خشم و جنون؛ لزوم خوش اخلاقی پس از کتک خوردن!
مقاله امیرحسین صدر درباره مهمترین اتفاق هفته گذشته لیگ برتر.
به گزارش "ورزش سه"، اخراج داروین نونیز اروگوئه ای در اولین دیدار خانگی لیورپول در آنفیلد از خبرهای پر سر و صدای هفته گذشته در لیگ برتر بود. بازیکن جوان به راحتی بازیچه دست مدافع کریستال پالاس شد و موجی از انتقادات از طرفداران و بازیکنان خودی تا مربی و رسانه های مختلف باریدن گرفت.
آدرنالین و هیجان مضاعف برابر تماشاگران خودی برای ارائه بازی چشمگیر و احتمالا به ثمر رساندن گل در اولین دیدار خانگی بیش از
تحمل او بود. چنانچه کلوپ و بسیاری دیگر طی این چند روز گفتند بخشی از پروسه یادگیری برای بازیکنان جوان در دنیای سختگیر و خشن و دشوار لیگ برتر، مدافعان و مهاجمانی هستند که دائما به تحریک یکدیگر می پردازند و منتظر عکس العمل حریف مقابل می نشینند.
با آنچه که دیدیم "نونیز" به راحتی تسلیم شد، او در برخورد اول سعی کرد با پشت سر به اندرسون، مدافع پالاس ضربه بزند و متعاقب آن وقتی اندرسون از پشت با دست خود به او هشدار داد، نونیز اینبار عمل مشابه خود را رو در روی اندرسون تکرار کرد!
تکراری که اصلا حرفه ای نبود و اگر با هول دادن انجام می شد شاید از گرفتن کارت قرمز جان سالم بهدر می برد.
اینک او در دیدار بعدی برابر یونایتد در اولدترافورد غایب خواهد بود، جاییکه هر دو تیم، رقبا و دشمنان قدیمی در سومین دیدار فصل بدجوری به ٣ امتیاز محتاج هستند.
یونایتد صفر امتیاز دارد و لیورپول دو امتیاز، احتمالا اولین باری است که در تاریخ برخوردهای این دو تیم در شرایط نه چندان خوشایندی با یکدیگر روبرو می شوند.
اهمیت ٣ امتیاز و عواقب آن برای هر دو تیم فاجعه آمیز و دردناک خواهد بود. تن هاخ به سرعت در باتلاقی گیر افتاده که راه رهایی از آن ساده نخواهد بود و کلوپ به خوبی واقف است، هر امتیاز به معنای دور شدن از سیتی و گواردیولای همیشه دست نیافتنی است.
به هر شکل، در این اوضاع و احوال روزهای اولیه لیگ برتر از دست دادن مهاجم اصلی تیم ممکن است دردسرهای مضاعفی برای لیورپول ایجاد کند.
به هر حال "داروین نونیز" شانس خود را برای معرفی و نمایش ارزش های خود به تماشاگران و مربی در اولین دیدار خانگی از دست داد اما همیشه مثل زندگی، همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
در فوتبال، اولین بازی فرصت مناسبی است تا بار زیادی از روی دوش بازیکن تازه وارد بر دارد. پس از تمرینات بیشمار و مواجهه با سختیهای متعدد و جا افتادن در تیم و آشنایی با محیط جدید و…اما همه چیز می تواند در عرض چند ثانیه از مسیر خارج شود، مصدومیت یا فقط یک کارت قرمز احمقانه می تواند همه چیز را نقش بر آب کند.
یک روز مبارک برای هر بازیکن و آغاز سفری تازه در دوران حرفهای به سادگی به تاریکی می گراید. آسمان ابری می شود و شلاق باران توفنده روح را می آزارد. اگرچه عواقب و تاثیرات آن می تواند متفاوت باشد.
بعد از اخراج "داروین نونیز" بی اختیار یاد جاناتان وودگیت افتادم. تلخی اخراج او در اولین دیدار دردناک تر از این حرف ها بود با نگاهی اجمالی به کارت های قرمز و خروج اجباری از زمین در تیم های باشگاهی و ملی به اسامی و حکایت هایی بر می خوریم که شاید مرحمی برای "نونیز" جوان باشد. تا شاید بعد از بازگشت خود به عرصه نبرد، راه و رسم جنگاوری دلاورانه و مردانه را پیش گیرد، برای صعود هر چه بیشتر خودش، تیم، مربی و هوادارانی که توقعشان حد و مرزی نمی شناسد. مطمئنم او باز خواهد گشت و درس و مشق خود را تحت نظر معلم خود، یورگن کلوپ به خوبی ادامه خواهد داد.
جاناتان وودگیت
جاناتان وودگیت حیوانکی بدترین آغاز ممکن را در سطح اول فوتبال در اولین دیدار خود داشت. کارت قرمز هولناک در اولین بازی خود برای رئال مادرید، از آن مدافعین خوب با سبک و سیاق جان تری معروف. قد و بالا و بر و روی خوبی داشت و به راحتی میتوانست مدل باشد و پوسترهای او را در گوشه و کنار شهر ببینید. متاسفانه اولین بازی او برای مادرید به برجسته ترین نشان دوران حرفه ای او تبدیل شد.
اخراج وودگیت دردناکترین بود
زمانی که وودگیت با مبلغ ١٨.٣ میلیون یورو به لوس بلانکوس منتقل شد، پس از تبدیل شدن به یک مدافع عالی در لیدز یونایتد به نیوکسل پیوست و از محبوبترین بازیکنان میان هواداران در سنت جیمز پارک بود.
پیوستن به رئال قرار بود تحقق یک رویا برای مرد انگلیسی باشد. با این حال، پس از امضای قرارداد یک سال کامل را به واسطه مصدومیت از دست داد. دانه های ناامیدی جوانه زد. بالاخره چراغ سبز پزشک مادرید صادر شد.
اما وودگیت نمی دانست، زجر و تحمل و تمرینات فیزیوتراپی و صبر و انتظار چگونه پایانی خواهد داشت. تلخ بود، خیلی تلخ.
در اولین حضور خود به عنوان بازیکن مادرید، یک گل وارد دروازه خودی کرد و با دو خطا که با کارت قرمز همراه بود، از زمین اخراج شد.
تصور آن برای ما هواداران فوتبال نیز سخت و غیر قابل باور است. تا پس از یک فصل انتظار، ٦٦ دقیقه بازی، یک گل به خودی و یک کارت قرمز تمام چیزی بود که وودگیت برای هواداران به یادگار بگذارد.
بار دیگر مصدومیت، او را از به دست آوردن موقعیت و جبران اشتباهات در تیم اصلی باز داشت و پس از آن به میدلزبورو قرض داده شد و دوران حرفه ای او در رئال مادرید تنها به ١٤ بازی خلاصه شد. خوب خاطرم هست، خیلی دلم برایش سوخت، خیلی!
گریم سونس
فوتبالدوستان این دوران، احتمالا گریم سونس، کارشناس فعلی اسکای اسپورت را به دلیل انتقاد مداوم از پل پوگبا می شناسند.
سونس در دهه ٨٠ یکی از بهترین هافبک های دوران طلایی لیورپول و اروپا بود. هافبکی بسیار مورد توجه. پس از یک دوره خوب در میدلزبورو، لیورپول و باب پیسلی را مجاب به خرید او کرد. هافبکی مبارز، سخت و گلزن که از درگیری واهمه ای نداشت. نمونه امروزی تر آن روی کین ایرلندی است. سخت جانِ اسکاتلندی هفت فصل را در لیورپول سپری کرد و در سه فصل به عنوان کاپیتان باشگاه خدمت کرد. از مردان میانی محبوب من بود، سر نترس داشت، جان می کَند، و همیشه با قلبش بازی می کرد. اگرچه سونس به عنوان مربی لیورپول از عاملین اصلی از میان رفتن Boot Room معروفی بود که روزی شنکلی، پیسلی، فاگان، موران و دالگلیش در آن می نشستند.
سن در قضاوت Graeme Souness برای آنچه این روزها در تلویزیون و با قوانین جدید "خطا" می داند به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.
کارت قرمز؛ برای سونس چیز تازه ای نبود
در سال ١٩٨٦ در سن ٣٣ سالگی، سونس بعد ٢ سال از سامپدوریای ایتالیا به عنوان بازیکن و مربی به زادگاهش بازگشت. و گلاسکو رنجرز را به دست گرفت. اولین بازی او و دیدار افتتاحیه فصل مقابل هیبرنیان بود.
هواداران بی صبرانه منتظر دیدن بازیکن و مربی خود بودند. از بخت بد دیداری خشن بود و تکل های شرورانه در همه جای زمین رها می شد. از آن بازی های سونسی. کارت زرد اول بیرون آمد و در دقیقه ٣٤ تکل خطرناک دیگری نثار جورج مک کلاسکی شد.
اولین بازی او به عنوان بازیکن و مربی در نیمه اول به پایان رسید.
تعجبی نکردم، همه آنهایی که با سونس آشنا بودند نیز متعجب نشدند.
لارنت کوژیلنی
لارنت کوژیلنی Laurent Koscielny پس از گذراندن شش سال ابتدایی در سرزمین مادری، سفر حرفهای خود را در سال ٢٠١٠ با لیگ برتر در آرسنال ادامه داد. مدافع فرانسوی با مبلغ ١٢.٥ میلیون یورو به لندن آمد.
کوژیلنی آمده بود تا مشکلات دفاعی توپچی ها را حل و فصل کند. همه چیز کما بیش طبق برنامه در مقابل لیورپول پیش رفت و به نظر می رسید آرسنال با امتیاز آنفیلد را ترک خواهد کرد. با این حال، در دقایق مرگبار پایانی با دو خطای پیاپی، در دقیقه ٩٤ از زمین اخراج شد. آرسنال دوام آورد و تساوی ١-١ نتیجه بازی بود. کوشیلنی ٩ سال دیگر در لندن ماند و در سال ٢٠١٨ کاپیتان باشگاه شد.
علیرغم آغازی با کارت قرمز، نسبتا دوران موفقی را در آرسنال پشت سر گذاشت.
هر چند به شیوهای غلط و احمقانه تصمیم گرفت به دوران خود در آرسنال پایان دهد؛ در سال ٢٠١٩، بی پروا با پخش ویدیوی اعلام کرد به فرانسه و بوردو بازخواهد گشت.
اسم و رسم او، هر چه که بود و نبود در امارات و نزد آرسنال و هواداران لکه دار شد.
لوئیس سوارز
در سطح بین المللی داروین نونیز به راحتی می تواند گوشی را بر دارد و با هموطن خود لوئیس سوارز درد دل کند. بدون شک جواب او قابل حدس است!
لوئیس سوارز سابقه پر فراز و نشیبی را با اروگوئه پشت سر گذاشته است. این مهاجم پرکار و زحمتکش، در سال ٢٠١٤ به دلیل گاز گرفتن جورجیو کیه لینی در مرحله گروهی جام جهانی به مدت چهار ماه از تمام فعالیت های مرتبط با فوتبال محروم شد.
البته شیطنت های سوارز از اولین بازی ملی با او همراه بوده است. با از دست دادن فرصت حضور برای اروگوئه در دور مقدماتی جام جهانی زیر ٢٠ سال ٢٠٠٧، کمی بعد اولین بازی خود را با بزرگسالان اروگوئه انجام داد و در دیدار دوستانه مقابل کلمبیا در کنار کهنهکاران سباستین آبرو و گونزالو وارگاس به میدان رفت. بازیکن تازه کار دمدمی مزاج در اولین بازی خود قابل قبول بود. اما در نزدیکی سوت پایان بازی، سوارز کارت قرمز دریافت کرد و اولین بازی او به عنوان بازیکن تیم ملی اروگوئه اینچنین به پایان رسید. جنجالهای بسیاری برای حضور سوارز در طول سالیان پیش آمده است ولی به هر حال او بدون شک موفق شده خود را به عنوان یکی از بهترین مهاجمان نسل معرفی کند.
لیونل مسی
معروفترین و شاخص ترین بازیکنی که در این سیاهه جای می گیرد، کسی نیست جز جادوگر کوچک اندام آرژانتینی. اگرچه او بعد از دریافت کارت قرمز در اولین بازی خود با آرژانتین راه زیادی را پیموده است. و در مسیر خود در دوران حرفه ای هر گلی را گلچین کرده است.
از معدود قدم های کج مسی در کارنامه ای بی نظیر
پس از تاثیر بی اندازه در تیم جوانان، خوزه پکرمن، سرمربی وقت تیم بزرگسالان، مسی را برای شرکت در بازی دوستانه مقابل مجارستان در ١٧ آگوست ٢٠٠٥ دعوت کرد. مانند اولین حضور در بارسلونا، مسی از روی نیمکت شروع کرد. در دقیقه ٦٤، با برتری ٢-١ آرژانتین لیونل مسی ١٨ ساله وارد زمین شد تا پیروزی تیم را قطعی کند. یادمان هست با توجه به هیاهویی که این بازیکن جوان به دلیل بازی های درخشانش در سطح باشگاهی به راه انداخته بود، هواداران مشتاقانه منتظر اولین بازی او با پیراهن آرژانتین بودند. با این حال، اولین حضور بین المللی او تنها چند ثانیه طول کشید. یکی از بازیکنان مجاری در دقیقه ٦٦ پیراهن مسی را در مسیر برای یک حمله در دست گرفت و لیونل با بی احتیاطی و سادگی کامل در آن شتاب و سرعت، دست خود را برای رهایی، به سوی او چرخاند. ویلموس وانچاک، بازیکن مورد بحث مجارستان در کمترین زمان خود را به زمین انداخت. کارت قرمز مستقیم پاداش اعجوبه جوان بود و مسی درمانده راهی خارج از زمین شد. پایانی زودرس برای جوان قهاری که بعدها چه ها کرد. کسی که اجازه نداد این واقعه و خاطره بد باز دارنده افتخارات و رکوردهای افسانه ای او باشد.
لیونل مسی تا به امروز تنها سه کارت قرمز دریافت کرده است که دو مورد از آنها با تیم ملی آرژانتین بوده است.
ایان ترنر
آخرین بازیکنی که مایلم به آن اشاره کنم ایان ترنر دروازه بان جوان اورتون است. کسی که اشتباهاش قیمت گزافی در دوران حرفه ای او داشت.
بدون شک گلری سخت ترین وظیفه است، آخرین سنگر، آخرین امید برای محافظت از قلعه.
برای یک دروازه بان جوان، فشار برای اولین حضور در هر تیمی بی اندازه است. و در لیگ های برتر اروپا این فشار حد و مرزی ندارد. مهار هر توپ ساده، کاری سخت بهنظر می رسد. با جلو رفتن بازی و یکی دو شیرجه خوب، اعتماد بهنفس افزایش پیدا می کند و طبیعتا انجام وظیفه در روند بازی بهتر و بهتر می شود. به هر شکل گل نخوردن اولویت اصلی یک دروازه بان است و کلینشیت، آن هم در اولین دیدار قیمتی و بسیار افتخار آمیز است.
در سال ٢٠٠٦ ایان ترنر جوان شانس خود را در گودیسون پارک اورتون در مقابل بلکبرن بهدست آورد. اما ترنر بعد از تنها ٩ دقیقه برای تماس با توپ در خارج از محوطه کارت قرمز را دریافت کرد. اورتون به لطف ضربه جیمز بیتی به پیروزی رسید و ترنر در اولین بازی خود در لیگ برتر از نظر فنی دروازه خود را بسته نگه داشت.
اتفاقی نادر بود. ایان ترنر به یکی از معدود دروازه بانانی تبدیل شد که کارت قرمز دریافت کرده است؛ در اولین بازی خود در لیگ برتر. ٩ دقیقه!. کارت قرمز.
خوشایند نبود. اصلا!
برای نگهبان جوان فقط ۹ دقیقه طول کشید
ترنر تنها ٤ بازی برای اورتون انجام داد. به تیم های مختلف و متعددی رفت؛ ١٤ تیم دیگر، اما متاسفانه هرگز جایگاه خود را پیدا نکرد.
عشق و علاقه او را در فوتبال نگاه داشت و هم اکنون مربی دروازه بانان در ترنمیر رورز است!
ختم داستان؛
اشتباه نونیز به اندازه کافی بد بود، اما بزرگش نکنیم. کدامیک از ما در کار خود اشتباهی نداشته ایم. روزها و هفته ها به سرعت برق و باد در فوتبال حرفه ای می گذرد. امیدوار می مانیم مهاجم خام جوان، پخته تر از همیشه بازگردد. روز از نو، روزی از نو. بازیکنان رشد می کنند و تغییر. یادگیری همیشه تا پایان راه ادامه خواهد داشت. اگرچه در زمین ها و استادیوم هایی که بازیکنان و هواداران تیم رقیب بی رحمانه و در هر لحظه به روح و جسمت سوهان می کشند، هیچ چیزی هرگز تغییر نخواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید