مکانیسم ماشه؛ تیر خلاص به برجام یا هشدار پوشالی به ایران
اقدام اروپائیان اگرچه میتواند نمادین تلقی شود ولی هدف از آن اعمال تهدید و هشدار جدی به ایران برای بازگشت از تصمیمی است که پانزدهم آبانماه گذشته اعلام کرد.
ایران پیش از این به چهار عضو باقی مانده در برجام هشدار داده بود؛ اگر به تعهداتشان در جبران خسارتهای این کشور در پی خروج امریکا از توافق هستهای عمل نکنند، گام پنجم و نهایی را در کاهش تعهدات هستهای خود برخواهد داشت. گامهای اعتراضی ایران مربوط به بیعملی گروه ۱+۴ و درک این کشور از ماهیت رفتار اروپائیان در حفظ وضعیت ثابت میان تنشهای ایران و امریکاست.
فرانسه، آلمان و بریتانیا روزگذشته (سه شنبه) در گزارش به اتحادیه اروپا درباره آخرین تحولات مربوط به «برجام» از قصد خود برای به جریان انداختن «سیستم ماشه» خبر دادند. سه کشور اروپایی عضو گروه 1+4 هدف از این اقدام را نه لغو برجام؛ بلکه واداشتن تهران برای بازگشت به اجرای تعهدات برجامیاش اعلام کردهاند.
سه کشور مدعیاند؛ به جریان انداختن سیستم ماشه، سازوکار حل اختلافهای مانع در ادامه برجام است. اروپائیان اقدام خود را در خدمت به وادار کردن تهران به اجرای تعهداتش در این توافق بینالمللی تفسیر کردهاند. بند 37 برجام، رسیدگی به شکایت هر یک از اعضای امضا کننده این توافق را درباره تخلف دیگری به مراحلی موکول کرده که آخرین ایستگاه آن شورای امنیت سازمان ملل است. بنابراین هرنوع تصمیمگیری نهایی در اینباره مربوط به قضاوتی خواهد بود که شورای یاد شده اعلام میکند. از اینرو سه کشور اروپایی هدف خود را نه بازگشت کامل به تحریمهای بینالمللی علیه ایران، بلکه واداشتن این کشور به قبول بازگشت به اجرای تعهدات برجامی خواندهاند. اقدام اروپائیان اگرچه میتواند نمادین تلقی شود ولی هدف از آن اعمال تهدید و هشدار جدی به ایران برای بازگشت از تصمیمی است که پانزدهم آبانماه گذشته اعلام کرد. ایران پیش از این به چهار عضو باقی مانده در برجام هشدار داده بود؛ اگر به تعهداتشان در جبران خسارتهای این کشور در پی خروج امریکا از توافق هستهای عمل نکنند، گام پنجم و نهایی را در کاهش تعهدات هستهای خود برخواهد داشت. گامهای اعتراضی ایران مربوط به بیعملی گروه 1+4 و درک این کشور از ماهیت رفتار اروپائیان در حفظ وضعیت ثابت میان تنشهای ایران و امریکاست. به عبارت دیگر با خروج امریکا از برجام در بهار سال گذشته و اجرای سیاست «فشار حداکثری» دولت «دونالد ترامپ» تهران سیاست خویشتنداری را پیشه کرد با این امید که اروپائیان علاوهبر مواضع اعلامی در محکوم کردن خروج امریکا از برجام، به عمل در جبران خسارتهای ایران همت کنند. اما نهتنها در اینباره اقدام مؤثری انجام نشد بلکه رفتهرفته اروپائیان در مواضع خود با کاخ سفید همسو شدند. در واقع تفاوت مواضع اروپائیان با دولت ترامپ، تغییرات توافقی در چارچوب برجام یا ترسیم قاعده تازه برای یک توافق هستهای است.
اعلام اجرای سیستم ماشه از سوی سه کشور اروپایی میتواند اوضاع را از آنچه بود و هست، بحرانیتر کند؛ بهویژه این گمان را نزد تهران تقویت میکند که اروپائیان بهرغم ادعاها در حفظ برجام، سودای همپیمانی تازه با واشنگتن در تحمیل توافق تازه با تهران یا بازتعریف برجام با ساخت و کاری همسان با خواستهای ترامپ دارند. اظهارات اخیر «بوریسجانسون» نخستوزیر بریتانیا حکایت از آمادگی لندن در به رسمیت شناختن ایدهای دارد که دولت ترامپ برای توافق هستهای با ایران در چارچوبی بیرون از قاعده برجام اعلام کرده است. جانسون سهشنبه (14 ژانویه 2020) به «بی بی سی» گفته است: «طرح دونالد ترامپ در باره برنامه اتمی ایران میتواند جایگزین توافق هستهای (برجام) شود.» او تأکید کرده:« طرح احتمالی ترامپ قدم بزرگ و رو به جلوست.» اظهاراتی چنین و نیز اعلام اجرای سیستم ماشه از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام نه تنها به افزایش اختلافها در روابط ایران و اروپا میانجامد، بلکه به تقویت سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ و بالتبع آن افزایش سوء ظن ها و تنشها در منطقه خلیج فارس خواهد افزود.
چنین به نظر میرسد که بهرغم خویشتنداریهایی که طی روزهای پر حادثه اخیر از سوی همه طرفها به نمایش گذاشته شد، حالا همه دست بر ماشه از رفتار یکدیگر مراقبت میکنند. پرسش این است: آیا باید بازگشت اروپائیان به سیستم ماشه را نزدیک شدن به پایان دیپلماسی تلقی کرد؟ یا نمایشی نمادین برای واداشتن تهران به قبول وضعی دانست که به طور اصولی با خواستهای آن تعارض دارد؟// دیپلماسی ایرانی/ نویسنده جلال خوشچهره
دیدگاه تان را بنویسید