شک به واکنشها / چرا دامنه برخورد با هواداران خاطی استقلال وسیع شد؟
فوتبال ایران حالا نمونه یا بهتر بگویم برشی است از جامعهای که در آن زندگی میکنیم؛ پر از حاشیه و درگیری و البته تبعیض.
مثلث / مهدی ربوشه: اگرچه برخی حاشیهها این فوتبال را در همهجای دنیا به ورزشی جذاب تبدیل کرده اما این حاشیهها در فوتبال ما ابدا سرگرمکننده یا هیجانانگیز نیست. حاشیههایی مخرب که ماموریت دارند هواداران واقعی فوتبال را دلسرد کنند.
این عبارات میتواند درباره واژه درگیری نیز تکرار شود؛ آنجا که در همه جای دنیا درگیریها چه لفظی و چه فیزیکی بخش اجتنابناپذیر فوتبال کشورها را تشکیل میدهند اما این درگیریها در فوتبال ایران گاه خسارتهای سنگینی به بار میآورد؛ مربیان ، بازیکنان، مدیران ، رسانهها و به طور کلی اهالی فوتبال گاهی برچسبها یا اتهاماتی متوجه یکدیگر میکنند که جدا از درگیریهای سخت باز به همان نتیجه منفی منجر میشود؛ دلسردی هواداران فوتبال. انگار از هر راهی که به ماجراهای فوتبال ایران نگاه میکنیم در نهایت به اهمیت هواداران و احساس آنها میرسیم. شاید در این بخش هم نیاز چندانی به اغراق نباشد. چون ما گاهی از هواداران نیز رفتارهای حرفهای نمیبینیم و بارها دیدهایم برخی اهالی فوتبال در رسانهها از موضع پند و اندرز وارد این حوزه شدهاند و هواداران را به رعایت اصول حرفهای و اخلاقی دعوت کردهاند.
همین جا توقف کنیم. این طوری بهتر است. شاید مقدمه میتوانست پر و پیمان تر از این سطور باشد اما با این حال بهتر است توقف کنیم. مساله مورد بحث این است؛ فحاشی هواداران استقلال به وزیر ورزش. متاسفانه این تیتر نه به دلیل داشتن کلمه وزیر بلکه به دلیل داشتن واژه فحاشی سنگین است. ضرباهنگ خاصی دارد و با توجه به مسایل فرهنگی، اخلاقی و ورزشی ابدا تاییدی برای خود نمی خرد. فحاشی کاری بسیار زشت و زننده است. اگر این فحاشی شکلی دسته جمعی به خود بگیرد یعنی آن چیزی که در هفته نخست بازیهای لیگ برتر در بازی استقلال – پیکان دیدیم حتی برخورندهتر و زشتتر هم هست. ادامه ماجرا؛ فحاشی دستهجمعی هواداران تیم استقلال باید تقبیح شود و با این بداخلاقی برخوردی جدی صورت بگیرد.
اجازه بدهید من از فرهنگسازی قبل از برخورد صحبت نکنم چون در این بخش عملکرد نهادهای فرهنگی و مراکزی که وظیفه فرهنگسازی در ورزش کشور یا فوتبال را دارند، تقریبا چیزی شبیه به فاجعه است؛ دوستانی که هر از گاهی با نصب چند پلاکارد یا تابلوهای حاوی نکات اخلاقی گمان میکنند بهترین عملکرد ممکن را در فرهنگسازی میان هواداران فوتبال داشتهاند. نه. درباره این روش یا این دوستان بهتر است حرفی نزنیم. یک قدم پیشتر برویم؛ باید با بداخلاقی برخورد کنیم.
این هوادار چه استقلالی باشد چه پرسپولیسی. فرقی ندارد. فحاشی عملی ناپسند است و باید طوری با آن برخورد کنیم که فرد توهینکننده دیگر به خودش اجازه تکرار این عمل زشت را ندهد. اما سوال من از همه مدیرانی که طی هفته گذشته وارد گود شدند تا فوتبال ایران را از بدفرهنگی و فحاشی نجات دهند، این است که اگر در هفته نخست بازیها فحاشیها نسبت به یک داور صورت میگرفت باز هم تا این حد واکنش نشان میدادند؟ اگر به جای آقای سلطانیفر داور بازی استقلال – پیکان مورد توهین قرار میگرفت آیا باز هم نیروهای انتظامی مامور میشدند که افراد خاطی یا فحاش را شناسایی کنند؟ آیا آقایان معاونان وزارت ورزش نوبت به نوبت وارد گود شوند و مصاحبه کنند و برای هواداران خاطی خطونشان بکشند؟ نه. من درباره این بخش از ماجرا به دیده تردید نگاه میکنم. بعید بود این همه واکنش داشته باشیم. اگر پای یک وزیر در کار نبود بعید بود که فحاشی و توهین هواداران استقلال تا این حد به موضوعی برخورنده تبدیل شود؛ کاملا بعید.
من هم مثل همه عزیزانی که طی این روزها مصاحبه کردهاند و در تقبیح حرکت هواداران استقلال سخن گفتهاند، اعتقاد دارم که فحاشی از سوی هر فرد یا جریانی که باشد ابدا قابل دفاع نیست. اما به نظرم شعاردادن علیه وزیر اسمش تابوشکنی یا بداخلاقی نیست. هواداران در فوتبال ایران حق دارند در قالب شعارهایی مسالمتآمیز یا حتی تحکمآمیز از وزیر انتقاد کنند یا حتی فراتر از اینها از او بخواهند از سمت خود استعفا کند و برود. چه اشکالی دارد؟ چرا در فوتبال ایران برخیها سعی میکنند هر انتقاد یا اعتراضی از سوی هواداران را سناریویی از پیش تعیینشده قلمداد کنند؟ چرا وزارت ورزش و مدیران باشگاه استقلال نمیخواهند اشتباهات یا تعلل مرگبار خودشان در فصل نقل و انتقالات را بپذیرند؟ چرا یک بار این توقعات برعکس نمیشود؟ بدین صورت که وزارت ورزش یا مدیران استقلال در واکنش به فحاشی هواداران ضمن تقبیح هرگونه توهینی بپذیرند که مرتکب اشتباهاتی هم شدهاند؟ چرا وقتی هواداران به یک داور بیطرف توهینهای تندی روا میدارند وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و مدیران باشگاهها خود را به راه دیگری میزنند؟ اگر فحاشی و بداخلاقی محکوم است باید برخوردها و واکنشهای ما در همه موارد به یک اندازه صورت بگیرد و اگر قرار است در این بین میان وزیر و داور تبعیض قائل شویم همان اتفاقی رخ میدهد که انتظارش را نداریم.
اصلا قصد ندارم با مطرحکردن ضرورت پرهیز از تبعیض، فحاشی به سلطانیفر که مقامی بلندپایه در ورزش کشور است را به حاشیه برانم، اما وقتی طی روزهای اخیر با این حجم از واکنشها در محکومکردن رفتار هواداران و شناسایی خاطیان مواجه میشوم به حافظه خودم شک میکنم. آیا همیشه اینقدر نسبت به بداخلاقی هواداران حساس بودهایم؟ شاید باید بیشتر از اینها صبر کنیم. کسی چه میداند. شاید تبعیض واژه خودساختهای است که بعدها بابت استفادهکردنش در این یادداشت خودم را سرزنش کردم. شاید هم نه.
دیدگاه تان را بنویسید