شکست بزرگ برنامههای خیالی تلآویو
بیش از دو ماه است که نبرد در سرزمینهای اشغالی ادامه دارد و رژیمصهیونیستی همچنان به بمباران وحشیانه خود ادامه میدهد و دراین حملات بیشاز۱۸هزار فلسطینی به شهادت رسیدهاند.
مقاومت فلسطین هم که در۱۵مهر درعملیات طوفانالاقصی ضربه جبرانناشدنی به رژیمصهیونیستی زد در این مدت با تمام توان خود درمقابل صهیونیستها ایستادگی کرده و با حملات راکتی به اراضی اشغالی، پاسخ جنایات اسرائیل رامیدهد ودرداخل غزه نیز خسارات فراوان جانی ومالی به نیروهای اشغالگران صهیونیست که به صورت زمینی درحال حمله به این منطقه هستند، وارد کردهاست. پس ازشروع عملیات طوفانالاقصی در سرزمینهای اشغالی، رژیمصهیونیستی متحمل سختترین و سنگینترین شکست در حدود ۷۰سال تاریخ خود شد. این رژیم که درگذشته طی یک جنگ شش روزه توانستهبود چند کشور عربی راشکست دهد، مقابل یک گروه مقاومت شکست خوردهاست. ابعاد این شکست، مقامات صهیونیستی را به صورت دیوانهوار درپی جبران شکست وادار کردهاست و آنچه امروز در غزه میگذرد، نتیجه همین جنون است که صهیونیستها به آن دچار شدهاند. دراین میان به دور ازتعاریف و سخنان شعار زده، چند نکته مهم در رابطه با این جنگ و نتیجه آن قابل توجه است که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
صهیونیستها در سالهای گذشته با کشیدن حصارهای بسیار مستحکم در مناطق هممرز با غزه و همچنین فعال کردن سامانههای پدافندی نظیر گنبد آهنین و فلاخن، به ساکنان سرزمینهای اشغالی اینگونه القا کرده بودند که هیچ دشمن خارجی نمیتواند به آنها آسیب برساند. بزرگنمایی در خصوص اشراف امنیتی این رژیم نیز بر احساس امنیت ساکنان سرزمینهای اشغالی افزوده بود تا اینکه عملیات کوبنده مقاومت با عنوان طوفانالاقصی در ۱۵مهر انجام شد. با توجه به شکست امنیتی، نظامی رژیمصهیونیستی در ۷ اکتبر از سوی یک سازمان کوچک شبهنظامی در منطقهای به باریکی غزه و با توجه به سیطره گسترده صهیونیستها بر این منطقه، ابعاد این شکست در بعد امنیتی، نظامی و از همه مهمتر در بعد اجتماعی برای صهیونیستها غیرقابل جبران است. این موضوعی است که برای تحلیلگران بدیهی و کاملا روشن محسوب میشود. رهبر معظم انقلاب نیز بیان کردند «رژیم صهیونیستی هیچگاه به وضعیت قبل از ۷ اکتبر بازنمیگردد.»
جلوگیری از خسارات بیشتر
مردم فلسطین در طول چند دهه دریافتهاند هیچ گزینهای جز مقاومت نمیتواند حقوق این ملت مظلوم را در مقابل جنایتکاران صهیونیست احیا کند. در همین حال گروهی که در این سالها توانسته این اندیشه را نمایندگی کند، جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس است و در شرایطی که برخی دیگر از گروههای فلسطینی از جمله تشکیلات خودگردان، تفکرات سازشکارانه دارند، حماس با دادن هزینههای فراوان، نگذاشته حقوق ملت فلسطین به فراموشی سپرده شود. برهمین اساس، صهیونیستها که تا پیش از این از درگیری گسترده و همهجانبه با مقاومت فلسطین، هراس داشتند، اکنون با توجه به خسارات سنگین جانی، مالی، حیثیتی و شکستی که متحمل شده است، قصد دارند یک بار برای همیشه پرونده غزه و مقاومت فلسطین در این منطقه را ببندند. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی تا قبل از ۷اکتبر از درگیری گسترده با نیروهای مقاومت اسلامی در غزه اجتناب میکرد اما اکنون صهیونیستها به نوعی حاضرند با دادن هزینههای فراوان، مقاومت در غزه را نابود کنند تا شاید از تکرار ضربات سنگینتر در آینده جلوگیری شود.
ناتوانی در تصمیمگیری
اسرائیل از ابتدای جنگ غزه تاکنون بارها تصمیمات خود را عوض کرده و اهداف خرد و کلانی را که برای این جنگ تعیین کرده بود، چندین بار تغییر داده است. همین مسأله باعث شده در داخل سرزمینهای اشغالی، انتقادات فروانی نسبت به نتانیاهو مطرح باشد و توانایی او برای مدیریت جنگ را زیر سؤال ببرند. متحدان خارجی رژیمصهیونیستی نیز نسبت به بلاتکلیفی نتانیاهو، معترض هستند و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه چند روز قبل در اظهار نظری خواستار شفافیت صهیونیستها در خصوص اهداف جنگ غزه شد. اما باید به این نکته توجه داشت که بلاتکلیفی نتانیاهو از سر اختیار نیست بلکه چارهای جز تغییر اهداف خود ندارد زیرا قادر به دستیابی به آنچه از پیش تعیین کرده بود، نیست. صهیونیستها در ابتدا قصد تصرف نوار غزه و نابودی حماس را داشتند که بهنظر میرسد در این شرایط این هدف دچار تغییر شده است. درحال حاضر صهیونیستها با توجه به ناتوانی و مخالفتهایی که ازسوی جامعه بینالملل روبهرو هستند، برنامهای برای اشغال مستمر غزه ندارند و راه چاره خود را تبدیل غزه به یک زمین سوخته میدانند؛ زمینی که در آن هیچگاه شرایط سابق شکل نگیرد و جریان زندگی قابل بازگشت به وضعیت قبل نباشد.
واقعیتی که اسرائیل هم میداند
یکی از اهدافی که نتانیاهو از ابتدای جنگ بارها بر آن تاکید کرده، نابود کردن حماس است اما این هدفی است که حتی برخی متحدان رژیمصهیونیستی نیز اذعان دارند که قابل عملیاتی شدن نیست. حماس یک جنبش مردمی در فلسطین است که ریشه در تفکرات مردم این سرزمین دارد و نمیتوان آن را ازبین برد. این گروه فلسطینی در یک فرآیند دموکراتیک از سوی مردم غزه انتخاب شد و کنترل غزه را بهدست گرفت و در سالهای گذشته حمایت ساکنان غزه را به همراه داشته است. نظرسنجیها نشان میدهد که جنبش حماس همچنان محبوبترین گروه فلسطینی درمیان مردم این کشور است واکثر فلسطینیها تنها راه احقاق حقوق خود را مقاومت میدانند. درچنین شرایطی رژیمصهیونیستی نیزگرچه در ظاهر اهدافی چون نابودی حماس را مطرح میکند ولی میداند که قادر به نابودی کامل گروههای مقاومت نیست. با اینحال با وارد کردن ضربات شدید به بدنه گروههای مقاومت غزه، تصور میکند قادر است این سازمانهای نظامی را بهگونهای از کارایی بیندازد که تا سالها توان شروع درگیری دیگری با صهیونیستها را نداشته باشند.
رویاپردازی درباره حلقههای بعدی تهدید
صهیونیستها درحالی اکنون درجنگ با مقاومت فلسطین به مشکل برخوردهاند که میدانند جنبش مقاومت فلسطین و گروه حماس، کمترین تهدیدی است که از سوی مقاومت میتواند متوجه اسرائیل باشد. برهمین اساس است که نتانیاهو و کابینهاش از گسترش جنگ در هفتههای گذشته بهشدت بیمناک بودهاند. درواقع میتوان گفت حماس و مقاومت فلسطین، اولین حلقه از تهدیداتی هستند که متوجه صهیونیستهاست. در استراتژی نظامی- سیاسی رژیمصهیونیستی سه حلقه تهدید وجود دارد؛ حلقه اول گروههای مقاومت در سرزمینهای اشغالی ازجمله غزه، حلقه دوم حزبا... لبنان و گروههای مقاومت در سوریه، عراق و یمن و حلقه سوم ایران. از اینرو صهیونیستها در حال حاضر تمام توان خود را برای ضربه زدن به مقاومت فلسطین بهکار گرفتهاند با این امید واهی که شاید پس از این حلقه بتوانند راه را برای حلقههای بعدی باز کنند. این درحالی است که رژیمصهیونیستی در دو ماه گذشته با وجود متحمل شدن خسارات فراوان جانی و مالی، نه تنها به موفقیتی دست نیافته که آبروی خود را نیز بیش از همیشه در میان ملتهای جهان از بین برده است.
همراهی تشکیلات خودگردان با اسرائیل
درحالیکه نیروهای حماس درسالهای گذشته برای احقاق حق مردم فلسطین، هزینههای فراوان داده و اززمان عملیات طوفانالاقصی تاکنون هم تعداد زیادی از اعضای این گروه شهید شدهاند، گروه دیگر فلسطینی یعنی تشکیلات خودگردان که اداره کرانه باختری را بهعهده دارد همچنان مسیر سازش را میپیماید و با وجود رفتار سازشکارانه این گروه، صهیونیستها از جنایت در کرانه باختری نیز صرفنظر نکردهاند. اما اسرائیل میداند که گرچه تفکر مقاومت در میان مردم فلسطین در تمام مناطق وجود دارد اما با توجه به حاکمیت تشکیلات خودگردان در کرانه باختری، تهدید قابلتوجهی ازاین منطقه متوجه رژیمصهیونیستی نیست، زیرا بخش عمدهای از هستههای مقاومت در این منطقه در سالهای قبل توسط رژیمصهیونیستی شناسایی و مورد حمله قرار گرفتهاند و اکنون دیگر مانند گذشته هستههای مقاومت قابلتوجهی وجود ندارد و دوم اینکه در حال حاضر تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس بهعنوان یک مانع درمسیر فلسطینیان برای ضربه زدن به رژیمصهیونیستی عمل میکند. درواقع تشکیلات خودگردان تاحدی به نفع رژیمصهیونیستی، مانع شکلگیری یک تنش گسترده میان فلسطینیان کرانه باختری و صهیونیستها میشود.
دیدگاه تان را بنویسید