما به عنوان یک خانواده ایرانی وقتی در ماه چهار بار به استخر می‌روید در اوضاع و شرایطی که از نظر اقتصادی در بحران هستید اولین موردی را که از سبد خانوار حذف می‌کنید همین ورزش است. دولت هم که از ابتدا نگاه جدی به ورزش نداشت بعد از درگیر شدن در مسائل دیگر کلا ورزش را از یاد برد.

یعنی از نظر شما مشکلات ورزش کشور فقط به این موضوع برمی‌گردد که دولت اقبال چندانی نسبت به آن نشان نمی‌داد؟

نه، خود مدیران هم مهم‌اند. مدیریت هر پدیده‌ای در انتشار، جایگاه یافتن و معرفی آن پدیده بسیار حائز اهمیت است. برای مثال، وقتی آقای هاشمی‌طبا رییس سازمان تربیت‌بدنی شد، موج بسیار نویدبخشی را به راه انداخت و تاکید کرد به مناسبت بیستمین سال پیروزی انقلاب اسلامی باید 1377 ورزشگاه افتتاح و راه‌اندازی شود. همه بسیج شدند و کارهای بزرگی صورت گرفت. می‌خواهم بگویم مدیریت ورزش در آن مقطع کاری کرد که برای هر 10هزار نفر یک ورزشگاه ایجاد شد، درحالی‌که قبل از آن برای هر 300هزار نفر یک ورزشگاه داشتیم. اسم این کار تحول است. این طوری باید در ورزش تحول ایجاد کرد. پشت سر آن شعار البته اقدامات جدی و عملی آقای هاشمی‌طبا هم بود. از بودجه شرکت دخانیات هم استفاده می‌شد تا در ورزش کارهای بزرگی انجام شود. یعنی بودجه‌ای که قرار بود دود شود و برود روی هوا صرف ورزش شد؛ این یعنی برنامه؛ این یعنی ساختارسازی در ورزش کشور. وقتی شما برنامه دارید ورزشکاران و قهرمانان شما هم با شما همراه می‌شوند. در آن مقطع خدا را شکر خیلی از قله‌های موفقیت توسط ورزشکاران ما فتح شد. همین اندازه بگویم که در طول 7سال 7بار کوهنوردان ایرانی اورست را فتح کردند و در سایر رشته‌ها نیز شاهد درخشش ورزشکاران و تیم‌های قدرتمند ایرانی بودیم.

اصلی‌ترین نقد شما به وزارت ورزش در سال‌های اخیر چیست؟

مدیریت در طول سال‌های اخیر ساکن بوده، هیچ تحرکی نداشته و این ناراحت‌کننده است.

یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث قرار می‌گیرد این است که وزیر قبلی یعنی آقای گودرزی وزیری ضدفوتبال بودند و البته آقای سلطانی‌فر گویی وزیری صرفا فوتبالی هستند. این تک‌رشته‌ای بودن وزیر ورزش چه آسیب‌هایی را دربردارد؟

نگاه این عزیزان به جایی معطوف شد که اصلا نباید به آن ورود می‌کردند. وزیر ورزش بالاترین جایگاه ورزش کشور را دارد. در واقع باید نگاهش را به گستره تمامی رشته‌های ورزشی بسط دهد. وزیر ورزش باید پرچمدار حرکت ملی در حوزه ورزش باشد. وقتی وزیر قالب خودش را کوچک کند و سطح خودش را تا ریاست یک رشته ورزشی یا اداره فدراسیونی پایین می‌آورد دیگر آن جایگاه بزرگ وزارت فراموش می‌شود. چرا مدیریت آقای هاشمی‌طبا را مثال زدم برای اینکه بگویم در آن مقطع ایشان سطح خودش را هرگز پایین نمی‌آورد. برنامه مشخص بود. مثلا گفته می‌شد سرانه فضاهای ورزش باید رشد پیدا کند. خب همه برای محقق شدن این شعار پیش می‌رفتند. در این صورت هم سالن فوتبال ساخته می‌شد و هم سالن کشتی. چون سرانه ورزش کردن باید رشد پیدا می‌کرد و این بدان معنا بود که همه رشته‌ها باید ارتقا یابد. وقتی شما به‌عنوان وزیر به یک رشته معطوف شدید و انرژی‌تان را به‌طور کلی صرف تک‌رشته کردید، شما به همان تک‌رشته هم آسیب می‌زنید. چون آن رشته ورزشی دلخواه‌تان را از مسیر تخصصی‌اش دور کرده‌اید. در واقع آفت این دولت در حوزه ورزش نگاه تک‌رشته‌ای یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت نگاه آکواریومی وزیران ورزش این دولت بود و به همین دلیل شما هیچ توسعه‌ای در حوزه ورزش در دولت فخیمه آقای روحانی نمی‌بینید. شما کشتی در المپیک لندن را با المپیک برزیل مقایسه کنید. کشتی فرنگی ما در لندن چه غوغایی به پا کرد اما در برزیل ناکام ماند. سطح کشتی‌مان به مرور زمان پایین آمد. فوتبال را نگاه کنید. در طول سال‌های اخیر این فوتبال به‌طور وحشتناکی به جایی برای تفرقه و نفرت تبدیل شده است. با سیاست‌گذاری‌ها و نوع مدیریتی که در فوتبال داشته‌ایم اعتبار مدیریت فوتبال را از بین برده‌ایم. شما بشمارید و بررسی کنید این فوتبال در سطح فدراسیون یا باشگاه‌های ما مدت‌هاست که با سرپرست اداره می‌شود. فیفا مرتب ما را به تعلیق تهدید می‌کند، در بقیه رشته‌ها هم همین‌طور. کرسی‌های بین‌المللی‌مان را از دست داده‌ایم و هیچ نفوذی در ‌AFC یا فیفا نداریم. مرتب محکوم می‌شویم، جریمه می‌شویم، قراردادهای بزرگ و هنگفتی می‌بندیم و در همه آنها می‌بازیم. چرا؟ من به شما می‌گویم چون نگاه به ورزش کشور نگاه جزیره‌ای بوده است. 

موضوع دیگری که باعث می‌شود نقدهای جدی به دولت آقای روحانی وارد شود این است که گفته می‌شود برخی مقامات بلندپایه دولت در مقاطعی به‌طور مستقیم در فوتبال دخالت کرده‌اند و در این مورد حتی از وزیر ورزش هم عبور کرده‌اند یا دستوری را به او مخابره کرده‌اند. چرا این اتفاق رخ داده است؟ 

دلیل آن روشن است. فارغ از نگاه جزیره‌ای به اعتقاد بنده آن چیزی که در مدیریت ورزش خیلی دردناک است مدیریت دوکلاجه است. یعنی بعضی مدیران فکر می‌کنند خودشان رانندگی می‌کنند اما غافل‌اند از اینکه کلاج زیر پای فرد دیگری است. این مدیریت دوکلاجه باعث شده ورزش کشور نابود شود؛ تغییرات پی‌درپی در باشگاه‌ها به همین دلیل است. بعضی از این مدیران فکر می‌کردند خودشان تصمیم می‌گیرند که چه کاری انجام دهند در صورتی که خبر نداشتند کلاج زیر پای فرد دیگری است و آنها یک راننده تشریفاتی هستند. اگر هم اعتراض می‌کرد که چرا اینگونه با من برخورد می‌کنید به او می‌گفتند بفرمایید پایین. نفر بعدی! وقتی آقای رحمانی، وزیر پیشین صمت کنار رفت نامه‌ای نوشت و تلویحا از مدیریت دوکلاجه سخن گفت. می‌خواهم عرض کنم در دیگر نهادها و وزارتخانه‌ها هم همین مساله وجود داشته است اما چون ورزش جایی است که به ویترین تبدیل می‌شود خیلی زود خبرها و واکنش‌ها به وجود می‌آید و شما نمی‌توانید چیزی را برای مدت طولانی مخفی نگه دارید.

دولت بعدی می‌تواند اوضاع ورزش کشور را ساماندهی کند؟

کار سختی در پیش است. دولت بعدی باید نگاه جزیره‌ای را به نگاه فراگیر تبدیل کند و از طرفی مدیریت دوکلاجه را به مدیریت انسانی و عاشقانه تبدیل کند. در غیر این صورت، ورزش به‌سرعت به‌سمت نابودی پیش خواهد رفت. من همیشه گفته‌ام ورزش نیروی بسیار عجیبی در خود دارد؛ خودتوان است. ورزش انرژی مکانیکی را به انرژی اجتماعی تبدیل می‌کند و همان انرژی اجتماعی به انرژی آسمانی مبدل می‌شود. ورزش بسیار جای خوبی برای سرمایه‌گذاری است و به نظرم اگر دولت بعدی بتواند مدیریت هوشمندی در زمینه ورزش به وجود بیاورد و یک بار برای همیشه به مدیران ورزشی و اهالی ورزش اعتماد کند، اتفاق‌های بزرگی را شاهد خواهیم بود. ورزش را باید به ورزشی‌ها سپرد. سیاسیون باید دست از سر ورزش بردارند. این تنها راه نجات ورزش کشور است. چاره دیگری به ذهنم نمی‌رسد.