بهشتیپور، مازنی، رجایی، معتمدیمهر و امیریفر در کلاب «صدای سراسری» مطرح کردند
طیفشناسی منتقدان مذاکرات در دوران رئیسی
حسن بهشتیپور، احمد مازنی، غلامعلی رجایی، مهدی معتمدیمهر و عباس امیریفر در کلاب «صدای سراسری» متعلق به سایت «خبر سراسری» به ارائه نقطهنظرات خود پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
به گزارش مثلثآنلاین، به نقل از سایت خبر سراسری، برخلاف پیشبینیها منتقدان برجام و مذاکرات در دولت اصولگرای سید ابراهیم رئیسی هم دست از مخالفت با مذاکرات برنمیدارند. نمونهاش انتقادهای تندی است که نمایندگان نزدیک به پایداری چندروز پیش در مجلس علیه مذاکرات مطرح کردند. حالا برای بررسی ابعاد این انتقادها حسن بهشتیپور، احمد مازنی، غلامعلی رجایی، مهدی معتمدیمهر و عباس امیریفر در کلاب »صدای سراسری» متعلق به سایت «خبر سراسری» به ارائه نقطهنظرات خود پرداختند که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
*بهشتیپور: دورزدن تحریمها انگیزهای است برای کوبیدن بر طبل مخالفت با برجام
حسن بهشتیپور، استاد روابط بین الملل، نخستین سخنران این جلسه بود. او در آغاز درباره برجام و ماهیت منتقدین آن در کلاب «خبرسراسری» گفت: «واقعیت این است بحث برجام و منتقدین برجام، چه در دورانی که روند مذاکراتش همچنان بین سالهای 92 تا 94 ادامه داشت و چه بعد از اینکه مذاکرات به نتیجه رسید و توافق به دست آمد، و از سالهای 94 تا سال 97 که ترامپ از برجام خارج شد، یک نقطه عطف بود. اردیبهشت سال 97. منتقدین برجام بعد از اردیبهشت 97 مرتب تکرار میکردند که برجا مُرد، برجام به گورستان سپرده شد و تعابیر دیگری از این دست، ولی ما دیدیم که این برجام همچنان زنده ماند، اگرچه به کما میرفت و برمی گشت ، ولی این توافق بهعنوان یک توافقی که توانسته بود حداقل خواستههای طرف مذاکرهکننده را تامین کند، به یک نتیجه ای رسیده بود، ولی متاسفانه اقدامی که ترامپ کرد، یک ضربه بسیار مهم به برجام وارد کرد، حالا بعد از آمدن آقای بایدن این روند بازگشت آمریکا به برجام شروع شد. من نمیخواهم تاریخچه بگویم، میخواهم روی این موضوع تاکید کنم که منتقدین همچنان منتقد باقی ماندهاند، حالا با انگیزههای مختلف و با نگاههای متفاوت. بعضی از این منتقدین انتقادشان به محتوای برجام است و تصور میکنند که توافق بهتری را میتوانسته ایران به دست بیاورد، ولی به دلیل کمکاری یا وادادگی یا هر تعبیری که دارند، از طرف مذاکرهکنندگان به آن مطلوبی که موردنظر منتقدین است، نرسیده است. این گروه اول. گروه دوم که اصلا من اسمشان را پاسبان تحریم میگذارم و دیگران هم گفتهاند، کاری ندارند که چه انتقادی است، کار دارند به اینکه این روند تحریم ادامه پیدا کند، چون بالاخره برایشان درآمدزایی است، دورزدن تحریمها انگیزهای است که همچنان بر طبل مخالفت با برجام میکوبند و کاری به محتوایش ندارند».
او ادامه داد: «گروه سومی نیز هستند؛ منتقدان برجام کسانی هستند که آرمانهایی را مطرح میکنند یا نگاههای خیلی بلندنظری دارند و فکر میکنند صحنه بینالمللی نشسته که ما چه تصمیمی بگیریم و همان تصمیم را اجرا کنند، یعنی به دور از اینکه چقدر امر واقع است، برجام چقدر منطبق با امر واقع است، صرفا یکسری نکاتی را که ضعف است، در برجام برجسته میکنند و بدون در نظر گرفتن نقاط مثبت برجام، این نقاط ضعف را مرتب تکرار میکنند و به یک شکل آرمانی تصور میکنند که میتوانند مثلا با افزایش غنیسازی اورانیوم در ایران یا افزایش ذخایر اورانیوم در ایران و افزایش نگاه به اقتصاد داخل، این خواستههایی که محققنشدنی است را تحقق دهند. این گروه سوم در واقع الان بعد از اینکه خود منتقدین برجام آمدهاند و وارد مذاکره شدهاند و پذیرفتهاند در مورد متنی که این همه از آن انتقاد میکردند، بیابند و مجددا مذاکره کنند. چرا؟ برای اینکه میدیدند این خیرالموجودین است، یعنی همان زمان وقتی انتقاد میکردند، اصلا توجهی نمیکردند به اینکه اگر واقعا میتوانستیم متن بهتری داشته باشیم، حتما طرفهای مذاکرهکننده ایرانی هم بدشان نمیآمد که متن بهتری داشته باشیم، ولی این چیزی بود که در حد توان ما بود و میتوانستیم به آن برسیم. این خیلی نکته مهمی است.این واقعیت است که روند بحث هستهای ایران که از تیرماه 1381 شروع شد و نقاط عطف متعددی را پشت سر گذاشت، مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران است، نه دولتها. یعنی چه دولت آقای خاتمی سر کار بود، چه دولت آقای احمدینژاد، چه دولت آقای روحانی و چه دولت آقای رئیسی، اینها مجموعه کارگزاران نظام جمهوری اسلامی هستند و این روند مذاکرات هستهای برمیگردد به نظام جمهوری اسلامی ایران. من بهعنوان یک پژوهشگری که در این چند سال سعی کردم به دور از جناحبازی، به دور از گروهگرایی و واقعا بهعنوان یک پژوهشگری که میخواهد حقیقت را دنبال کند و واقعیتهای موجود را درک کند، به این جمعبندی رسیدم که این مربوط به دولتها نیست، مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران است. اگر خوب است، برای جمهوری اسلامی، کل نظام است؛ از صدر تا ذیل. اگر بد است، از صدر تا ذیل مسئولش هستند. بنابراین نمیشود اگر مثلا ما انتقاد میکنیم، الان بیاییم و انتقاد را به دولت آقای رئیسی کنیم یا مثلا انتقاد را به آقای روحانی، برای اینکه میخواهیم انتقاد کرده باشیم، چون نمیتوانیم از نظام انتقاد کنیم، میآییم از دولت انتقاد میکنیم. اینجا من توجه دارم که به هر حال در چه معذوراتی هستند منتقدینی که اینطور رفتار میکنند، ولی در هر صورت میخواهم این را بگویم که اگر منتقدین امروز که شما منتصل کردید به یک گروه خاص و من نمیخواهم اسمی از گروه خاصی ببرم، فقط میخواهم بگویم این جهتگیری که مثلا میگویند ما باید تضمین کافی داشته باشیم، این واقعا برای افراد که میگویی، میگویند حرف درستی است، ما باید تضمین داشته باشیم. وقتی میگوییم یک توافق بینالمللی شما به ما نشان بده که تضمین داشته باشد، فقط یک نمونه به ما مثال بزنید که فلان توافق بینالمللی تضمین دارد. آخر تضمین بزرگتر از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل دیگر چی داریم؟ و کدام توافق بوده در طول تاریخ که تضمین داشته که این برجام دومی آن باشد؟ یعنی واقعیت این است که تضمین هر توافق بینالمللی، توافق دو طرف است، یعنی مادامی که دو طرف میخواهند که ادامه دهند، این توافق ادامه پیدا میکند و هر زمان اراده میکنند که ادامه ندهند، این توافق را به راحتی آب خوردن کنار میگذارند. البته هزینههایی هم برایشان دارند و آن هزینهها را هم میپذیرند. من میتوانم مثالهای متعدد بزنم. یعنی آن کسانی که میخواهند بگویند اگر کنگره آمریکا که تازه کنگره را هم درست توضیح نمیدهند؛ در مفهوم کنگره در آمریکا، منظور مجلس سنا و مجلس نمایندگان است و در قراردادهای خارجی این مجلس سنا نقش اساسی را دارد، نه مجلس نمایندگان. اگر سنای آمریکا هم تایید کند، باز تضمینی وجود ندارد که رئیس جمهور بعدی آمریکا این توافق را به راحتی زیر پا نگذارد، یعنی ما مثالهای متعدد داریم که توافق به تصویب سنا رسیده، ولیکن به هر دلیلی بالاخره رئیس جمهور تشخیص داده و این توافق را کنار گذاشته است. حالا از توافق هستهای با کاهش نیروهای کوتاهبرد، یعنی تسلیحات کوتاهبرد هستهای با روسیه بگوییم که آقای بوش پسر این را به حالت تعلیق درآورد، تا توافق موشکهای میانبرد که ترامپ در سال 2019 به حالت تعلیق درآورد با روسیه، این توافق امضا شده بود. بعد تا قرارداد مودت بین ایران و آمریکا که حداقل سه بار آمریکا به آن استناد کرده بود در دادگاه لاهه، ولی به محض اینکه در سال 1398 محکوم شد یا استنباط کرد که زمینه برای محکومیتش وجود دارد، ترامپ و پومپئو وزیر خارجه رسما اعلام کرد که از این عهدنامه خارج شده، در حالی که سنا آن را تصویب کرده بود و در ایران هم تصویب شده بود، اگرچه در زمان شاه. مثالهای متعدد است؛ ما عملا نمیتوانیم تضمینی داشته باشیم، مگر دو شکل. یک؛ دو طرف اصلی که یکی آمریکا و ایران هستند، به ادامه این توافق راضی باشند که اگر راضی باشند، هیچ وقت این توافق به هم نمیخورد. بزرگترین تضمینش، توافق دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا است. دومین وضعیتش که میتواند تضمین باشد، در خود توافق گنجانده شود که اگر یک طرف به هر دلیلی از این توافق خارج شد، طرف مقابل حق داشته باشد اقدامات ذیل را که مشخص میکنند، انجام دهد؛ از قبل مشخص باشد که طرف دوم میتواند اقداماتی را انجام دهد که این اقدامات بهطور طبیعی منجر میشود به اینکه طرف بداند که اگر خارج شد، باید هزینه بپردازد، وگرنه من تضمین دیگری سراغ ندارم».
*مازنی: یک جریان مدعی انقلاب خودش را میراثدار همه نظام میداند
احمد مازنی،فعال سیاسی اصلاح طلب،دومین سخنران این جلسه بود؛او نیز درباره ماهیت سیاسی مخافین برجام و انگیزه های آنان صحبت کرد و گفت: «من یادم است و حتما دوستان دیگر هم فراموش نکردهاند که سال گذشته، همین شبها و همین روزها تالار قدس به شدت شلوغ بود، گروههای مختلف، اتاقهای مختلف از داخل و خارج کشور، طیفهای مختلف سیاسی و علمی در حال گفتوگو بودند؛علتش این بود که احساس میکردند یک فضایی برای مشارکت مردم و نخبگان کشور ایجاد شده تا درباره سرنوشت خودشان اظهارنظر، بحث و گفتوگو کنند و آن هم بحث انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم بود. اما بعد از همه این بحثها و همه تلاشها که خود بنده در خدمت دوستان عزیز بودم و مکرر اصرار میکردیم، تاکید میکردیم و دعوت میکردیم که راهحل صندوق را و راهحل مشارکت در انتخابات را از آن دریغ نکنیم و این را بگذاریم برای اینکه اگر روزی در بین مردم، بین جریانهای مختلف سیاسی کشور اختلافی شد، صندوق رأی، راهحل باشد و البته در میزان مشارکت تاثیرگذار بود آن حضور فعال جوانان و دانشگاهیان و اساتید محترم در این جلسات و این اتاقها تاثیرگذار بود، وگرنه میزان مشارکت به شدت کاهش پیدا میکرد و از آن که بود، خیلی کمتر بود و میخواهم بگویم متاسفانه نه به این حق توجه میکنند، حقی که فعالان داشتند، جوانان داشتند در این برنامهها برای میزان مشارکتی که یک مقداری افزایش پیدا کرده بود و نه اساسا برای مشارکت مردم اهمیتی قائل هستند، کسانی که متولی امر هستند، کسانی که مجری قانون اساسی هستند، کسانی که عهد و پیمان را در قالب قانون اساسی بین حاکمیت و ملت پذیرفتند و باید به این عهد وفادار باشند و نتیجهای شد که ماه رمضان امسال تالار قدس خلوت است و قبلش هم خلوت بود و اگر همین رویه پیدا کند، وضعیت همین خواهد بود. بنابراین من فکر میکنم این خلوتی و این کاهش مشارکت در گفتوگوها و تعاملات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در فضای مجازی یک مقدار متاثر از انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم است و شورای شهر و روستای ششم که بالاخره این موثر است. اما موضوع بحث که حالا بحث برجام است، بحث ادامه مذاکره است؛ من مشخصا درباره این تیتر و تایتلی که شما اعلام کردید، میخواهم عرض کنم که اتفاقا انتخابات و نوع برخورد با انتخابات و مشارکت جریانهای سیاسی به هر حال یکی از آثارش همین شکل کاری است که الان ما در مجلس یازدهم داریم و نوع برخوردی که با حقوق ملت میشود، با روابط بینالملل میشود و گرهی که به جای اینکه باز کنند، این گرهها روز به روز بستهتر میشود و به هر حال این از آثار آن نوع نگاه به مسائل ملی است، منافع ملی است و مشارکت گروهها و جریانهای مختلف است که به هر حال این تاثیرش را ما الان داریم احساس میکنیم و اثرش را داریم مشاهده میکنیم، ضمن اینکه تجربه ثابت کرده که هر چقدر دایره خودیها را تنگتر کنند، باز از بین آن خودیهای جدید یک تقسیم بر دو ایجاد میشود، تقسیم بر چندی ایجاد میشود که باز همانها تقسیم میشوند به چند گروه. یک زمانی بحث جناح چپ و راست بود، اصلاحطلب و اصولگرا بود، دو تا جریان بود و بعدها به هر حال از بین خود این جریانها، جناحهای مختلف و طیفهای مختلفی ایجاد شده، مواضع مختلف و متفاوتی الان دارند و بهخصوص جریان اصولگرایی که الان بهعنوان یک جریانی که به نظر میرسد در حاکمیت نقش دارد، باز اینها هم یکدست نیستند و بهخصوص از بعد از حوادث سال 88 یک تقسیم بر چندی باز بین این جریان ایجاد شده و رسیده به نقطهای که الان یک جریان مدعی انقلاب که خودش را میراثدار همه نظام و ارزشهای نظام و انقلاب اسلامی و دین و آیین و همه چیز میداند، این جریان حتی اصولگرایانی را که در انتخابات ریاست جمهوری از آنها حمایت کردند، رئیسی جمهوری که از آن حمایت کردند، دولتی که حمایت کردند، لیست مجلسی که از آن حمایت کردند، باز با این جریان هم نمیتوانند همکاری کنند، یعنی باز هم تقسیم بر چند میشود. بنابراین من فکر میکنم راهحل همه مسائل داخلی و بینالمللی این است که ما گفتوگو را به رسمیت بشناسیم، تنوع را به رسمیت بشناسیم، تفاوت فکری را به رسمیت بشناسیم و البته در مسائل کلان، در مسائلی مربوط به منافع ملی میشود، با وحدت نظر، با تاکید بر اشتراکات با هم همکاری داشته باشیم، در مسائل اختلافی هم با هم از طریق گفتوگو و بالاخره از طریق بحث منطقی به نتیجه برسیم. این وضعیتی که الان شما ملاحظه میکنید، محصول این نوع نگاه به گفتوگو، نوع نگاه به تنوع فکری، تنوع سیاسی، نوع نگاه به انتخاب مردم، نوع نگاه به گرایشهای مختلف است. بنابراین من فکر میکنم اگر ما با همین نوع نگاه ادامه دهیم، مشکلات و محدودیتها هم در مسائل داخلی و هم در روابط بینالملل روز به روز بیشتر میشود و شرایط برای مردم سختتر میشود».
*امیریفر: نباید کوتاه بیاییم
عباس امیریفر،م فعال سیاسی اصولگرا، پس از احمد مازنی با رویکردی متفاوت از دو سخنران قبل سخن گفت: «در مورد مذاکرات میدانید و من با بخشی از فرمایشات آقای مازنی موافقم، ولی نمیشود بهطور کلی گفت این دولت مقصر است، چون آنها یک مقدار زیادهخواهیهایی دارند و این واقعا برای من که سوابق فراوان در سپاه دارم و 30 سال در سپاه خدمت کردیم، برای ما و برای ملت ما که حضرت امام فرمود اگر سپاه نبود، کشور نبود، ما بیاییم استثناء کنیم سپاه را و مثلا بگوییم سپاه در تحریم درنمیآید. این را واقعا خود مردم هم نمیپذیرند؛ بنابراین غربیها متاسفانه یک مقدار تعلل کردند، وگرنه مذاکرهکنندگان ما علیرغم کاستیهایی که وجود دارد و بیتجربگی اینکه تازه آمدهاند و دارند از تجربیات گذشتگان و همان تیمی که آقای روحانی داشتند، از آنها میخواهند استفاده کنند، ولی اجمالا نباید کوتاه بیایند. در برابر اینها، غربیها واقعا اگر یک مقدار کوتاه بیایند، آنها 10 قدم میآیند جلو. خدا رحمت کند امام راحل را؛ یادم میآید زمانی که ناوهای آمریکا میخواستند اولین بار شروع کنند و به خلیج فارس حمله کنند یا بیایند مزاحمت ایجاد کنند و اینها یک مقدار تعلل کردند و گذاشتند اولین ناو بیاید. امام فرموده بود که اگر من جای شما بودم، همان اولی را میزدم. یعنی وقتی اولی را بزنی، حساب کار دستشان میآید. الان هم همینطور است، یعنی مذاکرات در واقع همین مدتی که فاصله نشان داده، یک مقدار مذکرات را قطع کردند، آنها یک مقدار قبول کردند علیالظاهر گفتند مثلا سپاه را از تحریم درمیآوریم، ولی نیروی قدس را درنمیآوریم و تا این راه وارد شدیم. بنابراین به نظر من اگر یک مقدار ما محکم بایستیم و به همان فرمایشات حضرت امام و فرمانده معظم رهبری جلوی زیادهخواهیهای آنها، قطعا آنها هم نیاز دارند به ما که این مذاکره را صورت دهند و ما نباید دوباره تکرار کنیم آن برجامی که به هر حال درست است در اصل آن نظام تایید کرد و نظام تصمیم گرفت؛منتهی در اجراییات یک اشکالاتی پیش آمد که یک مقدار ما را تضعیف کرد. حالا اینکه به نظر من این روند، روند خوبی است و ما نباید عجله کنیم. دوستان اصلاحطلب ما یک مقدار عجله میکنند که مثلا زود به توافق برسیم. وقتی به یک توافقی برسیم و بعد دچار مشکلاتی شویم، فایده ندارد. حداقل ما الان توانستیم با این همه حجم تحریمها یک مقدار کنترل کردیم. دلار را در حدود همین 30 تومان نگه داشتیم و پیشبینی میکردیم ؛ تا 50 تومان، تا 70 تومان که الحمدلله در این دولت اتفاق نیفتاد. به نظر من در قضیه مذاکرات خوب عمل کردند، گرچه بنده هم انتقاداتی دارم در جزئیات کار، همانطور که دوستان هم انتقاداتی دارند».
*معتمدیمهر: نمیدانم این دولت چه توفیقی داشته است!
مهدی معتمدی مهر، فعال و تحلیلگر سیاسی، در ادامه این جسله گفت: «من فکر میکنم که به این سوال باید از چند وجه پاسخ داد. یکی اینکه اگر این مذاکرات نتایجش به مجلس بیاید، آیا به مشکلی میخورد یا نمیخورد؟ من فکر میکنم مثل همان مجلس نهم و مدیریتی که در دوره آقای لاریجانی صورت گرفت، احتمالا مشابه همان برخورد میشود، چرا که تصمیمگیریهای کلی بر مسئله مذاکرات در یک سطحی بالاتر از دولت رقم میخورد که این را دولتهای مختلف هم گفتهاند و به نظرم نکته مکتومی نیست، اما این انتقاداتی که در دولت آقای رئیسی، چه در فرایند مذاکرات برجام و چه در بخشهای دیگر هست، صرف نظر از اینکه آیا این منتقدان این انتقادات اصلاحطلبان هستند یا اصولگرایان، چند تا عامل دارد. یکی از عواملش طبیعتا ناکامی آقای رئیسی در عموم عرصهها بوده است. من حالا با کمال احترام خدمت آقای امیری فر، من نمیدانم کدام توفیق را این دولت داشته؛ در مورد واردات واکسن این کاملا اسنادش موجود است و منتشر شده، تمام واکسنهایی که تا آبانماه سال 1400 مورد استفاده قرار گرفت، توسط دولت قبلی تهیه شده بود، یعنی در زمان آن دولت منابع مالیاش، مذاکراتش و مردم ایران هم شاهد بودند حتی فیلمهایش منتشر میشود، از طریق خود روسیه هم منتشر میشود که حتی از موارد مربوط به پروتکلهای تشریفاتی گرفته تا بقیه موارد، ناتوان هستند. فیلمهایی منتشر میشود که وزیر امور خارجه ما حتی قادر به صحبت انگلیسی در یک سطح متوسط نیست و بعد در همین عرصه سیاست خارجی ما نوعی کنشگری بیسابقه در مقابل یک دولتی مثل روسیه میبینیم، اثراتش را در صدا و سیما میبینیم، در خود دولت میبینیم، در مناسبات مختلف حکومتی میبینیم که اصلا یک چیز جدید است. حتی دولتهای قبلی و حتی در مواردی که انتقاداتی که وجود داشته، در هیچ دورهای استقلال ایران، حاکمیت ملی ایران به اندازه این دولت مخدوش نشده بوده است. طبیعتا اینها از جمله عواملی است که موجبات انتقادات عمومی نسبت به دولت جدید را فراهم میآورد، چه در بحث برجام و چه در بحثهای دیگر. اما در رابطه با انتقاداتی که اصولگرایان مطرح میکنند، من ریشه این انتقادات را در خود شرایط انتخابات 1400 میبینم. بهرغم اینکه ادعا شد که ما یکدستی در این حکومت یعنی با آمدن این دولت یکدستسازی صورت خواهد پذیرفت و بهرغم اینکه یکدستسازی هیچ امتیاز و اعتباری برای نظام جمهوری اسلامی که به هر حال نظامی بوده بر علیه استبداد، ناشی از انقلابی بوده که این انقلاب علیه استبداد سلطنتی ایجاد شده و یکدستسازی، هیچ معنایی بهجز تجمیع قدرت در یکسری نهادهای خاص ندارد، اما واقعیت این است که این یکدستسازی ایجاد نشد، در خود انتخابات هم مشهود بود. حتی نهادهای همسو مثل نهادهایی که وابسته به جریان محافظهکار یا اصولگرا بودند. آقای رئیسی یک انتخاب به ناچار بود یا به عبارتی یک انتخاب از بالا بود که تحمیل شد. در آن شرایط چارهای در پذیرش او نبود، این انتخابات به هر حال انتخاباتی بود که با کمترین میزان مشارکت مردمی پدید آمده بود و کاملا آشکار بود که گزینهای بهجز آقای رئیسی برای رئیس جمهورشدن وجود نداشت، اما در همان زمان هم با آقای رئیسی این همراهی وجود نداشت. واقعیت این است که اشتراک نظر، توافق یا هرگونه همراهی و همافزایی ناشی از یک اراده ملی است، ناشی از یک اراده جمعی است و اگر این اراده برخواسته از مردم باشد، بهطور طبیعی به سمت یک همگرایی میرسد، اما این همگرایی وجود نداشته است. حتی در دوره آقای روحانی این کاملا مشخص بود که بخشی از اصولگرایانی که به آقای روحانی در بحث برجام انتقاد میکردند یا آن فشارها را بر آقای ظریف وارد میکردند، مسالهشان این بود که چرا تو باید انجام دهی، من باید انجام دهم. همین سطح رقابت الان با دولت آقای رئیسی وجود دارد و چهبسا مهمتر. دلیلش همین دلیل راهبردی است. همانطور که در حدود 42-41 سال پیش در قضیه اشغال سفارت آمریکا، اشغال سفارت سبب شد که آن جریانی که عامل این اتفاق بود، بر موج قدرت سوار شود و بالا برود، امروز هم کاملا مشخص است که در عرصه قدرت داخلی، جریانی که بتواند مساله سیاست خارجی یا مساله رابطه با آمریکا را حل کند، بر موج قدرت قرار میگیرد و این یک امتیازی است که هیچ کدام از این جریانات رقیبی که ظاهرا هم به نظر میرسد که در یک جبهه هستند، اما اینها حاصل تضادهای درونیای هستند، چون منافع متفاوتی دارند و فقط منفعت سیاسی نیست و منافعشان متفاوت است، امروز اینها صرفنظر نمیکنند از این موقعیت و به همین دلیل این انتقاداتی که نسبت به برجام و مذاکرات میشود، علاوه بر عدم توفیق دولت آقای رئیسی، ناشی از تضادهای درونی، شکافهای بسیار جدی ساختاری در درون خود جبهه اصولگرایان است که البته من فکر نمیکنم جبهه واقعی باشد، فکر میکنم یک مقدار فرمایشی است این جبهه و انتظارش هم میرفت، یعنی شما در خیلی از مصاحبهها و یادداشتها از همان ابتدای دولت آقای رئیسی که داشت تشکیل میشد، ملاحظه کنید، کاملا قابل پیشبینی بود. یک بخش مهمی از این انتقاداتی که اصولگرایان دارند، روی بحث انتصابات است، چون این انتصابات نظر تمام طیف اصولگرایان را فراهم نمیکند. اما سوال مهم این است که اینکه نظر آنها را تامین نمیکند، از نظر منافع ملی است یا از نظر منافع جناحی؟ اگر با وزیر آموزش و پرورش عدم موافقت وجود دارد، با وزیر کار یا هر کدام از وزرای دیگر، این از منظر کارآمدی یا عدم کارآمدی این وزیر در انجام وظایفش است یا نه، از این جهت است که این منافع باند بنده را، من نویی را در این میان فراهم نمیکند؟ به همین دلیل من فکر میکنم که این انتظار میرود، تنها راه همگرایی، چه در دولت آقای رئیسی یا دولتهای دیگر پذیرش رأی اکثریت مردم است، پذیرش دموکراسی است. من خدمت تمام اساتید و بزرگواران عرض میکنم که دموکراسی فقط یک مطالبه سیاسی است، دموکراسی یک الگوی مدیریتی هم هست که جلوی فساد را میگیرد، جلوی تبعیض را میگیرد، جلوی ناکارآمدی را میگیرد، جلوی نفوذ را میگیرد. دموکراسی یک الگوی مدیریتی است و تا زمانی که مانعی در برابر این دموکراسی باشد، چه مانعی از بیرون و چه اینکه یک دولتی افتخارش بر این باشد که به آرای مردم توجهی ندارد، به اصول دموکراتیک توجهی ندارد، این تضادها وجود دارد، این ناکامیها وجود دارد و امروز هم این مذاکرات برجام چه در همین مرحله و چه حتی اگر به نتیجه هم برسد، در فقدان فضای دموکراتیک، در فقدان الگوهای دموکراتیک مطمئنا نمیتواند بحرانهای کلانی که بر کشور و دولت جمهوری اسلامی وجود دارد را حل کند».
*بهشتیپور: اصولا راهحلی جز مذاکره وجود ندارد
بهشتیپور، در بخش دوم صحبتهای خود نسبت به سوالی درباره ایدههای بخشی از اصولگرایان نزدیک به جلیلی مبنی بر افزایش غنی سازی و ادامه مذاکرات افزود: «واقعیتش این است که افرادی که مدتها منتقد برجام بودند، الان با این سوال عمومی روبهرو هستند که این برجامی که شما اینقدر از آن انتقاد میکردید، چرا الان آمدید و دارید مذاکره میکنید. برای همین یک طیفی آمده و شروع کرده به انتقاد کردند برای اینکه نشان دهد نه. ما همچنان داریم مذاکرات انتقادی میکنیم که حالا اسمش را بگذاریم مذاکرات انتقادی یا هر مذاکره دیگری. من میخواهم یک اصل کلی را عرض کنم، آن کسانی که از روابط بینالملل و حقوق بینالملل سررشته دارند و تخصص لازم را دارند، این عرضه بنده را میپذیرند که اصولا راهحلی جز مذاکره وجود ندارد که ما بخواهیم انتخاب کنیم یا نکنیم. آن کسانی که مخالف مذاکره بودند، الان بحثشان دیگر اصل مذاکره نیست و آنها پذیرفتهاند که مذاکره تنها راهحل است. بحثها این است که در چه شرایطی مذاکره باید کرد، یعنی پشتیبانی لازم را برای اینکه ما در یک مذاکره موفق باشیم، از چه ناحیهای باید به دست آورد. بحث آقای جلیلی یا دوستان دیگری که همفکر ایشان هستند، میگویند که ما باید نگاه به درون کنیم. به چه معنا؟ میگویند ما یکسری اصلاحات اقتصادی انجام دهیم که این اصلاحات اقتصادی منجر شود که این تحریمها کماثر یا بیاثر شود و بعد وقتی چنین چیزی شد، ما دست پرتری داریم که در مذاکرات، چون آخرش هم ما بزرگترین قدرت اقتصادی میشویم. باز برای لغو تحریمها ما باید حتما مذاکره کنیم و نمیشود بدون مذاکره تحریمها لغو شود؛ خود به خود لغو نمیشود و حتما نیاز به مذاکره دارد. آنها معتقدند اگر ما در اقتصاد داخل اصلاحاتی را انجام دهیم که این تحریمها کماثر یا بیاثر شود، با دست پُرتری میتوانیم در مذاکرات شرکت کنیم و طرف مقابل وقتی میبیند سلاح تحریم اثربخشی لازم را ندارد، با ما انعطاف بیشتری خواهد داشت. این یک فلسفه است. حالا ما ببینیم که اولا بسم الله، چرا اجرا نمیکنید؟ چرا این اصلاحاتی که وعده داده میشود، اجرا نمیشود؟ دلیلش چیه؟ آیا دلیلش این است که یک عدهای مانع این اصلاحات میشوند؟ آن عده چه کسانی هستند؟ اینها باید به مردم معرفی شوند. واقعا آیا بدون مثلا شما رابطه خارجی، یعنی بدون صادرات و واردات میتوانید این اصلاحات اقتصادی را انجام دهید و هر نوع صادرات و واردات به تحریمها برمیگردد. آیا ما میتوانیم این نگاه به درون را طوری طراحی کنیم که مثلا فقط برویم پایاپای معاملات تهاتری اقتصادی انجام دهیم؟ آخه تا چقدر ما میتوانیم نیازهای کشورمان را تهاتری انجام دهیم؟ آیا با ظرفیتهایی که همسایههای ما دارند که این تئوری رابطه با همسایهها آیا میتواند حجم اقتصادی مورد نیاز کشور را تامین کند رابطه صرف با همسایهها؟ با توجه به اینکه همسایههای ما خیلیها نیازهایشان را از سایر کشورها تامین میکنند و حجم کمی، زیر پنج درصد یا خیلی خیلی عددش را بالا ببریم، 10 درصد نیازهایشان را از جمله جمهوری اسلامی ایران میخواهند تامین کنند. این عدد و رقمی نمیشود نسبت به آن حجم اقتصادی که ما نیاز داریم برای اینکه بتوانیم اثربخشی تحریم را کم یا از بین ببریم. بنابراین باید آقای جلیلی یا دوستان همفکر ایشان یک راهحل دقیقی ارائه کنند که اگر میخواهند با دست پر در مذاکرات وارد شوند، دقیقا چه اقداماتی باید انجام شود و چرا این اقدامات الان که خودشان دولت را در اختیار دارند، چرا اجرایی نمیکنند؟ مگر با چه موانعی روبرو هستند؟ حداقل این را یک بار برای همیشه به مردم بگویند. انتقادکردن کار راحتی است. برادرمان آقای نبویان آمدهاند و یک لیستی نوشتهاند و در خبرگزاری فارس هم منتشر کردند، انتقاداتی را کردند بر توافقی که متن آن را نمیدانم کجا دیدم، بالاخره عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی هستند؛ لابد دیدهاند و دارند بر اساس آن چیزی که دیدهاند مینویسند حتما، ولی وقتی شما این متن را میخوانید، میبینید که واقعا انتقاد از منظر شکلی است که ایران میتواند خیلی کارها را انجام دهد، ولی نمیدهد و دارد تن میدهد به آن چیزهایی که در آن متن ذکر شده که امیدوارم صحت نداشته باشد، یعنی آن چیزها نباشد، ولی اگر هم هست، باید یک بار برای همیشه روشن کنیم که ما چقدر در کشور توان داریم و تا چه حد میتوانیم مقاومت کنیم و تا چه حد باید هزینه بپردازیم و این هزینهها آیا نسبتش با آنچه که به دست میآوریم، قابل توجیه و تبیین برای افکار عمومی هست یا نیست. و بعد از آن جالبتر و مهمتر این است که ما از موضع انتقاد هیچ طرحی را هم نمیدهیم، یعنی کسانی مثل برادر عزیزمان آقای نبویان که انتقاد میکند، نمیآید بگوید که همه اینها اشکال، چه اقداماتی دقیقا باید کنم؟ میگویند با ید این کاستها را کنار بگذارد آمریکا. خب، این کنگره آمریکا این کاستها را کنار نگذاشت، ما باید چیکار کنیم و چه اقدامی باید انجام دهیم؟ این که خیلی راحت است که من بیایم و لیست دهم و بگویم این اقداماتی را ایالات متحده آمریکا باید انجام دهد تا ما بیاییم و توافق کنیم. حالا انجام نمیدهند، ما باید چیکار کنیم؟ چه راهحلی پیش پای کشور گذاشته میشود در شرایطی که ما داریم این همه هزینه برای دورزدن تحریمها میپردازیم و این تا چه موقع هم میخواهد ادامه پیدا کند، یعنی روند هم مشخص نیست که تا چه موقع ادامه پیدا میکند».
*رجایی: منتقدان برجام دچار پارادوکس جدی هستند
غلامعلی رجایی،فعال سیاسی اصلاح طلب، یکی دیگر از مهمانان این هفته کلاب سایت «خبرسراسری» بود، وی در آغاز درباره نیرو های منتقد برجام و احتمال ایجاد چالش با دولت از سوی آنان در مجلس گفت: «به نظر من دوستانی که الان منتقد برجام هستند، دچار یک تناقض و پارادوکس هستند، دچار یک دوگانگی هستند. ما اگر بابشناسی کنیم، اگر زمینهشناسی کنیم مسائل مرتبط با مواضع این دوستان را، میبینیم از قبل هم همینطوری بوده است. اگر تصمیمی که گرفته شد که دولت روحانی برجام را به جایی نرساند، کار به جایی کشیده نمیشود. من خبر دارم، هم از آقای ظریف و هم از آقای جهانگیری که گفتند بگذارید ما این قضیه را تمام کنیم، بعد شما هرچه بد و بیراه میخواهید بگویید، به ما بگویید و داشت تمام میشد. ما این همه زمان از دست نمیدادیم. واقعا هم میگفت، تحریمها خردکننده است. این دوگانگی این است که اینها از یک طرف میبینند که آمریکا میخواهد بیاید پای کار و آمده پای کار و از یک طرف باید این را بپذیریم که آمریکا ابرقدرت است. ما هم قدرت منطقهای هستیم، اما فعلا زور رفتن دست آمریکاست؛ میتواند خارج شود یا بگوید خارج شد. ما چیکار کردیم؟ آیا توانستیم آمریکا را برگردانیم؟ نه، خود آمریکا برگشت. بنابراین ما باید یک مقداری متناسب با ظرفیت خودمان و واقعیتهای منطقه حرکت کنیم. آن دوگانهای که گفتم، این است که دچار تناقض هستند، اینها ظرفیت قبول واقعیت را ندارند. به هر حال آمریکا تا یک جایی بخواهد امتیاز دهد در این برجام. من تحلیل و ارزیابیام این است که این امتیازها و این چیزها نیست که به دولت روحانی دهند؛ مسائل مختلفی است که جایش اینجا نیست. این نکته را باید در نظر بگیریم. حالا باید چیکار کنیم؟ آیا باید قهر کنیم و بیاییم تهران؟به ضرر آمریکا نیست، ولی هرچه زمان بگذرد؛ سه ماه دیگر، چهار ماه دیگر، شش ماه دیگر، هشت ماه دیگر، این ما هستیم که ضرر میکنیم، چون تحریمها که به آمریکا ضرری نمیزند، تحریمها به ما ضرر میزند. آقایان یک شکلی با طرح انتقادات خودشان از وضعیت فعلی برجام میخواهند یک شکلی ثابت کنند که مستقل از این دولت هستند، در صورتی که ما میدانیم نه این دولت و نه دولت قبلی کارهای نیستند و تصمیمات جای دیگری گرفته میشود، شورای امنیت= و یک قوه حاکمهای بالای سر شورای امنیت است که آنجا مسائل چک میشود.= ولی اینقدر هم نیست که امثال آقای نبوی بیایند و بگویند بله، این دولت است، بعدش هم بگویند آن تیم کارشناسی ظریف که این دیگر خیلی بیانصافی است. اولا تیم کارشناسی ظریف یعنی چه؟ اینها بخش وزارت خارجهاند. مگر قرار است دولت الف برود و دولت ب بیاید، همه را جارو کنند و بیندازند در خیابانهای تهران؟این چه حرفی است که تیم چیست و کجاست؟ بعد هم کارشناسان مگر چقدر تعیینکننده هستند؟ عرض کردم که سیاست جای دیگری بسته میشود. به نظر من ما باید روی این نکته بسیار دقت کنیم که بعضی از این کارهایی که الان دارد میشود در رابطه با برجام، عیبی ندارد، بیایند و نقد کنند، اتفاقا از محسنات بعضی از دوستان است که بیایند و نقد کنند، اما در یک بازه کلی باید ین مساله را به یک جایی برسانند. طول کشیدن این قضایا به ضرر ما است و به نفع ما نیست و در این قضیه هم آمریکا تا حدی که من خبر دارم، روالش این بوده که تا پای میز میرسیده، زیر میز میزده که ما به یک وضعی بیفتیم که با یک امتیاز بیشتری مجددا میز را بچینیم که بیایند و امضا کنند. اولا این کار دیر یا زود امضا خواهد شد و امیدواریم خیر ملت ایران در آن باشد. من یک مثال فوتبالی بزنم؛ شما باید در جام جهانی شرکت کنید و نباید عدول کنید. چرا وقتی در آسیا تیم اول منطقه هستید، شرکت نکنید؟ بنابراین باید شرکت کنید. وقتی شرکت میکنید، باید خوب بازی کنید، باید خوب ظاهر شوید. ما یا نباید بیاییم در این چالشهای منطقهای و یا خوب ظاهر شویم، با تیم قوی، با تیم باهوش، با تیمی که بتواند در زمین بازی باخت را به برد تبدیل کند و به نفع ملت ایران کند و واقعا دوستان هم گفتند که ما باید این را بپذیریم که بخواهیم یا نخواهیم، کشور به برجام بسته شده و ما بخواهیم یا نخواهیم، خیلی بحث تحریمها برای ما آسیبپذیر بوده است. ما کالاهایی که بعضا با دورزدن تحریمها آوردیم و چند برابر قیمتها بوده، خدا میداند چقدر روسها سود بردند. در امارات بعضی از کشورها سود بردند، یعنی چیزی را سه تا چهار برابر خریدیم. چرا ما این کار را کردیم؟»
*معتمدیمهر: اقتدار در مذاکرات نشانههایی دارد
مهدی معتمدی مهر نیز در بخش دوم صحبت های خود درباره ابهامات موجود در مذاکرات افزود: «دوستان فرمایشهای متفاوتی را گفتند، از جمله اینکه گفته شد این مذاکرات با اقتدار بیشتری دارد انجام میشود، در مثالش هم تحریمهای سپاه را مطرح کردند. خیر، اینطور نیست، حتی مطرح شد که اگر سپاه هم از لیست گروههای تروریستی خارج شود، تحریمهایش پابرجا است. اقتدار در مذاکرات یک نشانهها و یک شاخصهایی دارد. بر اساس کدام شاخصها ما از نقطه اقتدار بیشتر؛ وقتی که حتی ذرهای از این مذاکرات پخش نمیشود، اطلاعاتش گفته نمیشود، من فکر میکنم این یک طنز است که بگوییم آقای شمخانی بیاید مثلا در کلابهاوس یک گروه محدود و گزارش دهد. آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی است. اگر اعتقاد به اطلاعرسانی شفاف و گردش آزاد اطلاعات وجود داشت، ایشان اصلا وظیفه داشت که این اطلاعات را به افکار عمومی و عرصه عمومی ارائه کند و نکرده و حالا وقتی آنجا وظیفه خودش را انجام نداده، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی این کار را انجام نداده، واقعا این انتظاری است که بگوییم حالا در یک جمع محدودی ایشان بیاید و این کار را بکند و میدانیم هم این کار صورت نمیگیرد، نه از جانب ایشان و نه هیچ کدام از مقامات دیگر. به هر نحو من فکر میکنم به رغم اینکه بعضی دوستان خیلی با قطعیت میگویند که این در نقطه اقتدار بالاتری است، اینطور نیست، مذاکرات قبلی، چانهزنیها و بعد متنی که منتشر شد، در مجلس رفت، حالا به رغم اینکه ارادهای از بالاتر وجود داست ولی در هر حال این متن مطرح شد، بعدها هم خروج ترامپ، مخالفت صریح اسرائیل، نه مخالفت، واقعا دیگر نمیشود گفت که نتانیاهو چه کارهایی که نکرد برای اینکه برجام به هم بخورد. همه اینها نشان دهنده این است که این قرارداد منابع ملی ایران را در یک سطح بیشتری این توافقنامه تامین میکرد که من با توجه به سطح کارشناسی دولت فعلی، وزارت خارجه فعلی بعید میدانم».
*رجایی: دچار افراط و تفریط هستیم
رجایی در بخش دوم صحبت خود درباره تأثیر امضا توافق در ایجاد آرامش نسبی در روابط ایران با جهان افزود: «سوال مهمی است. من فکر میکنم افراط و تفریط و تندروی یک بحثی است که حالا حالاها ما دچار آن هستیم. حقیقتش هم جوامع شرقی، چون این کارها افراط و تفریطی که در منطقه خاورمیانه میشود، در دنیا کمتر به این شکل میشود و این امر هم ربطی به چپ و راست ندارد و متاسفانه این بیماری در بعضی جریانات وجود دارد. مثلا همین مساله اخیر مشهد، آخر این چیه که شما بروید و بفروشید و بعد بروید اسپری بزنید به چهره زنان و بعد هم دولت و مسئولان محلهای و منطقهای یک بازیای کنند که آدم شگفتش شود. هر جای دیگر بود، باید استعفا میکردند. وزیر کشور و استادان میرفتند کنار، مردم همه چیز این حکومت هستند. این چه وضعی است که مردم نتوانند بروند و یک بازی را ببینند؟ حالا بعضیها میروند و دیدگاه تئوریاش را مطرح میکنند که یک زن نباید برود و بازی فوتبال را ببیند، چون به هیجان درمیآید. یک زن یک کنسرت هم نرود که ببیند، آنجا هم هیجان میبیند. این چندگانگی چه معنایی دارد؟ ما تا چه موقع میخواهیم از دنیا عقب باشیم؟ به نظر من این نوع نگرش است، مثل کسی که به یک بیماری مزمنی دچار شده و به سختی از آن دور میشود. هر دولتی هم که سر کار بیاید، نقش خودش را ایفا میکند و متاسفانه اثراتش خیلی بد است. اینها در یک کار واقعا بیخردانهای ریختند و سفارت عربستان را گرفتند و ما هنوز داریم هزینه پرداخت میکنیم. در جریان اصلاحطلب این خیلی کمتر بوده؛ در اصلاحطلب ؟؟؟ جریان خودزنی میکردند، الان هم این نوع خودزنی است، بنابراین این از مسائلی است که بین دو جناح مشترک است این افراط و تفریط و گمان نمیکنم دولتی پیدا شود که بتواند خودش را از این آسیب دور کند. باید راهحلی پیدا کنند که این زمینههای بروز و ظهورش را کمتر کنند، مثل جاهایی که مثلا گرد و خاک است و میروند ماش؟؟؟ میپاشند، باید یک مقداری در عرصه سیاست این کار را انجام داد. البته تصویر برجام و کمشدن تحریمها کمک میکند تا این دامنه کمتر بشود، ولی از بین نمیرود، چون زمینههایی وجود دارد که هر دفعه خودش را به شکلی نشان میدهد. البته من میپذیرم، در داخل دیگر این سیاست تندروی کمتر دنبال میشود توسط عناصری، چون وقتی حاکمیت و دولت الان یکدست شدند، قوا تقریبا یکدست شدند، زمینهای برای کارهای افراط و تفریط وجود ندارد، مگر در بدسلیقگیهایی که گفتم مثل قضیه مشهد که هزینهاش پای کل نظام متاسفانه، پای دین متاسفانه نوشته میشود. بنابراین باید واقعگرا بود و گفت که این ویروس کماکان است و باید کاری کرد که این ویروس بماند، ولی اثر کمتری داشته باشد و جامعه ما را دچار بیماریای نکند که ما با آن درگیر شویم».
*بهشتیپور: اشتباه محض این است که میگویند اقتصاد را به مذاکرات گره نزنیم
در بخش پایانی جلسه هر یک از مهمانان به جمع بندی صحبت های خود پرداختند. بهشتیپور پایان جمعبندی خود را با محوریت احتمال امضا توافق و ایجاد یک آرامش نسبی در صحنه سیاسی آغاز کرد: «یکی این اشتباه محض که مدام تکرار میشود که اقتصاد را به مذاکرات گره نزنیم، مذاکرات را به سفره مردم گره نزنیم، یک خطای بزرگی است که مرتب تکرار میشود کسی گره نمیزند، این بهطور واقع اقتصاد کشور تحت تاثیر روابط خارجی است و در همه کشورها همین است، ولی چون ما تحریم هستیم، این بیشتر به چشم میآید. بنابراین من نمیدانم چرا این را مدام تکرار میکنیم که یک قدرتی نشسته در ایران و میخواهد مذاکرات را به سفره مردم گره بزند و در انتقاد از دولت روحانی مرتب مطرح میشد و میگویند الان دولت فعلی اینگونه عمل نمیکند، در حالی که مگر میتواند عمل نکند، یعنی بالاخره اینکه شما مذاکرات میکنید، ارز بالا میرود یا میآید پایین، تحت تاثیر این است که این چه پیامی گرفته از روند مذاکرات. این دیگر دست کسی نیست، این واقعیت محض اقتصادی است، این چیزی نیست که توطئهای پشت این داستان باشد. ما باید این را ذهنمان بیاوریم بیرون که اقتصاد فرمولها و قوانین خاص خودش را دارد که تحت تاثیر روابط خارجی است؛ نمیتوانیم منفک کنیم سیاست خارجه و روابط خارجه را از اقتصاد یک کشور؛ اینها با هم تاثیر متقابل دارند. نکته دوم که به نظرم خیلی مهم است که ما به آن توجه کنیم، ما مدام دنبال این هستیم که در ذهن خودمان این موضوع را که فکر میکنیم آمریکا باید هر آنچه را که ما میگوییم، آن را بیاید و انجام دهد. یا برعکس، آمریکا هرچه میگوید، ایران بیاید و انجام دهد. قطعا در مذاکرات دو طرف به سمت هم حرکت میکنند و به یک نقطه مشترک میرسند. الان هنوز به آن نقطه مشترک نرسیدهاند، یعنی اینکه ما فکر کنیم ما الان داریم از موضع اقتدار صحبت میکنیم و در گذشته موضع اقتدار نداشتیم، اشتباه محض است خداوکیلی، یعنی ما یک قدرتی داریم، یک اندازهای داریم که از آن اندازه و قدرتمان میتوانیم چانهزنی کنیم. طرف مقابلمان هم که از تامینش آمریکاست، او هم یک قدرتی دارد و به اندازه آن قدرتش دارد چانهزنی میکند. بنده هم صددرصد روی این موضوع که بخواهد بخشی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تحریم شود، حرف دارم، یعنی صددرصد ما باید مقاومت کنیم و اجازه ندهیم آمریکا این را به ما تحمیل کند که بخشی از نیروهای مسلح ما را تروریست کند. او که خودش تروریست است و کارهای تروریستی انجام میدهد، حق ندارد بیاید و به بخشی از نیروهای مسلح ما بگوید ترویست. اما راهکارش چیست، یعنی چگونه میشود با این دشمن بدسگال از روش خوب وارد گفتوگو و مذاکره شد و کار را به اینجا نرساند که بخشی از نیروهای مسلح ما تحریم شود و متهم به فعالیتهای تروریستی شود؟ ما باید این را بیاییم و ریشهیابی کنیم، چون الان سپاه بخش قابل توجهی از اقتصاد کشور دستش است و اگر تحریمها ادامه پیدا کند، یعنی باز بخشی از اقتصاد ما تحت تحریم است. بنابراین ریشه کار باید این فکر را درست کنیم که اصولا زیر بار اینکه بخشی از نیروی مسلح ایران تحریم باشد، نرویم و به هر قیمتی بایستیم راجع به این موضوع، اما از آن طرف هم اقداماتی انجام ندهیم که منجر به چنین فعالیتی شود. بالاخره این راهکارهای مشخصی دارد. نکته سوم که زیاد طولانی نشود، چون دیروقت هم هست که به نظر من خیلی مهم است که ما توجه کنیم. ما در شرایطی هستیم که تحت فشار اقتصادی هستیم. در این تحت فشار نیاییم و بگوییم ما بالاخره باید تا ابد این را ادامه دهیم. این را تا چه موقع میتوانیم حساب کنیم؟ ما اصل را باید بگذاریم برای اینکه به قدرت خارجی؛ چه آمریکا باشد و چه روسیه و چه چین، چه انگلیس و فرانسه یا هر قدرت دیگری باشد، نباید اتکاء کنیم. تجربه تاریخی به ما میگوید برای مبارزه با استبداد، مبارزه با استعمار نباید به قدرت خارجی تکیه داشت، باید به مردم تکیه داشت. رجوع به مردم و پذیرش اینکه مردم تصمیمگیرنده هستند، خیلی خیلی کمک میکند که گرهها باز شود».
*مازنی: تصویر نامناسبی از ایران در عرصه بینالمللی وجود دارد
مازنی هم گفت: «ما الان در عرصه بینالمللی در کشورهای مختلف تصویری که از ملت ایران هست، تصویر بسیار نامناسبی است و متاسفانه نهادهای متولی هم علیرغم اینکه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تشکیل شده برای این هماهنگی، هماهنگ نیستند و حمایت نمیشوند. ما در کمیسیون فرهنگی مجلس دهم که سال سوم بنده رئیس کمیسیون بودم، چند تا کمیته تخصصی تشکیل داده بودم، یکی کمیته تخصصی دیپلماسی فرهنگی بود که به هر حال بخشی از دیپلماسی عمومی تعریف میشود و برای اولین بار آقای دکتر ظریف را به کمیسیونی غیر از امنیت ملی دعوت کرده بودیم که آن هم کمیسیون فرهنگی بود و در این باره بحث و گفتوگو شده و به هر حال بنا بود اقداماتی شود که دوستان دیگر خیلی معتقد به این مسائل نبودند یا اهمیت مساله برایشان جا نیفتاده است. در داخل کشور هم ما نیاز داریم، یعنی هم در خارج کشور نیاز داریم به اینکه اطلاعات دقیقی را از جامعه ایران ارائه دهیم، در داخل کشور هم نیاز داریم به اینکه از آنچه بین ما و کشورهای دیگر میگذرد، بهخصوص الان که ما با قدرتهای بزرگی الان در حال گفتوگو هستیم، مردم مطلع باشند و همانطوری که اشاره شده، در چارچوب دیپلماسی عمومی اطلاعات عمومی بسیار میتواند تاثیرگذار باشد و بسیار مهم است. من همچنان روی اجماع ملی و روی موضوعات ملی تاکید دارم، هرچند که این دولت و این مجلس ضعفهای جدی دارند و ضعفهایشان به نظر میرسد که بنیادی است و خودش نیاز به یک جلسه مفصلی دارد، جلسات مفصلی دارد که در این زمینه بحث شود، اما در عین حال باید همه بر روی اصول مشترک و منافع مشترک وحدت نظر داشته باشیم، حمایت کنیم از تیم مذاکرهکننده و راهش هم گفتوگوی ملی است و گفتوگوی ملی طرحی بود که بنده در مجلس دهم مطرح کردم، در ادامه با بیش از 50 نفر از شخصیتهای تاثیرگذار جریانهای مختلف گفتوگو کردم».
*امیریفر: کسی دیگر نمیتواند بهانه بگیرد
امیریفر هم در جمعبندی بحثهای خود بیان کرد: «من فرمایشات آقای بهشتیپور و آقای مازنی را شنیدم، مخصوصا قسمت آخرش که فرمودند مصالح نظام را باید در نظر بگیریم. من هم همین نظر را دارم که باید اعتماد کنیم به مسئولان، مخصوصا که یک خاصیتی هم دارد و کسی نمیتواند الان بهانه بگیرد، اصولگراها چه بخواهیم و چه نخواهیم، درست است که اینها در آینده اختلافات را بیشتر خواهد کرد و جناحهای مختلف در اینها در خواهد آمد، اما به نظرم مسائل ملی خیلی مهم است، بالاخره ما با مردم در ارتباطیم، مشکلات اقتصادیشان واقعا خیلی مهم است و همین هم ناشی میشود از مشکلات اقتصادی به مشکلات امنیتی و بحثهای دیگر. بنابراین ما چه اصلاحطلب و چه اصولگرا و چه غیره، باید اولا اعتماد کنیم به مسئولان، مخصوصا که مقام معظم رهبری با مدیریت خوب، با درایت و اطلاعات کامل پشتیبانی میکنند و ریاست محترم جمهور، ریاست محترم مجلس، به هر حال این تیم مذاکرهکننده را تاکید کردند. حالا اینها هم دنبال نقص و مشکلاتی هستند که بالاخره منتقل میکنند. بنابراین ما نباید دامن بزنیم و یک تصمیم عجولانه ممکن است مشکلاتی در آینده تعهداتی برای ما ایجاد کند. درست است که همه ما دوست داریم زود حل شود اما گاهی مواقع عجله باعث میشود که ما آن اقتدار و آن جمعبندی که میخواهیم داشته باشیم نسبت به توافق، یک طوری باشد که نسلهای آینده به ما ایراد نگیرند و خیلی پخته باشیم و ما هم باید نظرات خودمان را البته چه منتقد و چه غیرمنتقد بفرستیم برای این دوستان، مخصوصا که اینها شاید دو طرف توافق کردند که اطلاعات بیرون نیاید، اطلاعاتی که مثلا جزئیات قضیه در آن است. همه ما جسته و گریخته از سایتها مثلا این مواردی را که اشاره کردیم را میشنویم، ولی باز هم معلوم نیست آخر مذاکرات چه گفتوگوهایی صورت میگیرد. شاید این توافق این جمع است که به اینجا رسیدند تا یک چیزی از آن در بیاورند».
*معتمدیمهر: هیچ بحرانی لاینحل نیست
مهدی معتمدی مهر هم در پایان اشاره کرد: «ضمن اینکه همه ما باید تلاش کنیم تا برجام به نتیجه برسد با هر گرایش سیاسیای که داریم و البته تعبیر جناب امیریفر تحت عنوان اینکه دعا کنیم مشکلاتمان حل شود، حتما دعا پذیرفته میشود، منوط بر اینکه این دعا در مسیر خواستن انسان باشد و نه فقط بر خواست انسان. آن وقت طبیعتا اگر ما اراده ملی، اراده فردیمان، اراده گروهی و سیاسیمان در جهت حل این بحرانها باشد، استفاده از تجربه بشری، نظریات کارشناسی، طبیعتا این بحرانها حل میشود. هیچ بحرانی وجود در جامعه بشری وجود ندارد که غیرقابل حل باشد. در رابطه با برجام هم انشاءالله که اراده ملی و اراده گروهی و جناحی در همین مسیر قرار بگیرد، اما من میخواهم نظرم را عرض کنم، برجام ضمن اینکه حتما، حالا در یک شکل حداقلیتر یا حداکثریتر به توافق میرسد، به دو دلیل مهم هم فکر میکنم و باید هم برسد و ما هم باید از آن حمایت کنیم، اما به دو دلیل موفق نشد در حل بحرانها. یک دلیل، دلیل اقتصادی است. اگر تمام اهداف اقتصادی برجام محقق شود، چیزی کمتر از 200 میلیارد دلار درآمد برای ایران خواهد داشت، در صورتی که ایران برای گذار به یک دوره توسعه 10 تا 15 ساله بین 800 تا 1000 میلیارد دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و این میزان درآمد به هیچ وجه کفاف این هدف را نمیدهد، کفاف حل مشکلات ایران را نمیدهد. و اما دلیل دوم که عمومیتر است، این است که سیاست خارجی در ادامه سیاست داخلی میتواند به اهداف خودش برسد. حاکمیت ملی در ادامه حاکمیت ملت میتواند به نتیجه برسد. اینکه ما بخواهیم در هر مذاکرهای از جمله مذاکره برجام با اقتدار حضور پیدا کنیم، تنها یک شرط دارد و شرط آن اتفاقا اعتماد به مسئولان نیست، شرطش نظارت بر کار مسئولان است، شرطش نظارت نهادهای عمومی، نهادهای غیررسمی بر سیاستورزیهای رسمی است که تجربه بشر حداقل این را میگوید».
دیدگاه تان را بنویسید