درسهایی که ایران به چینیها داد
بهرام امیراحمدیان در یادداشتی می نویسد: نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران، نگاهی دوستانه و صلح آمیز و توسعه گرا و انسانی است و آنی نیست و نمی تواند باشد که قدرتهای بزرگ بدان می نگرند.
مباش غره به تقلید غربیان، که به شرق
اگر دهد، هنر شرقی احترام دهد
سروده پرمعنی ملک الشعرای بهار می تواند رهگشای ما برای ایجاد فضایی نو از اندیشه ایرانی باشد که با تکیه بر فرهنگ کهن خود نگاهی نو به جایگاه خود داشته باشد.
تجربه دهه های گذشته و دهه های اخیر نشان می دهد که ما از این نگاه غافل مانده ایم. حافظ نیز براین باور بوده است که ما باید جوهره تمدنی و فرهنگی خویش را بکار گیریم: «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد» سخنی ارزشمند و آینده نگرانه است.
اینکه در آغاز انقلاب اسلامی شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهری اسلامی» از شعار های اساسی و جهت دهی سیاست خارجی آینده کشور بود، تا چه حد بدان عمل شده است، جای گفت و گوی بسیار دارد. مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی و مرگ بر اسرائیل هم چاشنی آن بود. ایران از آغاز انقلاب قصد آن داشته و دارد که سیاست خارجی مستقلی در پیش گیرد.
از نگاه انقلابیون ایرانی هم غرب و هم شرق به یک اندازه در فضای سیاسی ایران دخالت داشته و مانع شکل گیری یک سیاست خارجی مستقل و پویا بوده اند.
از قرار داد تقسیم ایران بین غرب و شرق (و نمایندگان آن روس و انگلیس) تا نقض بی طرفی در جنگهای جهانی اول و بویژه دوم. نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران، نگاهی دوستانه و صلح آمیز و توسعه گرا و انسانی است و آنی نیست و نمی تواند باشد که قدرتهای بزرگ بدان می نگرند.
برای نمونه نگاه روسیه در ارائه اندیشه «اوراسیاگرائی» که به سبب واقع شدن بخش عظیمی از گسترده جغرافیایی آن در شرق، در اندیشه پیوند با قلمرو های جدا شده شوروی سابق در پیرامون آن، قصد نزدیک شدن و جلب همکاری و همفکری با ایران و ترکیه و افغانستان و چین در پیرامون خود (در حالی که خود بزرگترین کشور جهان از نظر وسعت در قلمرو کنونی است)و ساختن اتوپیایی به نام «اوراسیا»ستکه خود رهبری آن را بر عهده داشته باشد.
نگاه به شرق ایران از دو دیدگاه می تواند مورد بررسی قرار گیرد. یکی از منظر جغرافیایی است که در شرق ایران، سرزمینهایی قرار دارد که خاستگاه تمدنی ایران است.
از سرزمین مردخیز سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی تا خراسان کهن در شمال شرقی. همینطور آنسوی آمویه در ورارودان(ماوراء النهر کهن) که زبان و ادب پارسی از آنجا برخاست، به خراسان آمد، به فارس رفت و در مرکز و شمال غرب با گذر از رود ارس به شیروان رفت و در سرزمین «رومیه» این میراث به مولوی سپرده شد.
در شرق ایران از خانواده زبان ایرانی، از پامیر(پای میر=پای میترا) و زبانهای پامیری (ایشکاشمی، یزغلامی و یغنابی) تا سُغدی (در سغدیانای کهن) تا مرو قدیم(در مرگیانای باستان) و زبانهای ایران شرقی همچون پشتو و بلوچی همه و همه برای نگرش ایرانی، به مفهوم شرق جغرافیای است جایی که خوراسان (خور آسان برآید) خورشید در بامدادان از آن سرزمین بر ایران زمین می تابد.
اکنون که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی شعار و نگرش «نگاه به شرق» مطرح می شود همین شرق است که همکاری و همدلی با کشورها و مللی است که در همجواری زیست می کنند و ایران قصد دارد پیوند خود با این سرزمینها و ملل آن را در چارچوب همکاری های دوجانبه بدان وسعت بخشد و قلمروی بدور از درگیری و تنش پدید آورد تا از توانهای یکدیگر بهره مند شوند و در صلح و دوستی با یکدیگر زندگی کنند.
در نگاه دوم نگاه به شرق،تکیه بر شرق جغرافیایی دارد و دو تمدن کهنسالی که در کنار و همسایگی تمدن ایرانی از گذشته های دور با هم مراودات داشته اند(چین و هند). پس در قرن 21 هم نوبت شرق است و این سه تمدن در کنار هم که از آغاز تاریخ با هم در پیوند بوده اند، و به تعبیری همان «فلات ایران» است و کم و بیش منطبق بر«ایران فرهنگی» که قلمرو آن در محدوده آسیایی، جاده ابریشم و جاده ادویه را شکل می دادند.
اکنون همان نگرش باستان در حال شکل دهی به قلمروی است که به شرق سیاسی و اقتصادی تبدیل شده و مفهوم «شرق ژئواستراتژیک» را به «شرق ژئواکونومیک» تغییر داده است و از آن «ابتکار کمربند و راه» در صدد احیای جاده ابریشم باستان است.
می دانیم که اکنون ابرقدرت اقتصادی شرق(چین) با تکیه بر اندوخته های تمدنی خود و با کسب مهارتها و فنونی که از غرب به عاریت گرفته است، در شکل گیری شرق نوین بپاخاسته است. اگر کاغذ و باروت و قطب نما و چاپ چین نبود و اگر داته های تمدنی ایرانی نبود خیلی چیزها کم بود.
ابریشم خام چین برای صادرات به امپراتوری روم جهت تزئین پوشاک مردان و زنان درباری، بخشی در ایران فرایند می شد و به پارچه های رنگین و گرانبها تبدیل می گشت. و این ایران بود که نخستین امپراتوری جهان را پدید آورد و دولتداری را در سرزمینی وسیع به عنوان الگویی برای بسیاری از دولتهای زمانه خود و بعد ایجاد کرد.
این تمدن ایرانی بود که راه شاهی در کنار راه ابریشم را ایجاد کرد و نخستین سامانه پستی پیشرفته را پدید آورد که شاهکاری جهانی باقی ماند.جمهوری اسلامی ایران در ادامه سیاستهای نگاه به شرق خود علاقه مند است ارتباط زمینی خود با آسیای مرکزی در شمال و شمال شرقی را از طریق افغانستان برقرار سازد، موردی که در دهه هشتاد از آن با نام «بزرگراه ایران-افغانستان-آسیای میانه» نام برده است که شوربختانه امکان دستیابی بدان عملی نشد ولی اکنون در قالبی دیگر از سوی سازمان همکاری های منطقه ای (اکو) تحت عنوان «کتای »(KTAI=قرقیزستان، تاجیکستان، افغانستان، ایران) پیگیری می شود و افتتاح خط آهن خواف-هرات، نماد آغاز این اقدام است که با وجود نابسامانی های آغاز سلطه طالبان، امکان بهره برداری از این راه برای ارتباط زمینی ایران با آسیای میانه(در کنار راههای موجود در شمال شرقی-از طریق ترکمنستان) فراهم شده است.
ایران با داشتن توانمندی های سرزمینی و زیرساختها و شبکه های قدرتمند ارتباطی و لجستیکی می تواند پیوند دهنده این شرق محصور در خشکی با آبهای گرم از طریق بنادر توانمند خود در دریای عمان و خلیج فارس باشد.
توانمندی های ایران در زمینه علوم وفنون از سلولهای بنیادی و پیوند اعضا تا پیچیده ترین عملیات جراحی تا دستیابی به نانو تکنولوژی و صنایع هوافضا تا تکنولوژی هسته ای صلح آمیز و موارد بسیاری دیگر که همسایگان واقع در شرق و شمال شرق بدان نیازمندند، می تواند در تعامل با یکدیگر بکار گرفته شوند.
دیدگاه تان را بنویسید