مصاحبه طولانی ،مفصل و شاید جنجالی منصوریان
سرمربی فولاد گفت که در نیمه دوم با تغییر تاکتیک، تیم او توانسته است موقعیتهای خیلی خوبی به روی دروازه حریف خلق کند.
به گزارش "ورزش سه"، فولاد توانست در نخستین حضور منصوریان با گل دیرهنگام وحید حیدریه از سد ملوان عبور کند. سرمربی جدید فولادیها در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی گفت که فقط روی مسائل روحی و روانی تیم کار کرده است.
منصوریان در ابتدای این نشست خبری گفت: بازی بسیار خوب، سنگین و باکیفیتی بود. روز گذشته نیز عرض کردم که سعی و تلاشمان بر این است که با پلن A بازی کنیم، بهخصوص در بازیهای خانگی. چون که هواداران در خوزستان، علیالخصوص اهواز، آبادان و مسجدسلیمان به فوتبال رو به جلو علاقه دارند. خیلی خوب موقعیت ساختیم و خیلی کم دیدیم که گلر ما در موقعیت خطرناک قرار بگیرد. خدا را شکر در نیمه دوم با تغییر تاکتیک، توانستیم موقعیتهای خیلی خوبی داشته باشیم.
وی اظهار داشت: شخصا و به دور از حضور در فولاد، میدانستیم ملوان تیمی است که اواخر بازی شکل بازی خود را خیلی خوب تغییر میدهد. خیلی روی تاکتیکمان اصرار داشتیم و موقعیتهایی داشتیم. عارف آقاسی و چند بازیکن موقعیت داشتند. اشکان نیز یک ضربه داشت. حقمان بود به گل برسیم که خدا را شکر روی ضربه حیدریه و بازیکن تعویضی، توانستیم به گل برسیم.
او ادامه داد: با احترام به ملوان نگاه میکنیم و حریف دست و پا بستهای نبود. ما به آنها شانسی ندادیم که موقعیتهایشان شکل بگیرد چون اگر بازی حریف شکل میگرفت خطرناک میشد. ویدئو چک در فوتبال نیست و تشخیص اینکه توپ به دست بازیکن خورده و اینکه دست بازیکن باز بوده یا بسته خیلی سخت است. خودم را جای داور میگذارم و نمیدانم که میتوانم تشخیص بدهیم یا خیر.
سرمربی جدید فولاد اظهار داشت: نمیگویم چون بردیم، داور خوب بود بلکه دو، سه آوانتاژ با لول داد که اتفاقا به ضرر ما بود. بازیکنان ما در چند صحنه خطا کردند که داور ادامه بازی داد ولی وقتی توپ را ما گرفتیم، اعلام خطا کرد. داور خیلی خوب بود و چشمش نزنیم و از عملکردش راضی بودیم. ما نمیخواهیم چیزی به نفع ما گرفته شود. او خیلی خوب داوری کرد. روی آن ضربه پنالتی هم سرعت توپ بالا بود و اگر خودم داور بودم شاید نمیتوانستم تشخیص دهم. خدا را صد هزار مرتبه شکر شکل بازی طوری شد که توانستیم سه امتیاز به اندوختههای تیم اضافه کنیم. شأن فولاد و فوتبال خوزستان این جایگاه نیست. 9 فینال سخت داریم تا پلکانی صعود کنیم.
وی درخصوص اینکه مازیار زارع اعلام کرده حق تیمشان باخت بوده، گفت: من و مازیار امسال به هم خوردیم. دوره دوستی ما به دورهای برمیگردد که من دستیار کیروش و افشین قطبی بودم و مازیار زارع بازیکن تیم ملی بود. او آدم صادقی است و نمیخواهد چیزی را گردن کسی بیندازد. خوب را میگوید خوب است و بد را میگوید. او از جنس خود ملوان است. مازیار زارع، پژمان نوری، محمد حبیبی از جنس خود ملوان هستند. زمانی که فوتبالیست مربی میشود، میداند موقعیت داشتند یا خیر. بازی آنها در اصفهان را آنالیز کردم و خیلی خوب بودند. از مازیار ممنونم و برایشان آرزوی موفقیت میکنم.
منصوریان درخصوص اینکه برای پیروزی فولاد در این بازی چه کاری کرده است، گفت: تنها کاری که کردیم بحث روحی و روانی بود. فولاد نیاز به جراحی روحی و روانی دارد. دو دستور تاکتیکی داشتیم اینکه بخش بالای تیم یعنی یک سوم حمله روی خلاقیت بازیکنان باشد. بازیکنان باید با ذهن بازی و با آرامش بازی کنند. سعی کردیم در عین حال که با نظم بازی میکنیم، بازیکنان از شرایط روحی و روانی که برایشان به وجود آمده، اعتماد به نفس به آنها برگردد. از مهاجم خارجی هم که به زمین آمد خیلی راضی بودم. او هنوز غریب است و فکر کنم هنوز اسم بازیکنان را نمیشناسد. بهخصوص بازیکنان خارجی، طیف صورتهای ما را یک شکل میبینند. از او بهتر، دیگر بازیکن خارجی ما است. تورس هم خیلی خوب بود. او اصلاً یک مدل دیگری فوتبال بازی کرد.
وی ادامه داد: سایر بازیکنان مانند اشکان و ساسان انصاری. من در تراکتور این شانس را نداشتم که او در تیم باشد چون راهی فولاد شد. فکر کنم هر بازی 12 تا 13 کیلومتر میدود. به بازیکنان گفتم که بازوبند کاپیتانی یک تکه پارچه است، اما وقتی روی بازوی ایوب والی میآید، چه بخواهید و چه نخواهید، نیروی مضاعفی میآید. من توجهی به حواشی نداشتم و تمرکزم روی تیم و بازی بود.
منصوریان در خصوص ویدئوی تقطیع شدهای که باعث شعارهای هواداران حاضر روی سکوها در بازی امروز شد، گفت: من و تمام عشیرههای عرب و خوانین لر؛ ما ایرانیها ۷۲ ملت هستیم و خون میدهیم که خاک ندهیم. خون دادیم که خاک ندهیم. شاید ۹۰ درصد کسانی که آن بالا بودند، صحبت من را یادشان نمیآید و فقط یک چیزی دست به دست چرخیده است. روی صحبت من با عرب ایرانی نبود، اصلا با عرب عراقی هم نبود. روی صحبت ما تیم رژیم بعثی عراق بود. میخواهم یک فلش بک به عقب بزنم؛ من وقتی به آبادان رفتم، بعد از مدتی مرتضی بچاری را مجبور کردم که به من عربی یاد بدهد. اگر امسال آنجا میماندم قطعا الان عربی را صحبت میکردم اما در حد محاوره یاد گرفتم.
او ادامه داد: من عید قربان پارسال، سه مدل دشداشه از بچههای شادگان و آبادان هدیه گرفتم؛ یک دشداشه طوسی با چفیه، یک دشداشه سفید که گفتند خیلی گران است و باید مراقب باشی و هر طور هم تا میکنی، اتویش نمیشکند. بعدا فهمیدم گران است و بچههای شادگان دادند. یکی هم دشداشه یقه هفت دارند که برای خانه است. یک دشداشه لاجوردی هم از خرمشهر دادند، آن هم شاید به خاطر اینکه روی استقلال بودم. من عید قربان این را پوشیدم. من انقدر شعورم میرسد که وقتی هموطنانم هستند، به احترام آنها پوشیدم و هر دری هم که باز بود، اهل لبیک داخل رفتم و شروع به صحبت کردم.
منصوریان سپس عنوان کرد: من در آبادان در خیابان دشداشه تنم میکردم. چرا این پیغام به اهواز نرسید؟ این تصویر من بوده است. من سر خاک شهدا در آبادان یا اهواز رفتم؛ ما عرب شهید داریم، لر شهید داریم، همه مدل داریم. ۸-۹ سال پیش بود و من پیغام مثبتم را پارسال در آبادان دادم؛ آقای نریموسی آنجا بودهاند. برادران من هستند و همینها که بالا بودند هم برادران کوچک من هستند و شاید توجیه نشدهاند.
سرمربی فولاد در خصوص اینکه به نظر میرسد این اتفاقات برنامهریزی شده باشد، گفت: من اصلا قسمت منفی را نمیگویم که شعارها با برنامه بوده است اما علی، مدیررسانهای من، رفت و عکس دشداشه من را درآورد. همه کسانی که بالا هستند، دوستان و برادران من هستند. ما برای یک خانواده هستیم و یک ایرانی فحش میخورد، من رگم برای شما باد میکند و شما رگت برای من باد میکند. حالا اینکه چطور بچههای کوچک توجیه شدهاند، جای سوال است. من تمرکزم روی بازی بود؛ البته که مربیان شش گوش دارند و شش تا چشم و میشنوند، اما من هم نگران تیم بودم و خیلی هم از ساسان و ایوب خواهش کردم که این وارد تیم نشود که هیجانزده بشوید. شما فقط برای من ببرید.
منصوریان افزود: من بعد از آن هم مدتها اهواز بودم. من اصلا با لباس عربی اهواز بودم. خدا را شکر آن روز من را نشناختند. شاید هنگ میکردند من با دشداشه گران قیمت و صندل گران قیمت اینجا هستم. چقدر هم برای صندل پول دادیم. یکی گفت اگر کلاه بگذاری شبیه کویتیها میشوی. همه را تست کردیم و میگوییم رسانه باشگاه بگذارد. خودم در لباس عربی خیلی احساس خوشتیپی میکردم. من هموطن و برادرشان هستم و چون سنم طوری است که دوران آن بچهها را گذراندم و میتوانم تحمل کنم. دوستشان هم دارم. دیروز هم گفتم قصاص قبل از جنایت نکنید و سوال کنید و به منطقههای مختلف آبادان بروید و بپرسید این منصوریان اینجا بود، چطور بود؟ من هر روز با عربها بودم و انقدر به ما دله دادند که پرز معدهام داشت از بین میرفت. هر روز سه یا چهار دله؛ به ما یاد دادند تا دست راست را تکان ندهی تعطیل نمیشود و ما هم یادمان میرفت و مدام میریختند. در کل برادران من هستند و یا باید من را قبول کنند و یا اگر قبول نکنند، باز هم ناراحت نیستم.
ادامه دارد...
دیدگاه تان را بنویسید