پشت پرده تغییرات در اتاق جنگ با ایران
شبکه العالم در یادداشتی به دلایل و اهداف کناره گیری برایان هوک از سمت خود و جایگزین شدن آبرامز به جای او پرداخت.
به گزارش ایسنا، شبکه خبری العالم در یادداشتی تحت عنوان «چرا هوک رفت و چرا آبرامز آمد» نوشت: در تحولی ناگهانی برایان هوک، مسئول ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا از منصب خود کناره گیری کرد و به فعالیت در بخش خصوصی بازگشت و آلیوت آبرامز، مسئول ویژه امور ونزوئلا در وزارت خارجه آمریکا جای او را گرفت؛ این مساله باعث شد که تحلیل گران به دلایل و اهداف پشت پرده این اقدام بپردازند.
گفته میشود که هوک در متحد کردن جامعه جهانی علیه ایران و در سازمان ملل برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی که قرار است در اکتوبر آینده به پایان برسد شکست خورده است و این امر باعث شد که ترامپ و پمپئو به هوک فشار بیاورند تا استعفا بدهد و به جای آن شخصیتی بیاورند که به افراط گرایی و جنگ طلبی و کودتا معروف است و او آبرامز است.
روشن است که کناره گیری هوک نشان میدهد این مرد در انجام ماموریتش شکست خورده است؛ نه تنها در متحد کردن کشورهای جهان علیه ایران برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی بلکه او در ماموریت اصلی خود که به تسلیم واداشتن ایران در برابر فشارها است نیز شکست خورده است و این مساله نشان دهنده شکست دولت ترامپ در تعامل با ایران است، بنابراین با توجه به اینکه تنها دو ماه ونیم تا انتخابات آمریکا زمان باقی مانده است پیامهای ترامپ و پمپئو از این تغییر چیست؟
روشن است که ترامپ و پمپئو از طریق این تغییر میخواهند پیامهایی به جامعه بین المللی به ویژه اعضای شورای امنیت علی الخصوص روسیه و چین برسانند؛ آنها میخواهند بگویند که آمریکا با انتخاب آبرامز گزینه جنگ را بر روی میز قرار داده است بنابراین آنها تنها دو انتخاب در پیش رو دارند؛ یا تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را تمدید کنند و یا وارد جنگ شوند.
بی شک ترامپ که طی چهارسال ریاست جمهوری خود علیرغم وجود بزرگ ترین جنگ طلبان و آشوبگران در دولت، جرات حمله به ایران را نداشت و از پیامدهای فاجعه انگیز آن هراس داشت اکنون نیز با توجه به نزدیک بودن موعد انتخابات آمریکا جرات حمله به ایران را ندارد.
برخی بر این باورند که ترامپ برای بالا بردن شانس خود در انتخابات با ایران وارد جنگ خواهد شد؛ انتخاباتی که همه نظرسنجیها نشان میدهد او در برابر نامزد دموکراتها یعنی جو بایدن بازنده خواهد بود به ویژه اینکه آبرامز را انخاب کرده که یکی از مهندسان حمله به عراق بود و بارها برای سرنگونی نظام ونزوئلا تلاش کرده است اما اساسا اگر ترامپ به فکر جنگ با ایران بود جان بولتون را از دولت خود اخراج نمیکرد؛ جان بولتونی که دیوانه جنگ با ایران بود علاوه براین آبرامز در سرنگونی نظام نیکولاس مادورو نیز شکست خورده است با این که آمریکا فاصله چندانی با ونزوئلا ندارد.
ترامپ میتواند به خاطر منافع خود در انتخابات وارد جنگ شود اما آیا نتایج این جنگ باب میل او خواهد بود؟ آیا میتواند هر زمانی که اراده کند به این جنگ پایان دهد؟ بی شک ایران آن کشوری نیست که ترامپ بتواند از طریق آن امتیازاتی برای پیروزی بر رقیب خود یعنی جو بایدن به دست بیاورد بنابراین هرگونه ماجراجوئی منجر به سقوط مفتضحانه او خواهد شد.
در آخر باید گفت تقسیم بندیهایی که خود آمریکاییها برای شخصیتهای امریکایی قرار میدهند و میگویند فلانی کبوتر است و فلانی عقاب است، در تعامل با ایران بی فایده است زیرا هوک در راست گرایی و افراطی گری و جنایت کاری و تروریسم کمتر از آبرامز نیست و هر دوی آنها در جنایتکاری کمتر از ترامپ و پمپئو نیستند، دولت کنونی آمریکا و دولتهای پیشین آنها اگر مطمئن بودند که از طریق جنگ میتوانند ایران را تسلیم خود کنند از دههها پیش این جنگ رخ میداد. باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا زمانی که گفت اگر در توانم بود تا پیچ آخر برنامه هسته ای ایران را باز میکردم اما این مساله امکان پذیر نیست، راست میگفت.
آخرین مهره بولتون
کنارهگیری جان بولتون و اکنون برایان هوک، برخی را به این صرافت انداخت که ترامپ احساس کرده از تیم بولتون رودست خورده؛ بنابر این به فکر تغییر ترکیب تیم افتاده است. این تحلیل دور از واقعیت نیست. تردیدی در این نیست که ترامپ با وجود این ادعا که خواهان براندازی در ایران نیست، شدیداً مشتاق به براندازی است اما شاید از اینکه بولتون و هوک روی درخت منافقین برای براندازی، یادگاری نوشتند، عصبانی است.
بولتون چیز پنهانی درباره میزان صمیمیت خود با منافقین نداشت اما با وجود ادعای مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا درباره ممنوعیت دیدار اعضای دولت آمریکا و ارتباط با اعضای مجاهدین خلق، دیلی بیست فاش کرد: برایان هوک فرستاده ویژه ترامپ در امور ایران با رابرت جی جوزف مقام سابق وزارت خارجه آمریکا و نماینده فعلی گروه تروریستی مجاهدین خلق در روز ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰ دیدار کرده است. این دیدار چند روز پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس انجام شد.
نه هوک و نه وزارت خارجه آمریکا در مورد این دیدار هیچ توضیحی
ندادند.
ترامپ دریافت که گروهک تروریستی منافقین نمیتواند برگ برنده براندازی در ایران باشد؛ زیرا حتی مخالفان سرسختِ قائل به براندازی خشن و سخت – حتی طرفداران جنگ نظامی علیه ایران - نیز حمایت منافقین از خود را مایه بی اعتباری در میان طرفدارانشان میدانند. از ترامپ انتظار نمیرفت اپوزیسیون ایران را بشناسد و کارگروه اقدام علیه ایران را با شناخت کامل، راهبری کند اما خیلی زود متوجه شد که دم خروس روابط صمیمانه بولتون با مجاهدین خلق، هیچ نسبتی با سوگند عدم تمایل به براندازی ندارد. معنایش این نیست که ترامپ خواهان براندازی نیست؛ بالعکس، بولتون به قدری عیان با منافقین دمخور بود که نمیشد این رابطه را پنهان نگاه داشت. حضور او منطق و توجیهی در کاخ سفید نداشت و هیچ نسبتی هم با ادعای مذاکره با ایران هم نمیتوانست داشته باشد. برایان هوک نیز عمده توجه مجاهدین خلق را به خود جلب کرده بود؛ هر چه باشد هوک، مرید و شاگرد بولتون بود و واقعیت این است که برایان هوک بعد از برکناری بولتون تنها مانده بود.
ابتدا جان بولتون و بعد سرباز تنها مانده اش در دولت ترامپ یعنی برایان هوک؛ هر دو کنار رفتند. هر دو حامی منافقین و گل سرسبد گزارشها و گردهماییهای سازمان تروریستی مجاهدین خلق بودند. یادگاری دولت آمریکا روی دیوار منافقین جواب نداد.
آبرامز و سربازانی بدنام
در اپوزیسیون جعلی
حالا آبرامز با کولهباری از چهار دهه تجربه دیپلماسی به نسبت هوک، روی دیوار دیگری یادگاری مینویسد؛ دیوار مخالفان سلطنت طلب که «لوبلاگ» آنها را یکی از گروههای «مخالف جعلی» (غیرمردمی) میخواند.
لوبلاگ در گزارشی بعد از تشریح وضع مجاهدین خلق به عنوان اپوزیسیون «جعلی» و گروهی تروریستی و تابع مثلث «دونالد ترامپ، محمد بن سلمان و بنیامین نتانیاهو»، به وضع نابسامان سلطنت طلبان با عنوان دیگر تشکیلات «اپوزیسیون جعلی» میپردازد.
لوبلاگ در این گزارش مینویسد: سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) رضا پهلوی را تأمین مالی میکند. او روابطی طولانی با لابی صهیونیستی در آمریکا دارد؛ شامل رابطه با «شلدون آدلسون» کازینودار میلیاردر جمهوری خواهی که گفته است آمریکا باید ایران را بمباران اتمی کند. رضا پهلوی همچنین از اسرائیل برای آنچه «برقراری دموکراسی در ایران» میخواند، طلب کمک کرده است.
لوبلاگ سپس به چرخش یکباره و حمایت ناگهانی رسانههایی مانند صدای آمریکا و رادیو فردا به ویژه مصاحبههای «ستاره درخشش» اشاره میکند که در حال ترسیم چهره «رهبر اپوزیسیون» از رضا پهلوی هستند. لوبلاگ ارتباط الیوت آبرامز و مایکل لدین دو چهره ضد ایرانی را نیز با تشکیلات رضا پهلوی از همین رهگذر روشن میکند و مینویسد که این دو سیاست ترامپ را درباره ایران تأیید و پشتیبانی میکنند.
لوبلاگ چنین نتیجه میگیرد که آبرامز روی اپوزیسیونی جعلی به سرکردگی رضا پهلوی در ایران حساب کرده؛ کسی که از سازمان سیا پول میگیرد، با معتقدان به ضرورت بمباران اتمی ایران دوستی دارد و با اسرائیل قرار است در ایران دموکراسی سازی کند!
بولتون بارها در گردهماییها و جلسات منافقین حضور یافت و حتی از آنها پول میگرفت و اکنون این الیوت آبرامز است که به گواهی خود سلطنت طلبان در جلسات و سخنرانیهای رضا پهلوی حاضر میشود. آبرامز روی جریانی حساب کرده که لیدرش از سیا پول و از اسرائیل مشورت میگیرد و مشکلی با بمباران اتمی ایران ندارد با همه اینها امیدوار است که مردم ایران را به خود جذب کند و رضا پهلوی و تشکیلاتش به آبرامز تکیه کرده؛ کسی که به «مهندس جنگ عراق» معروف است و برایش اشغال خونبار کشورها مایه
افتخار است.
آبرامز که در زمان حاضر نماینده فعلی آمریکا در امور ونزوئلاست، در حالی جانشین هوک شده که چند روز پیش در جلسه استماعی در سنای آمریکا گفت که همچنان روی برنامه براندازی «نیکولاس مادورو» رئیس جمهوری ونزوئلا «سخت کار میکند».
وی با حفظ سمت قرار است مسؤول گروه اقدام علیه ایران باشد و کارزار فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا علیه ایران را ادامه دهد.
آبرامز اکنون به طور همزمان مسؤول دو ابتکار مهم در سیاست خارجی ترامپ شده که هیچ کدام از آنها به پیروزی قابل توجهی که کاخ سفید انتظارش را داشت، منجر نشده است؛ یک جنگطلب بدنام و حامی جوخههای ترور در آمریکای لاتین است که کارنامه سیاهی در دروغگویی و اقدامات جنایتکارانه در قبال کشورها از گواتمالا گرفته تا عراق، دارد.
«استفن مایلز» مدیر اجرایی گروه ضدجنگ «پیروزی بدون جنگ» میگوید: دوره کاری آبرامز در قبال السالوادور، گواتمالا، نیکاراگوئه و پاناما مملو از بدترین وسوسههایی است که سیاست خارجی آمریکا به خود دیده است، یعنی جنگطلبی، نقض گسترده حقوق بشر و حمایت از رژیمهای خودکامه.
نماینده ویژه جدید ترامپ، قرار است فرمانده سربازان براندازی در ایران باشد تا دیگر نه دموکراسی و دموکراسیسازی اعتباری داشته باشد نه حاملان و مدعیان آن از فرمانده تا سرباز؛ از الیوت آبرامز تا رضا پهلوی.
دیدگاه تان را بنویسید