چرا اصلاحطلبان هیچگاه جامعه را درست نشناختند؟
فرافکنی به سبک سعید حجاریان
حجاریان که همواره از بازگشت اصلاحطلبان به جامعه سخن میگفت، اعتراف میکند که هنوز جامعه را نمیشناسد.
به گزارش مثلثآنلاین، سایت فردا در گزارشی نوشت: سعید حجاریان، یکی از تئوریسینهای جبهه اصلاحات به تازگی در گفتوگویی با سایت «انصافنیوز» به تحلیل وقایع اخیر کشور پرداخته است اما برخلاف انتظار او تحلیل تازه و بکری ارائه نداده و صرفا به حمله علیه حاکمیت بسنده کرده است. اصلاحطلبان که مدتهاست نقد و نظرهایشان از سمت هیچ یک از بخشهای جامعه شنیده نمیشود حالا سعی میکنند در مقام اپوزیسیون نظام وارد میدان شوند هرچند به نظر میرسد همین اپوزیسیوننمایی آنها هم چندان با اقبال مردم و حتی معترضانِ کفف خیابان مواجه نمیشود. دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم هم به وضوح نشان داد جبهه اصلاحات نه فقط در میان عموم مردم بلکه در میان مخاطبان اصلاحات هم چه جایگاه متزلزلی دارد.
حالا اما حجاریان در این گفتوگو بیان کرده است: «اصطلاحی رایج است تحت عنوان تجاوز به واژهها که در تحلیل شرایط به کار ما میآید. مثلا کلمهای داریم به اسم جمهوری که در دنیا تعریف مشخص دارد اما در ایران قلب ماهیت شده است... دستاندازی به حقیقت مادامیکه در ساختار سیاسی و حتی بوروکراتیک است چندان جنبه عمومی پیدا نمیکند اما بهمحض اینکه با واقعیت خارجی روبهرو میشود، قضیه متفاوت میشود. مثلاً فیفا میگوید پول فلان مربی خارجی را باید بدهید، ندهید محرومتان میکنیم یا میگویند زنان باید در ورزشگاه باشند والّا برایتان تبعاتی دارد. اینجا دیگر به آسانی نمیتوان به حقیقت دستاندازی کرد. به اینها بحث رقابت با اسرائیل را هم اضافه کنید که شهره خاص و عام است. در زمینه انتقال پول، فروش پهپاد، بازیگری در سیاست منطقه و… هم این مسائل مطرح است؛ نمیشود در تبلیغات و سخنرانی ابراز خوشحالی کرد و همزمان از بار مسئولیت شانه خالی کرد. اینها بازی با حقیقت است. در وقایع اخیر هم دیدیم روایتهایی از مهسا امینی بهدست دادند که باگهای جدی در آن وجود داشت. همینطور روایتی که از آتشسوزی زندان اوین ارائه شد. به اینها علت جان باختن برخی دیگر را هم اضافه کنید. یعنی حتی در حقیقتسازی هم بیکفایتی وجود دارد! مگر میشود همه قرص بخورند و بمیرند؟ مگر میشود همه بچه طلاق باشند؟ مگر میشود همه از بلندی سقوط کنند؟».
حجاریان در حالی میخواهد به نوعی جلوه دهد که در این روزها حقایق وارونه جلوه داده میشود که خود اصلاحطلبان یکی از پایهگذاران وارونهنمایی حقیقت موجود در عالم سیاسی بودهاند. همین سعید حجاریان روزگاری و در سال92 میگفت که ما دندانه کلید روحانی میشویم و او و دیگر اصلاحطلبان چنان حمایتی از او کردند که گویی روحانی به جای خاتمی لیدر اصلاحات شده است! آنها با حمایت از روحانی شعارهایی پرطمطراق سر دادند اما با شروع به کار دولت یازدهم مشاهده شد که بیشتر شعارهای اصلاحطلبان حتی در حوزه توسعه سیاسی سرابی بیش نبوده است یا آنکه آنها از حقیقتی کامل به نام برجام سخن میگفتند که با تکیه به آن میتوان همه مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی را حل کرد اما دیدیم که ترامپ به دلیل نداشتن ضمانت اجرای کامل در برجام به راحتی آمریکا را از آن توافقنامه خارج کرد و عملا کشور با بحرانهایی بیسابقه روبهرو شد.
اصلاحطلبان حتی از پذیرش تقصیرهایشان در پیدایش اعتراضات آبان 98 هم سر باز میزنند و دقیقا همان کاری را میکنند که حجاریان منتقدش است؛ یعنی «قلب حقیقت». او در گفتوگویش میگوید که «در آبان ۹۸ یکباره معیشت خانوادهها تحت تأثیر افزایش نرخ بنزین با مخاطره مواجه شد اما حاملان جنبش مهسا لزوما از این زاویه به اعتراضات نپیوستند و شاید اگر از آنها بپرسید بگویند نظام سیاسی کشور هر چه را خواسته است به اقتصاد و سیاست کشور تحمیل کرده است ما میخواهیم کافه و رستوران و دانشگاه و پارک و خیابان و در یک کلام عرصه عمومی از این دخالت مصون باشد. به بیان دیگر، خوب است بگوییم که معترضان جنبش مهسا میگویند «میخواهیم زندگی کنیم» اما معترضان آبان ۹۸ میگفتند میخواهیم زنده بمانیم». حجاریان تحلیل خود از آبان98 را ارائه میدهد اما نمیگوید که شکست برجام و آشفتگی اقتصادی پس از آن چهقدر در نارضایتی شدید مردم در آن برهه تأثیر داشت و طوری سخن میگوید که مقصر همه این اتفاقات حاکمیت است.
نکته قابل تأمل گفتوگوی تازه حجاریان آنجاست که او امروز یک اعتراف بزرگ میکند؛ اینکه جامعه را به درستی نمیشناسد؛ اویی که به نوعی مبدع بازگشت اصلاحات به جامعه و سپس ورودشان به سیاست بود حالا میگوید که «اطلاعات ما درباره نسل جدید کم است زیرا همانطور که گفتم، سرعت تحولات و مطالبات بالاست».
او البته سعی میکند حفظ آبرو برای اصلاحطلبان کند و ادامه میدهد: «اصلاحطلبان در زمینه فهم جوانان تجارب موفقی دارند و هنوز هم جای امید هست به شرط آنکه در مسیر و گفتمان و شیوه بیان تجدیدنظر اساسی صورت بگیرد». حجاریان اما پاسخ نمیدهد که اگر اصلاحطلبان تجربه موفقی در فهم جوانان داشتند چرا امروز به این میزان از هر سو طرد شدهاند؟
دیدگاه تان را بنویسید