آمریکا می خواهد به برجام بازگردد؟
هدف آمریکا از تداوم تحریم تسلیحاتی ایران چیست؟
از هفته گذشته که «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا، سناریوی تداوم تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران پس از لغو خودکار آن در تاریخ ۲۶ مهرماه سالجاری را رسانهای کرد تا به امروز واکنشهای زیادی نسبت به اتخاذ این رویکرد از سوی آمریکا بروز و ظهور داشته است.
به گزارش ایسنا، «نورنیوز» در ادامه نوشت: اولین و اصلیترین واکنش شخصیتهای سیاسی و مقامات مسئول کشورهای مختلف بهویژه اعضای ۱+۵ نقد حقوقی و سیاسی قصد آمریکا برای ورود مجدد به برجام بود.
این برداشت در رسانههای داخلی نیز محور تفاسیر و اظهارنظرهای مختلف قرار گرفت در حالی که طرح مورد نظر آمریکا به هیچ وجه بازگشت مجدد به برجام نبوده و قصدی نیز برای پیگیری این رویکرد از سوی واشنگتن وجود ندارد.
وزیر خارجه آمریکا نیز پس از واکنشهای اولیه به رسانهای شدن تلاش آمریکا برای تداوم تحریم تسلیحاتی ایران با ارجاع به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که این کشور به عنوان یک «شرکتکننده» در توافق برجام و پیشنهاد دهنده قطعنامه ۲۲۳۱ خواهان آن است که رفع تحریم تسلیحاتی ایران عملی نشود و این تحریمها حتی پس از پایان دوره مذکور در برجام، ادامه یابد.
عمده واکنشها به اظهارات پمپئو مدیر پروژه جدید ضدایرانی آمریکاییها، در این خصوص رقم خورد که آمریکا به دلیل خروج رسمی از توافق هستهای با ایران موسوم به برجام، به لحاظ حقوقی نمیتواند مدعی آن باشد یا به استناد آن بخواهد عملی انجام دهد.
بر همین اساس؛ ایران و روسیه موضع آمریکا را رد کرده و اتحادیه اروپا هم اعلام کرد که آمریکا، خود پایان عضویتش در برجام را اعلام کرده است.
این در حالی است که مقامات آمریکایی معتقدند قطعنامه ۲۲۳۱ چیزی جدا از برجام است و لذا آمریکا اهرم حقوقی لازم برای پیشبرد این نقشه خود را دارد، چنانچه «برایان هوک» نماینده ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا گفته است: طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به آسانی تحریم تسلیحاتی ایران را تجدید میکنیم.
اگرچه برخی رسانهها و تحلیلگران اینگونه القاء کردهاند که ایالات متحده خواهان بازگشت به برجام است، آنچه اما از کنش و واکنش آمریکاییها بر میآید این است که بازگشت به برجام قطعا هدف این سناریو نیست، بلکه به دلایل متعدد از جمله شکستهای پیدرپی ترامپ در مواجهه با ایران، کاخ سفید در صدد است که اصطلاحا به مرگ (تداوم تحریم) گرفته تا ایران به تب (پذیرش میانجی برای شروع مذاکرات جدید) راضی شود.
به بیان دقیقتر؛ گرچه ماشین جنگ روانی غرب همواره تلاش زیادی برای نادیده انگاشتن قدرت بازدارندگی ایران در برابر دشمنانش داشته، اما اتاق فکرهای آنان به درستی به توان بالای ایران در حوزههای مختلف به ویژه حوزه دفاعی ـ امنیتی آگاه هستند، چنانچه در رابطه با ماهواره نظامی نور، رسانههای آنان با تمسخر برخورد کردند اما آنها که باید بفهمند، فهمیدند که ایران چه چیزی را به دست آورده است.
بر این اساس؛ به نظر میرسد که تیم ترامپ در ماههای پایانی حضور خود در کاخ سفید، پس از آزمودن راههای متعدد برای به سازش یا شکست واداشتن ایران، اکنون به دنبال آن است که در آخرین فرصت، با ورود یک میانجی به دعوای دو طرف، هم خوراک تبلیغاتی خوبی برای داخل آمریکا مهیا کند و هم به زعم خود مدال حل پرونده ایران را برای همیشه به گردن آویزد.
نکته آنکه؛ ترامپ که قبل از بحران کرونا تحت هر شرایطی خود را پیروز رقابت با رقیب ضعیف و فرتوتی چون «جو بایدن» میدید، اکنون با افتضاح کرونایی به وجود آمده در آمریکا، خود را نیازمند رو کردن برگ برندهای از جنس شکست یا تسلیم ایران میبیند تا بلکه از این رهگذر فضا را به سود خود تغییر دهد.
دیدگاه تان را بنویسید