سیاست هوشمندانه ایران و ماجرای غزه بعد از ۷ اکتبر
سال ها حمایت مالی و نظامی اش از حماس با حمله هفتم اکتبر جواب گرفته است. بقیه این هفت هفته را مقام های ایرانی در تلاش برای فشار بر اسرائیل و ایالات متحده آمریکا برای محدود کردن واکنش اسرائیل علیه حماس صرف کرده اند با این امید که شاخته نظامی این گروه در غزه، به طور کامل منهدم نشود.
جنگ اسرائیل با حماس، برای ایران فرصت ها و نیز تهدیدهایی را با خود می آورد. مهمترین تهدید، انهدام کامل توانمندی نظامی حماس، یک عضو مهم "محور مقاومتِ" تحت رهبری تهران است. جلوگیری از این سناریو، در قلب تلاش های دیپلماتیک منطقه ای تهران از هفتم اکتبر تاکنون قرار داشته است.
اما فرصت محتمل برای تهران هم دو جنبه دارد. یکی در کوتاه مدت که تهران از ظهور یک گرایش تازه ضد اسرائیلی در جهان اسلامی و نیز جهان جنوب خشنود است. اما ادامه این منازعه، همچنین یک فرصت بسیار معنی دارتر برای تهران فراهم می آورد: اینکه موضعش در برابر اسرائیل را از بنیاد تغییر دهد و سیاستی در پیش بگیرد که هیچ کس تصور آن را نمی تواند بکند، البته در این رابطه ایران سیاست ابهام هوشمندانه ای را در پیش گرفته است، واقعیتی که نباید از چشم جامعه بین المللی پنهان بماند.
از همه اینها گذشته، ایران این جنگ را فرصتی برای انتقام از اسرائیل می بیند. ایران نه تنها اسرائیل را مسوول ترورهای بیشمار در خاک ایران می داند بلکه دولت یهودی را به عنوان نیرویی اساسی می شناسد که تلاش های بین المللی برای منزوی نگه داشتن ایران را به پیش می راند.
از چشم تهران، سال ها حمایت مالی و نظامی اش از حماس با حمله هفتم اکتبر جواب گرفته است. بقیه این هفت هفته را مقام های ایرانی در تلاش برای فشار بر اسرائیل و ایالات متحده آمریکا برای محدود کردن واکنش اسرائیل علیه حماس صرف کرده اند با این امید که شاخته نظامی این گروه در غزه، به طور کامل منهدم نشود. البته ایران و گروه مسلح متحدش در لبنان یعنی حزب الله روشن ساخته اند که برای نجات حماس، مستقیما وارد جنگ نخواهند شد.
رهبر عالی ایران از ابتدا از کشورهای اسلامی خواست که روابطشان با اسرائیل را قطع کنند و تعلیق روابطشان با این رژیم را خواستار شد.
خلاصه اینکه تهران مراقب است که دستش را خیلی هم رو نکند و به روشنی خواهان آن نیست که اجازه دهد جنگ غزه به نقطه اختلافی با کشورهای عربی که روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارند، تبدیل شود. از جمله آنها، امارات متحده عربی است که شریک تجاری مهم ایران است و چند سالی است در چارچوب توافق ابراهیم روابط رسمی دیپلماتیک و اقتصادی با اسرائیل برقرار کرده است.
این مسئله، توجه ما را به فرصتی جلب می کند که ایران به دنبال چرخشی بنیادین در سیاستش در برابر اسرائیل است. از سال 1979، اسلامگرایان تهران از پذیرش حق موجودیت اسراییل خودداری کرده اند. در دوران محمد خاتمی، رئیس جمهوری اسبق، تهران اشاره کرد که یک راه حل سیاسی را که برای فلسطینی ها مقبول باشد، می پذیرد و البته هیچ اشاره روشنی به شناسایی اسرائیل نکرد.
امروز، به رغم خشم گسترده در سراسر منطقه نسبت به جنگ اسرائیل در غزه، تهران لاجرم در نظر می گیرد که آن ائتلاف بزرگ ضداسرائیلی منطقه ای و جهانی که به آن امید بسته بود، حتی پس از جنگ محقق نخواهد شد. بنابریان موضع مبارزه جویانه ایران علیه اسرایل رنگ و بوی دیگری به خود خواهد گرفت، به ویژه وقتی که جامعه بین المللی برای از سرگیری گفت وگوهای اسرائیلی فلسطینی فشار وارد کند.
مسیر جایگزین این است که تهران اسرائیل را بپذیرد بی آنکه آن را آشکارا اعلام کند و رسما بخواهد این رژیم را قبول کند. تهران در همین جنگ ادامه دار غزه، گام نخست در این زمینه را برداشت. در اکتبر گذشته، تهران به یک پیشنهاد عربی برای آتش بس میان حماس و اسرائیل رای مثبت داد، گامی که در اساس، اذعان ضمنی تهران به دولت اسرائیل به عنوان یک واقعیت است.
جامعه بین المللی و به ویژه کشورهای عربی که تهران به همکاری با آنان مایل است، باید ایران را تشویق کنند که سیاست هایش را سازگار کرده تا بتواند نقش سازنده ای در درون فرایند صلح اسرائیلی فلسطینی داشته باشد به جای آن که صرفا به عنوان یک عامل تخریبی از بیرون عمل کند.
منبع: ام ای آی (موسسه خاورمیانه) / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
انتشار این مطلب به معنای تایید آن از سوی دیپلماسی ایرانی نیست و صرفا برای آگاهی خوانندگان دیپلماسی ایرانی منتشر شده است.
دیدگاه تان را بنویسید