بازنده به دنبال مذاکره
بازتابهای توافق ایران و عربستان کماکان ادامه دارد، حالا نزدیک شدن صفحات تهران و ریاض به یکدیگر منطقه را بدون آمریکا به یکپارچگی و انسجام ملموسی نزدیک خواهد کرد، ما حتی اگر این توافق را در سطح حداقلی آن هم تصور کنیم، حتما یک برد دیپلماتیک برای ایران محسوب میشود و فارغ از نتایج بلندمدت هم تا همین جای کار ضدانقلاب، براندازان و مقامات رژیم صهیونیستی را دچار شوک و ناامیدی کردهاست؛ این رابطه جدید در چشمانداز آینده هم اثر مستقیمی بر تعدیل روابط دیپلماتیک شورای همکاری خلیجفارس خواهدداشت، نتیجه اقتصادی در حوزه قیمت نفت جهان و قیمت ارز ایران فعلا از کارکردهای این توافق است.
برخلاف گذشته که آمریکاییها خود را تنها قدرت مسلط دنیا میخواندند، در نظم جدید، آمریکا جایگاه مهمی ندارد، منزوی است و ناچار خواهد شد دست و پایش را از نقاط مختلف جهان جمع کند؛ اگر خاطرتان باشد این جملات رهبری از کلیدیترین بیانات ایشان در بحبوحه اتفاقات آبان بود که حالا نشانههای آن رنگ باز کردهاست. تغییر تعاملات را اگر در همین حوالی هم دنبال کنیم به سفر اخیر رئیسجمهور چین به عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری خلیجفارس میرسیم. بعد از آن هم قطعا نقشآفرینی و نه صرفا میزبانی چین برای رسیدن به توافق بین ایران و عربستان، نشان میدهد چطور هژمونی آمریکا در منطقه و جهان زیر سؤال رفتهاست.
فصل جدید ایران و کشورهای عربی
دولت میتواند فرصت فعلی تنشزدایی با عربستان را که از سال ۹۴ کاملا فاز خصومت و دشمنی گرفتهبود، غنیمت بشمارد. شاید بپرسید چگونه؟ این امر قطعا با سفر به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس بهعنوان متحدان سنتی و قدیمی عربستان و امضای تفاهمنامه و توافقنامه سیاسی و اقتصادی موثر است و فصل جدیدی از روابط ایران و کریدور کشورهای حاشیه خلیجفارس را فعال میکند.
تغییر محاسبه دشمنان
اما شاید پرداختن به این موضوع در این بازه زمانی که غافلگیری اولیه برقراری این رابطه ناگهانی کنار رفته، جالب باشد که بررسی کنیم چرا و چگونه عربستان پای میز مذاکره با ایران آمد. حتما اهرم موشکهای انصارا... آنها را از موضع خصومت و براندازی به میز مذاکره با ایران و پذیرش شروط تهران کشانده اما از سوی دیگر شکست کمپین شش ماه اخیر آمریکا و متحدان عبری-عربی این کشور در فتنه پاییز امسال سبب شد هم دولت ایالات متحده و هم متحدان قدیمیاش دوباره برای همکاری با ایران تمایل پیدا کرده و حتی پیامهایی نیز در این خصوص ارسال شود. این وضعیت باعث شد عربستان در سفر چندماه قبل «شیجین پینگ» به ریاض برای واسطهگری بهبود روابط ایران و عربستان، دست کمک به سمت چین دراز کند. شکست کمپین براندازی آنقدر مهم بود که حتی پیامهای پیوسته آمریکا هم از طریق واسطه اروپایی و اعلام آمادگی برای بازگشت به مذاکرات فعال شد و سفر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس به ایران هم در همین پارادایم بازگشت به ایران قابل تحلیل است. البته در این تصویر بزرگی که پیش روی ما قرار دارد و تغییر نقشها و کارکردها، نمیتوانیم از رویکرد جدید چین برای تمرکز و ورود به تحرکات سیاسی و جدا شدن از دایره تماما اقتصادی هم غافل شویم.
چند پرده از یک رابطه ناپایدار
باید از کمی عقبتر ماجرای تهران و ریاض را دنبال کنیم؛ عربستان به عنوان بزرگترین کشور عضو سازمان همکاری خلیجفارس که نفوذ مالی و اقتصادی بالایی در منطقه دارد، از اتفاقات سالهای ۹۴ برای انزوای ایران سوءاستفاده کرد و به نقش تخریبی خود ضریب داد. اما وقتی پس از هفت سال جنگ و هزینه ۶۵۰ میلیارد دلاری در یمن به این نتیجه رسید که این جنگ دستاوردی برای ریاض ندارد، سیگنالهایی از عربستان به دولت سابق عراق برای برقراری رابطه پایدار با ایران ارسال شد.از فروردین۱۴۰۰ هم مذاکراتی بین هیأت ایرانی و سعودی در بغداد برگزار شد و پنج دور مذاکرات چالشی ادامه داشت تا اینکه حوادث اخیر ایران و دخالت تخریبی عربستان و رسانههای وابسته به آن از جمله شبکه تروریستی اینترنشنال این مذاکرات را متوقف کرد. در جریان سفر شیجین پینگ، رئیس جمهور چین به عربستان و با وجود موضعگیری غیردوستانه او درباره جزایر سهگانه ایران، پیشنهاد میانجیگری بین ایران و عربستان شروع کننده این مسیر بود؛ چراکه محمد بن سلمان هم به دنبال شرایطی بود تا با یک حاشیه امن در منطقه به توسعه عمرانی کشور خود ادامه دهد. بنابراین سفر شیجین پینگ به عربستان برخی تحولات را تغییر داد، به ویژه آنکه اعتراضات در ایران فروکش کردهبود؛ نهایتا با درخواست عربستان و پیگیری چین، شمخانی دبیر شورایعالی امنیتملی از هفته گذشته وارد پکن شد و مذاکرات راهبردی را با مشاور امنیت ملی عربستان انجام داد و این مذاکرات به یک توافقنامه کلی برای برقراری رابطه با عربستان رسید.
رابطهای به نفع منطقه
به هرحال این رابطه قطعا دستاورد مثبتی هم برای فضای امنیتی و اقتصادی منطقه خواهدداشت و ایجاد همگرایی بین ایران و کشورهای عربی یکی از این مسائل است. دیروز هم امیرعبداللهیان، وزیر خارجه گفتهاست طرف سعودی در برگشت روابط به حالت طبیعی تاکید دارد که این به نفع مناسبات موجود بین کشورهای منطقه است. هرچند کشورها در راستای منافع خودشان اقدام خواهندکرد و اینگونه نیست که در این توافق تصمیمات کشورها، تصمیمات نیروهای مقاومت منطقه در مقابل تجاوزگریها و تهدیدات رژیمصهیونیستی نادیده گرفته شود.
برندسازی سیاسی چین
البته چین هم خودش بهره اول را از این توافق خواهندبرد؛ زیرا تلاش دارد در دهه آینده به کشور اول اقتصادی جهان تبدیل شود و از این رو به انرژی فسیلی سیال و آرام در غرب آسیا نیاز دارد. ظرفیت ایران و عربستان برای تامین انرژی چین بسیار بالاست؛ بنابراین همگرایی عربستان کمک میکند علاوه بر برندسازی سیاسی برای چین، آنها به منافع اقتصادی مهمی در زمینه انرژیهای فسیلی برسند.
بازگشت شکستخوردگان
اتفاقات پاییز ۱۴۰۱ که ۴۷ کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم و ۲۶۰ رسانه ضد ایرانی در آن فعالیت داشتند اکنون در آخرین روزهای سال، ورق را بازگرداندهاست. با توجه به شکست کمپین شش ماهه نفسگیر حالا کشورهای اروپایی، آمریکا و کشورهای عربی منطقه به این نتیجه رسیدهاند استفاده از شیوههای تهاجمی و شورشهای خیابانی نمیتواند جمهوری اسلامی ایران را دچار بحران عمیق کند؛ از این رو حالا با گذشت چندهفته از این تحولات مسیر همراهی و تعامل با ایران را در پیش گرفتند. حتی آمریکاییها هم روشی ملایمتر در پیش گرفتند و جدیدا سیگنالهایی برای بازگشت به برجام ارسال کردند و حتی تبادل جدید زندانیان ایران و آمریکا هم در همین زمینه قابل فهم است؛ چراکه آنها فهمیدند باید به شرایط ایران تن بدهند و بازگشت به میز مذاکره تنها راه تعامل با ایران است.
امین صبحی - دبیر گروه سیاسی روزنامه جام جم
دیدگاه تان را بنویسید