مسعود کشمیری چگونه به بالاترین سطوح اطلاعاتی کشور دست یافت؟
به گزارش مشرق، صفحه اینستاگرام ویدئو کاست درباره انفجار دفتر شهید باهنر نوشت: روز یکشنبه 8 شهریور 1360.ه.ش مطابق معمول ساعت 14:30 جلسه شورای امنیت ملی با حضور آقایان محمدعلی رجائی (رئیس جمهور)، محمدجواد باهنر (نخست وزیر) و جمعی از مسئولین امنیتی و نظامی کشور برگزار شد.
کشمیری (عامل نفوذی منافقین در دفتر نخست وزیری) ضبط صوتی که مخصوص ضبط جلسات بود را درست نزدیک آقایان رجایی و باهنر قرار داد.
وسط جلسه از اتاق خارج شد و اندکی بعد صدای انفجار شدیدی دفتر نخست وزیری را به ویرانهای تبدیل کرد.
دوستان کشمیری که در بخش اداره اطلاعات دفتر نخست وزیری فعالیت میکردند اعلام کردند که او شهید شده اما به دلیل سوختگی شدید تنها مشتی خاکستر از وی به جا مانده!
چنان هماهنگ کردند که برخلاف شهیدان رجایی و باهنر، هیچ یک از مراحل قانونیِ شناسایی اجساد، اعلام نظر پزشکی قانونی و ... درباره کشمیری طی نشد!
بدین ترتیب با جسدسازی، مکتوم نگه داشتن برخی اطلاعات حیاتی و خریدن زمان شرایط را برای فرار کشمیری از کشور فراهم کردند. در پی این وقایع، اسدالله لاجوردی پیگیر شناسایی نفوذیها شد.
او در جریان تحقیقاتش به نقش آفرینی محسن سازگارا و برخی سیاسیون رسید که در فراری دادن کشمیری یا تسامح ورزیدند و بیدقتی و بیتوجهی کردند و یا عامل حادثه بودند.
اما متاسفانه به دلیل فشارها و توطئههای برخی از سیاسیون ناآگاه و یا نفوذی، ناگزیر به استعفای اجباری از مقامش شد و پرونده متوقف گردید.
او در وصیتنامه خود با هشدار نسبت به «منافقین انقلابینما»، آنها را شریک جنایت 8 شهریور 1360 معرفی میکند و مینویسد:
«خدایا! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف خطر منافقین انقلاب را گوشزد کردهام؛ همانان که التقاط، به گونه منافقین خلق، سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده..
و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ به دست گرفتهاند، هم رجایی و باهنر را میکشند و هم به سوگشان مینشینند،...
هم با منافقین خلق، پیوند تشکیلاتی برقرار میکنند، هم آنان را دستگیر میکنند و هم برای آزادیشان و اعطای مقام و مسئولیت به آنان تلاش میکنند و از افشای ماهیت کثیف آنان سخت بیمناک میشوند ...»
سال 1364، پرونده انفجار نخست وزیری توسط گروهی به مسئولیت یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خارج از روال قانونی و قضایی بررسی گردید.
با حساسیت قوه قضائیه، در اولین مراحل تحقیق این گروه مورد سوءظن بازپرس ویژه قرار گرفت و به دستور او، این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت شدند.
اما 61 تن از مسئولین طوماری که با امضای وزیر وقت ارشاد آغاز و با امضای عبدالکریم سروش خاتمه مییافت، به دفاع از متهمین امضا و برای امام (ره) ارسال کردند.
متعاقب ارسال این طومار، حضرت امام(ره) پس از بررسی ها، دستوری میدهند که دوگونه نقل شده است؛
برخی نظر امام را اینگونه میدانند که ایشان به دلیل شرایط جنگی کشور و بحرانهایی که به سبب اختلافات حاصل از این پرونده پدید آمده بود، فرمودند «فعلاً مسکوت بماند».
برخی دیگر نیز مدعیاند که امام(ره) فرمودند که «متهمین را آزاد و پرونده را مختومه نمایید».
و تاکنون این پرونده سر به مهر باقی مانده است.
آنچه این رویداد را به یکی از اسرار آمیزترین نقاط تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل کرده، نفوذ مسعود کشمیری به بالاترین سطوح اطلاعاتی و امنیتی کشور است.
سیر نفوذ و ترفیع کشمیری از یک چهره گمنام و فاقد سابقه مبارزاتی به دبیری شورای امنیت کشور در عرض کمتر از سه سال، سناریوی جسدسازی برای او به منظور فرارش
و فشارهای سنگین سیاسی برای توقف پرونده، قطعاً اتفاقی نبوده و حتماً دستی در پشت پرده است و این پرونده را پروندهای ویژه با ظرفیتی بالا برای بررسی های تاریخی کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید