«مثلثآنلاین» گزارش میدهد
چرا حجاریان منصف نیست؟
حجاریان چرا زمانی که دولت روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام عملا کشور را رها کرده بود، شرایط را هولناک معرفی نمیکرد؟
گروه سیاست مثلثآنلاین: سعید حجاریان، از تئوریسینهای اصلاحات، روز گذشته در یادداشتی که در سایت «مشق نو» منتشر شده، انتقادهای تندی را علیه دولت سیزدهم مطرح کرده و به نوعی کوشیده است تا دولت رئیسی را دولتی رانتی جلوه دهد که دولتمردانش بر اساس ارتباطات خاص روی کار آمدهاند. او در بخشی از این گفتار مطرح میکند: «از زمان دولت مهرورز تا امروز، روند بیبازگشت کادرزدایی آغاز شده است. اکنون، تصویر کابینه مستقر در دولت سیزدهم تجسم چنین وضعیتی است و زمانیکه به تحولات درون وزارتخانهها و دستگاههای اداری نظری بیفکنیم، وضعیتی بهمراتب وخیمتر را فهم میکنیم؛ وضعیتی برخلاف انباشت عقل و تجربه. حال آنکه در غرب همه تلاشها معطوف به تربیت و حفظ کادر است تا اولا کارآمدی سیستم حفظ شود، ثانیا از زوال آن جلوگیری شود، و از آنها مهمتر سیستم به عقب بازنگردد».
این فعال سیاسی در مطلب خود به طرز عجیبی از دولت حسن روحانی عبور میکند که گویی اصلا هشتسال دولت او در ایران وجود نداشته است. نادیدهگرفتن دولت روحانی از سر آن است که حجاریان میداند اگر بخواهد صادقانه بنویسد باید به ناکارآمدیهای گسترده دو دولت او هم اشاره کند اما نمیخواهد زیرا خودش یکی از مهمترین حامیان دولتهای یازدهم و دوازدهم به شمار میرفت تا جایی که میگفت من دندانه کلید روحانی میشوم. بنابراین در وهله نخست میتوان گفت که گفتار اخیر حجاریان صادقانه نیست زیرا کادرسازی در دولت روحانی از همان ابتدا مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران قرار داشت؛ کابینهای یکسویه و البته پیر که هم محافظهکارانه بسته شده بود و هم بیهیچ خلاقیت و ایدهای کشور را پیش میبرد. علاوه بر همه اینها یک پرسش مهم وجود دارد؛ آنکه کابینه روحانی در همان دوره اول که به گفته اصلاحطلبان موفق عمل کرد، به جز تمرکز بر موضوع مذاکرات هستهای در چه حوزهای دارای گفتمان، روش یا ایده بود؟
حجاریان در ادامه یادداشت خود مینویسد: «علاوه بر تغییرات نهادی و اقدامات تأسیسی نابهنجار که ذکر آن رفت، میتوان به برخی رویکردهای حذفی با بنمایههای مشترک استشهاد کرد؛ بهعنوان مثال دولت مهرورز سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد و دولت انقلابی، باسابقهترین کارشناس این سازمان را خانهنشین کرد. مضاف بر این مشاهده کردیم در مقطعی، طی روندی نسبتا سریع و پرجنجال بر اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستگان تأکید شد تا جاییکه این امر که میتوانست نمودی از تحول سیستماتیک و ورود خونی تازه به بوروکراسی باشد به ابزار تصفیه تبدیل شد. بعد از آن بود که بهطور موردی و حسب دستور مقامات عالی، و یا بهصورت حجمی نیروهای خودمانی و همچنین نیروهای تازهنفس انقلابی به سیستم ورود کردند و متأسفانه با اینکار گذشته از ضررهای بوروکراتیک، صدمه سنگینی به صندوقهای بازنشستگی وارد آمد».
حجاریان بازهم نادیده میگیرد که دولت روحانی شاید بدتر از هر دو دولت احمدینژاد و رئیسی عمل کرد زیرا روحانی در چیدمان نیروهای کلیدی کابینهاش جز از حلقه مرکز تحقیقات استرتژیک مجمع یا همان حزب اعتدال و توسعه استفاده نکرد و به گفته خود اصلاحطلبان او به جز جهانگیری که از آغاز دولت دومش با او هم مشکل داشت، از اصلاحطلبان هم استفاده ویژهای نکرد؛ به بیان دیگر روحانی بیش از هر دولتی سعی در ایجاد دولتی باندی و گروهی داشت.
او در پایان با سیاهنمایی آشکار چشمانداز پیش روی ایران را «هولناک» ترسیم میکند و مطرح میکند: «تقاطع دو معضل کادرستیزی و اختلال مسئولیتها طی سالیان دولت ایران را به نقطه بحران رسانده بود و اکنون کادرستیزی دولت مستقر تصویری هولناک را پیشروی کشور قرار داده است».
سعید حجاریان که همواره به تحریم انتخابات و البته تهییج مردم برای مقابلههای خشونتآمیز مشهور است، اکنون هم سعی میکند مردم را در برابر دولت سیزدهم قرار دهد؛ حال آنکه به هیچوجه اشاره نمیکند چرا زمانی که دولت روحانی بعد از خروج آمریکا از برجام عملا کشور را رها کرده بود، شرایط را هولناک معرفی نمیکرد؟ از طرفی آیا خود حجاریان نزد وجدان خویش این پرسش را مطرح میکند که مگر دولت رئیسی چهقدر است که اداره امور را برعهده گرفته که بتواند از پس همه مشکلات به جای مانده دولتهای قبل برآید؟
دیدگاه تان را بنویسید