گفتوگو با سارا و نیکا: وقتی داعشی بالای سرم آمد با تمام وجود گریه میکردم
بسیاری از بازیگران کودک میآیند، در چند اثر میدرخشند و میروند. دوقلوهای شیرین پایتخت از سری اول با این مجموعه همراه شدهاند و همزمان با خو گرفتن مخاطب با قصه و شخصیتهای این مجموعه دنبالهدار، قد کشیدهاند و اقبال این را داشتهاند که دست کم تا امروز بمانند.
سارا و نیکا فرقانی اصل، بازیگران نقش دختران خانواده معمولی، این روزها نگاه جدیتری به بازیگری دارند و میگویند علاقهمندند به معنای واقعی بازیگر شوند.
با این خواهران دوقلو که در عالم واقع نیز، همانقدر معصوم و کم حرف به نظر میآیند، گفتوگو کردیم و از انتقادهایی که به بازی آنها در پایتخت 5 مطرح شده است، پرسیدیم.
سختترین سکانسی که در این مجموعه داشتید، چه بود؟
نیکا: همه سکانسهای این سری از پایتخت که به داعش مربوط میشد، سخت بود؛ اما آن قسمتی که نفربر زیر آب رفت برایم سختتر بود. فکر کن آب یخ را روی سرت میریزند و تو در عین حال باید بازی کنی. از سرما گریه میکردم.
سارا: رفتن زیر آب واقعا سخت بود. مردم که میبینند فکر میکنند ما در یک دریاچه رفتیم و اتفاق خاصی نیفتاده است، اما واقعا مشکل بود. جای دیگری هم گفتهام، با وجود این مشکلات، پشت صحنه خوش میگذشت. با هم میخندیدیم و این به ما انرژی میداد.
روز خاصی از کار هست که بیشتر یادتان مانده باشد؟
سارا: همه روزها خوب بود. هیچ روزی نداشتیم که خوش نگذرد. پشت صحنه شادی داشتیم، اما جلوی دوربین که میرفتیم کار سخت میشد.
آن صحنه که یکی از نیروهای داعش بالای سرتان آمد، یکی از سکانسهای تاثیرگذار این مجموعه است. برای خودتان چه حسی داشت؟
نیکا: برای خودمان هم خیلی واقعی و دشوار بود. در آن سکانس واقعا و از ته قلبم گریه میکردم.
سارا: خیلی سخت بود. اصلا باورم نمیشد این سری از پایتخت آنقدر برایمان سخت بشود، اما در نهایت خوب از آب درآمد. مثلا اولین روزهایی که برای ضبط سکانسهای مربوط به داعش به شهرک دفاع مقدس رفته بودیم صورتمان را گریم میکردند تا آفتابسوخته به نظر بیاییم، اما بعد از مدتی پوست صورتمان واقعا سوخت.
کدام سکانس از این سری از پایتخت را بیشتر دوست دارید؟
نیکا: همه سکانسها را دوست دارم، چون دیدهام برایشان زحمت کشیده است.
سارا: من هم همین طور اما سکانس تقلب را بیشتر دوست دارم.
از میان پنچ سری پایتخت، کدام فصل را بیشتر دوست دارید؟
سارا: کلا همه قسمتهای پایتخت را خیلی دوست دارم، اما چون سری پنجم سختتر بود فکر میکنم بهتر شده باشد.
بازیگری چقدر برایتان جدی است؟
نیکا: اوایل خیلی جدی نمیگرفتیم. مثلا سر پایتخت یک و 2 خیلی برایمان جدی نبود، اما الان به این کار علاقهمند شدهایم و واقعا از بازیگری خوشمان میآید. میخواهیم ادامه بدهیم.
برنامهتان برای ادامه این حرفه چیست؟
نیکا: سعی میکنیم خیلی جدیتر ادامهاش بدهیم. ما هر کاری که لازم باشد برای بهتر شدن و ماندن در این کار انجام میدهیم. امیدوارم در بازیگری پیشرفت کنیم.
سارا: شرکت در کلاسهای بازیگری و هر کاری که باعث شود بهتر شویم.
یعنی اگر پیشنهاد بازی در کار دیگری مطرح شود، میپذیرید؟
نیکا: اگر ایران باشیم، میپذیریم. الان در رفت و آمد هستیم.
سارا: اگر پایتخت ادامه داشته باشد در همین نقشها بازی میکنیم. البته غیر از آن دوست دارم در کارهای دیگر هم بازی کنیم و در آینده بازیگر حرفهای شویم.
تا به حال پیشنهاد دیگری داشتهاید؟
پیشنهادهایی داشتیم، اما سر فیلمبرداری پایتخت بودیم.
تا کجا قرار است با پایتخت همکاری کنید؟
سارا: فکر میکنم پایتخت تا هر جایی که ادامه داشته باشد ما هم هستیم.
انتقادهایی که به بازیتان در این سری از پایتخت مطرح شد، شنیدهاید؟
نیکا: بله. در اینستاگرام دیدیم که بعضیها میگفتند چرا آنقدر کم دیالوگ میگویید. آخر مقدار دیالوگها که دست ما نیست! نمیتوانیم در این مورد کاری کنیم. تصمیم با نویسندگان است. برای ما همین قدر دیالوگ مینویسند. امیدوارم در پایتخت 6 دیالوگ بیشتری داشته باشیم.
سارا: بعضی از مردم میگویند چرا بد بازی میکنید یا دیالوگهایتان کم است. دست ما نیست که برای خودمان دیالوگ بنویسیم و بگوییم. آقای تنابنده تصمیم میگیرد. انشاءا... در پایتخت 6 نقشمان پررنگتر شود. در بین این انتقادها، از یک نظر در اینستاگرام خوشم آمد. آقایی نوشته بود این دو بچه به خاطر این که در یک شهر کوچک بزرگ شدهاند، پدر و مادر سادهای دارند و دخترهای کسی مثل نقی معمولی هستند، پس باید هم همینقدر کم حرف و ساده باشند.
تا به حال از نویسندگان نخواستهاید نقشتان را بیشتر کنند؟
نیکا: گفتهایم، اما به هر حال آقای تنابنده نویسنده است و هر چه بخواهد همان میشود. بعضیها فکر میکنند ما چون دیالوگ کمتری داشتیم زحمت نکشیدیم، اما واقعا هر سکانسی که در آن حضور داشتیم سخت بود، بخصوص سکانسهای آخر و قسمتهای مربوط به داعش.
یادتان هست چه شد به این مجموعه معرفی شدید؟
نیکا: این که چطور بازیگر شدیم را یادم نمیآید، چون خیلی کوچک بودیم. هشت ماهمان بود که برای اولینبار در سریال «دوباره زندگی» بازی کردیم. بعد از آن آقای سیروس مقدم ما را دید و برای نقش بچههای نقی انتخاب شدیم. برای این نقشها دنبال دوقلو میگشتند. شماره مادرم را پیدا کردند، زنگ زدند و گفتند ما از بچههای شما برای بازی در یک سریال خوشمان آمده است. البته اول قرار بود ما در یک سکانس بازی کنیم و فقط عکسهایمان در سریال باشد، اما آقای تنابنده گفتند بهتر است کلا در سریال بمانید و بازی کنید.
رابطهتان با بازیگران در پشت صحنه چگونه است؟
خیلی خوب است.
تقریبا همگی خیلی از شما بزرگتر هستند.
درست است، اما رابطه خوبی داریم و واقعا مثل یک خانواده شدهایم.
سر کار با یکدیگر احساس رقابت نمیکنید؟
نه. سرکار هم با یکدیگر دوست و خواهر هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید