روایتی جملهای که افروغ میخواست روی سنگ قبرش بنویسند
حجت الاسلام زائری با اشاره به شخصیت مرحوم افروغ گفت: برای همین رویکرد منصفانه و متین ایشان در انتقاد درون گفتمانی بسیار راهگشا و قابل دفاع بود و شاید به همین جهت هم هیچ کس حتی مخالفان ایشان نمی توانستند این اصالت و ریشه دار بودن را نادیده بگیرند و منکر شوند.
حجت الاسلام زائری با اشاره به شخصیت مرحوم افروغ گفت: برای همین رویکرد منصفانه و متین ایشان در انتقاد درون گفتمانی بسیار راهگشا و قابل دفاع بود و شاید به همین جهت هم هیچ کس حتی مخالفان ایشان نمی توانستند این اصالت و ریشه دار بودن را نادیده بگیرند و منکر شوند.
«حتی مخالفان ایشان نمی توانستند اصالت و ریشه دار بودن او را نادیده بگیرند.» این جملهای که حجتالاسلام محمدرضا زائری گفتوگو درباره مرحوم عماد افروغ را با آن به پایان میرساند. زائری که خود مثل افروغ استاد دانشگاه است شناخت دقیقی از وجوه شخصیتی او دارد و به نکات کمترشنیده شدهای از مشخصات فکری و شخصی مرحوم افروغ اشاره میکند. زائری با اشاره به کتاب هفت جلدی «فریادهای خاموش: روزنگاشت تنهایی»که شرح زندگی مرحوم افروغ به قلم خود اوست به سوالات همشهری پاسخ میدهد. اینکه چرا مرحوم افروغ به راحتی به نمایندگی مجلس و حتی جایگاه دانشگاهی خود پشت پا زد اما رویکرد اصولی و انتقادیاش را تغییر نداد.
در ادامه مشروح این گفتوگو با حجتالاسلام محمدرضا زائری نویسنده و استاد دانشگاه را میخوانید.
مرحوم افروغ از وجوه مختلف سیاستمدار کمنظیری بود. چرا که مورد وثوق همه طیفها و گروهها قرار داشت و این موضوع پس از مرگ او نیز ظهور و بروز پیدا کرد. او چه کرد که اینگونه در میان همه طیفها جامعیت پیدا کرد؟
اصولا کنش های اجتماعی و موضع گیری های سیاسی مرحوم دکتر عماد افروغ خاستگاه جناحی و حزبی نداشت و گرچه در جایگاه نماینده مجلس هم قرار گرفت اما با این حال می شود گفت که حتی شخصیت سیاسی هم نداشت و در واقع جنبه غالب در شخصیت او همان وجه فرهنگی و فکری بود و در مجلس هم ریاست کمیسیون فرهنگی را بر عهده گرفت که دوران درخشانی بود و در آنجا هم باز نگاه فلسفی و اجتماعی و فرهنگی داشت و به عنوان یک استاد دانشگاه و متفکر در پی انجام وظیفه بود، چنان که در سالهای قبل از آن هم این خصوصیت در کارنامه زندگی ایشان دیده می شود که اصولا برای ادای وظیفه و تکلیف و تعهدی که بر حسب وجدان خود احساس می کرد به میدان می آمد چنان که موقعیت ممتاز تحصیل در انگلستان را به خاطر مبارزه با رژیم شاهنشاهی رها کرد و به زندان افتاد و بعد هم که به ایران آمد در دوران دفاع مقدس به جبهه رفت و در مراحل مختلف زندگی ایشان همین خصوصیت دیده می شود یعنی حتی وقتی شب عاشورا در حسینیه یک روستا به نوجه خوانی می پردازد باز همان شخصیت در رفتار و احوال او دیده می شود و از این جهت خداوند هم این صفا و صداقت و باطن زلال او را در دلهای دیگران بازتاب می داد و همه از طیف های مختلف او را محترم می داشتند و مورد قبول و پذیرش عمومی بود.
مرحوم افروغ به دلیل پشتوانه علمی و جامعه شناختی چارچوب ذهنی منسجمی نسبت به مسائل مختلف داشت. این چارچوب منسجم و پشتوانه علمی چه تاثیری بر تحلیلها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی او داشت؟
اگر هفت جلد کتاب «فریادهای خاموش، روزنگاشت تنهایی» ایشان را که روزنوشته های زندگی ایشان در سالهای اخیر است ورق بزنیم به خوبی پاسخ این سؤال را در مییابیم. ایشان در لحظه لحظه زندگی در حال تطبیق فهم عمیق علمی و تشخیص فکری خود بر واقعیت های میدانی و رویدادهایی بود که در متن آنها قرار می گرفت. معتقدم که این هفت جلد بیش از آن که در نگاه اول به نظر می رسد اهمیت دارد و می تواند علاوه بر معرفی دقیق زوایای مختلف شخصیت آن مرحوم تصویری روشن هم از فضای سالهای اخیر به دست دهد. در آنجا به خوبی مشاهده میکنیم که اندیشیدن نقطه مرکزی زندگی ایشان است تا جایی که می گوید دوست دارم روی سنگ قبرم هم این را بنویسند!
یعنی مسأله و دغدغه جاری در زندگی ایشان تحلیل و بازشناسی قوانین و سنت های اجتماعی در رویدادهای مختلف هست و در همان حال که مشغول کار خودش بوده از تدریس در دانشگاه و راهنمایی پایان نامه دانشجویان تا موضوعات خانوادگی و زندگی در روستای لفور ، باز هم به صورت مستمر درگیر آرا و اندیشه های متفکرین جامعه شناس و مطالعه کتابهای جدید و تألیف و ترجمه است و حتی در گفتگوهای خانوادگی با همسر فاضل شان هم باز دائم بحث های علمی جامعه شناسانه هست. این رویکرد باعث می شد که تفاوتی میان فضای آکادمیک کار علمی ایشان و زندگی روزمره ایشان نباشد و نگاه علمی و فهم علمی ایشان در همه ابعاد زندگی شان برای حل مسایل جامعه جریان پیدا کند.
آقای افروغ سابقه نمایندگی مجلس را داشت اما از قدرت کناره گرفت. چه چیزی باعث این کنارهگیری شد؟
در روزنوشتهای همان کتاب به طور مفصل و بارها این مسأله را شرح داده اند و نه تنها موقعیت و جایگاه مجلس بلکه عضویت هیأت علمی دانشگاه را هم رها می کنند، شاید یکی از مهمترین دلایلش نوعی دغدغه سلوکی شخصی و احوالات روحی و مسایل فردی معنوی باشد که ایشان را به یک انزوای خودخواسته کشاند. ایشان در نوشتن این یادداشت ها به کتاب «گنجینه خواف» و نوشته های مرحوم شهید مدرس در محل تبعید ارجاع می دهند و در برخی اشارات دیگرشان به خوبی همین نکته مشهود است که مناجاتهایی عارفانه را ثبت کرده اند که گویی تلاش برای رهاشدن از تعلق ها و قدم گذاشتن در مسیری معنوی و معرفتی است که البته به هیچ وجه از زندگی طبیعی و فضای اجتماعی جدا نیست اما نوعی آرمانگرایی اصیل انقلابی در آن مشهود است.
گفتوگو و نگاه انتقادی در مسائل مختلف کشور بارها از سوی مرحوم افروغ مطرح شد. نگاه انتقادی او به مسائل چه ویژگی متمایزی داشت؟
شاید مهمترین ویژگی مرحوم دکتر افروغ همین وجه انتقادی بود که کاملا در چارچوب اعتقاد به اصل نظام و دلبستگی به امام و رهبری قرار داشت. کسانی که حتی اندکی ایشان را می شناسند می دانند که با تمام وجود و از عمق جان باورهای ریشه دار انقلابی داشت و به مرحوم امام خمینی عشق می ورزید و نسبت به مقام رهبری تسلیم و پذیرش اعتقادی روشن داشت، اما در عین حال یک فرد چشم و گوش بسته و عافیت طلب نبود بلکه مواضع اعتقادی خود را با صراحت و شفافیت بیان می کرد و رویه اش نیز کاملا اعتدالی و غیر جناحی بود. این رویکرد یعنی انتقاد در زیر سقف مصالح عمومی و آرمانهای انقلابی به نظرم مهمترین نیاز این روزهای ماست چون یک نقطه متین و معقول در میان دو جریان افراطی و تفریطی شکل می دهد. نه مثل برخی یکسره با چشم بسته پیشرفت ها و نکات مثبت را نادیده می گیرد و انتقاد به اصل نظام می کند که دشمن بتواند از موضع او بهره بگیرد و نه مثل برخی از این طرف بیافتد و هیچ ایراد و انتقادی را برنتابد و همه مشکلات را توجیه کند و طوری بشود که مردم مخصوصا نسل جوان و دانشگاهی احساس کنند که منطق و اعتدالی در مواضع او نیست.
برای همین رویکرد منصفانه و متین ایشان در انتقاد درون گفتمانی بسیار راهگشا و قابل دفاع بود و شاید به همین جهت هم هیچ کس حتی مخالفان ایشان نمی توانستند این اصالت و ریشه دار بودن را نادیده بگیرند و منکر شوند.
دیدگاه تان را بنویسید