باید مراقب چین و روسیه هم باشیم
ایران با قدرت اقتصادیِ پایین هم خواست غرب است؛ هم روسیه و چین.
آرمان ملی- احسان انصاری: مهمترین پیامدهای اقتصادی مذاکرات هستهای چیست؟ برداشته شدن تحریمها در کوتاهمدت و بلندمدت چه تأثیر بر اقتصاد کشور خواهد داشت؟آیا در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات بازار سکه و ارز شرایط نامتعادلی پیدا خواهد کرد؟ آیا دولت رئیسی برای به نتیجه رسیدن و یا نرسیدن مذاکرات و پیامدهای آن بر بازار تدابیر لازم را اندیشیدهاند؟ برای پاسخ به این سؤالات«آرمان ملی» با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفتوگو کرده است.دکتر آرمان معتقد است:« واقعیت این است که مذاکرات بیشتر سیاسی است و اختلافاتی که مطرح میشد بیشتر جنبه سیاسی دارد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید. مهمترین محور مذاکرات صورت گرفته بین ایران و کشورهای غربی در وین بر سر برداشته شدن تحریمهای ایران بوده است. درصورتیکه تحریمهای ایران برداشته شود چه تغییراتی در اقتصاد ایران رخ میدهد؟ در صورت به نتیجه رسیدن مذاکرات آیا آمریکا همه تحریمها را بهصورت یکجا لغو میکند و یا اینکه از بخشی از تحریمها بهعنوان اهرم فشار علیه ایران استفاده خواهد کرد؟ مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی بیشتر جنبه سیاسی دارد تا اقتصادی. هدف اصلی این مذاکرات وجهالمصالحه قرار گرفتن ایران بین قدرتهای بزرگ که ازیکطرف روسیه وجین است و از طرف دیگر کشورهای غربی و یا حتی کشورهای عربی منطقه است.هرکدام از این کشورها نیز در مذاکره با ایران به دنبال منافع خاص خود هستند. ازنظر تاریخی و بهصورت سنتی روسیه هیچگاه دوست نداشته در مرزهای جنوبیاش کشوری قدرتمند مانند ایران حضورداشته باشد که ازنظر اقتصادی بر کشورهای منطقه تأثیر بگذارد.در عمل نیز آنچه تاکنون مشاهدهشده این است که روسها همواره منافع خودشان را بر منافع ملی ما ترجیح دادهاند. اگر ایران خط ششم گاز خود را که از عسلویه آغاز میشد و از طریق مرز بازرگان به ترکیه و ازآنجا به اروپا صادر میشد را محقق میکرد شاید روسیه نمیتوانست کشورهای اروپایی را ازنظر تأمین گاز به خود وابسته کند. واقعیت این است که مذاکرات بیشتر سیاسی است و اختلافاتی که مطرح میشد بیشتر جنبه سیاسی دارد. به همین دلیل منافع اقتصادی ایران زیاد موردتوجه مذاکرهکنندگان قرار ندارد. جریانهایی در داخل و خارج از کشور به دنبال یک ایران ضعیف با نرخ بالای بیکاری و قدرت اقتصادی پایین هستند. این در حالی است که برزخ تحریمها نیز در همین راستاست و اقتصاد ایران را ضعیف میکند. بهعنوانمثال در سال جاری به دلیل عدم سرمایهگذاریهای کافی بهصورت رسمی وزیر نفت ایران اعلام کرد که در زمستان200 میلیون مترمکعب در روز گاز کم داریم.یا عنوان میشود قادر نیستیم بهاندازه کافی ظرفیت تولید نفت خود را بالا ببریم. این مسائل در راستای ضعیف شدن کشور در سطح منطقه است. هدف از ضعیف شدن ایران چیست؟ اقتصاد در این زمینه چه نقشی دارد؟ هنگامیکه یک کشور از نظر اقتصادی ضعیف باشد میتوان انواع و اقسام فشارها را به آن وارد کرد. صنعتی که در ایران وجود دارد بر پایه تکنولوژی کشورهای غربی است.فولاد، نفت، گاز، پتروشیمی، مس، آلومینیوم و حتی صنایع کوچکتر مانند لوازمخانگی و خودروبر پایه تکنولوژی غربی است. روسیه و چین نیز در این زمینه به کشورهای غربی وابسته هستند. بهعنوانمثال وضعیت صنعت خودرو در روسیه مانند وضعیت صنعت خودرو در ترکیه است.در این دو کشور ساخت و مونتاژ خودروبر پایه تکنولوژی کشورهای غربی است. روسیه در زمینه لوازمخانگی که اروپاییها از این صنعت خارجشدهاند و بازار جهانی در اختیار کره جنوبی قرارگرفته برای تأمین لوازمخانگی خود دست به دامن شرکتهای کره جنوبی شده است. اگر ما به وضعیت ایران نه از نگاه سیاسی و بلکه با نگاه اقتصادی نگاه کنیم به این جمعبندی میرسیم که اهداف ملی ما که یک ایران صنعتی و مرفه است که بتواند از ذخایر خدادادی و زیرزمینی خود استفاده کند و مردم در رفاه اقتصادی زندگی کنند. در شرایط کنونی تحریمها شرایطی را به وجود آوردهاند که حتی اجرای پروژههای نهچندان پیچیده فنی هم در ایران امکانپذیر نیست. در شرایط تحریم نه کشورهای پیشرفته قطعات موردنیاز این پروژهها را به ایران میدهند و نه مقرونبهصرفه است که این قطعات در ایران تولید شود.اغلب این قطعات نیز در انحصار چند کشور غربی هستند که با آمریکا که ایران را تحریم کرده متحد هستند.به همین دلیل باید عنوان کرد که تحریمها در عمل همه بخشهای اقتصادی ایران را زمینگیر کرده است. آنچه از محتوای مذاکرات هستهای منتشرشده بیانگر این است که در مذاکرات هیچ اشارهای به عوارض اقتصادی ناشی از تحریمها نمیشود و بیشتر مسائل سیاسی و اختلافات مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. مذاکرهکنندگان ایران عنوان میکنند که همه تحریمها باید برداشته شود و به نظر میرسد هدف اصلی ایران از مذاکرات نیز همین موضوع باشد. آیا مسیری که ایران برای این مطالبه انتخاب کرده درنهایت به نتیجه مطلوب خواهد رسید؟ در ظاهر گفته میشود که ایران در مذاکرات بهدنبال برداشته شدن تحریمهاست. با اینوجود به این نکته اشاره نمیشود که ایران کشوری است که صادرکننده مواد خام به جهان است و به دلیل تحریمها قدرت و توانایی این را ندارد که بهرغم اینکه بزرگترین تولیدکننده زعفران جهان است آن را با برند خود به بازار جهانی عرضه کند. ما برای حفظ تمدن10هزارساله ایران ناچار هستیم با توجه به تکنولوژیهایی که فعلاً فقط در اختیار کشورهای غربی است بین5 تا7 میلیارد مترمکعب آب از دریا شیرین سازی و به فلات مرکزی ایران منتقل کنیم. تاریخ خاورمیانه نیز نشان داده که براثر خشکسالیهای مداوم برخی از تمدنها از بین رفتهاند. به همین دلیل خشکسالی که امروز کشور را شدیدأ تهدید میکند، میتواند به موجودیت فیزیکی ایران آسیب بزند. سرنوشت آینده ایران به مذاکرات هستهای گرهخورده است. در شرایط کنونی ایران در لابهلای چرخهای روسیه و چین و کشورهای غربی گیرکرده است. ایران دارای یک موقعیت استثنایی در زمینه ترانزیت است. برخی از کارشناسان برجسته بینالمللی عنوان میکنند که چنانچه موقعیت ترانزیتی ایران در حال احیا شدن باشد و از بندر چابهار به آسیای میانه و از طریق بندر امام به مرز بازرگان متصل شود که دروازه ورود به اتحادیه اروپاست در عمل کانال سوئز از حیزانتفاع میافتد. به همین دلیل آنچه در ماجرای پرونده هستهای مانند گوشت سر سیخ است منافع ملی است. اگر ما بخواهیم از موقعیت ترانزیتی خود استفاده کنیم روسیه آن را برنمیتابد. از سوی دیگر کشورهای عربی نیز شاید از نظر اقتصادی از این تغییر استقبال کنند اما کشوری مانند مصر دوست ندارند موقعیت ترانزیتی که بهواسطه کانال سوئز دارد را به ایران منتقل کند. چینیها نیز به دنبال منابع غنی افغانستان هستند که در شرایط کنونی در اختیار طالبان قرارگرفته است. در این زمینه،چینیها حتی حاضر هستند با گروهای که هیچ کش آنها را به رسمیت نشناخته وارد مذاکره شوند تا جاده ابریشم را بهجای اینکه از مسیر سنتی خود یعنی ایران عبور بدهند به سمت افغانستان و پاکستان بکشانند تا منافعشان تأمین شود.من معتقدم آنچه دیپلماسی ما به آن توجه نمیکند منافع ملی است. چرا معتقدید روند کنونی منافع ملی را در حد انتظار تأمین نمیکند؟ اگر دیپلماسی کنونی منافع ملی ما را تأمین میکرد این منافع همچنان در ابهام نبود. برخی مدل ونزوئلا را برای ایران توصیه میکنند و معتقدند در ونزوئلا نیز بنزین پیدا نمیشود و تولید نفت آنها کاهش پیداکرده است. این احتمال وجود دارد که این اتفاق نیز رخ بدهد و مسئولان نیز از این موضوع احساس خطر نکند. واقعیت این است که شرایط ایران با ونزوئلا متفاوت است. ایران با کره شمالی نیز فرق میکند. کره شمالی زائیده جنگ درشبه جزیره کره در سال1953 است و عمر زیادی ندارد. ونزوئلا نیز زائیده فروپاشی استعمار اسپانیاست و تاریخ طولانی ندارد. این در حالی است که ایران دارای یک تاریخ10 هزارساله و یک تمدن بزرگ است. ایرانیان بنیانگذاران نخستین امپراطوری جهان هستند. هر ایرانی زمانی که متولد میشود میداند که وارث یک تمدن غنی است و در سرزمینی به دنیا آمده که دارای دریایی از ثروت است. اینکه ما این تصور را داشته باشیم که شرایط ایران مانند سوریه،کره شمالی و یا ونزوئلا شود اما خطری ما را تهدید نمیکند تصور درستی نیست. کسی که وارد فضای سیاسی میشود که مبتنی بر دین باشد دارای مسئولیتهای سنگینی است. توصیههایی زیادی در اسلام شده که تا هرکجا که امکان دارد به دنبال علم بروید. در روایتهای اسلامی حتی ذکرشده که مردم میتوانند در مقابل مدیرانی که متناسب با شرایط آنها جامعه را اداره نمیکنند، انتقاد کنند و خواستار تغییر وضعیت شوند. توصیهای که به تیم مذاکرهکننده ایرانی دارم این است که در ابتدا باید به فکر منافع اقتصادی مردم ایران در مذاکرات باشند. این شایسته نیست که در رسانههای کشورهای عربی کاریکاتورهایی از مردم کشیده شود که بر روی بشکههای نفت قرار دارند اما در سطل زباله به دنبال مواد غذایی خود هستند. این شایسته نیست که مردم ایران حتی شرایط استفاده از گوشت سفید را در حد مطلوب نداشته باشند به این دلیل که خوراک آن باید از خارج از کشور وارد شود. این شایسته مردم ایران نیست که در هیأت دولت این تصمیم گرفته شود که90 میلیون تخممرغ نطفهدار برای جوجه ریزی وارد کشور شود. معتقدم باید دوست و دشمن را از هم تفکیک بدهیم و بازیچه دست قدرتهای بزرگ نشویم. نباید همه تخممرغهایمان را در سبد روسیه و چین قرار بدهیم. ما باید به سمتی حرکت کنیم که با جهان تعامل سازنده و مثبت داشته باشیم و در راستای تنشزدایی حرکت کنیم. چقدر دولت سیزدهم در مسیر تعامل سازنده با جهان حرکت میکند؟ ما راهی بهجز تعامل با جهان نداریم و دولت سیزدهم در این مسیر قرار دارد. واقعیت این است که در سال جاری گرم کردن خانههای مردم در مناطق سردسیر وابسته به روابط سیاسی است. اگر فردا در آذربایجان شرقی، اردبیل، کردستان و مناطق سردسیر ایران گاز کم شد و مردم نتوانستند سرما را تحمل کنند مانند آنچه در خوزستان و اصفهان درباره کمبود آب اتفاق افتاد، رخ بدهد مسئولان چه پاسخی دارند و گناه آن گردن چه کسانی است؟ چرا کشوری که دومین ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد نمیتواند گاز مصرفی مردم خود را تأمین و درست و دقیقتر مدیریت کند و بعد هم عنوان شود که قرار است از ترکمنستان گاز وارد کشور شود. آیا آنها نمیدانند که ترکمنستان بدون اجازه روسیه نمیتواند چنین اقدامی انجام بدهد؟ این در حالی است که اگر این اتفاق نیز رخ بدهد میزان گاز وارداتی از ترکمنستان بهاندازهای نیست که بتوان کمبودهای داخلی را جبران کند. در روزهای گذشته این خبر منتشر شد که مجتمع فولاد سبزوار به دلیل نداشتن گاز تعطیلشده است. این اتفاق شاید است برای صنایع بزرگتر مانند فولاد مبارکه اتفاق بیفتد. در چنین شرایطی ورق موردنیاز کارخانههای لوازمخانگی و تولیدکنندگان لوله و خودرو چگونه تأمین خواهد شد. اگر این اتفاق رخ بدهد نهتنها باعث صدها میلیارد خسارت شود و بلکه ممکن است عدهای زیادی بیکار شوند. به همین دلیل بهعنوان یک اقتصاددان به تیم مذاکرهکننده هستهای ایران توصیه میکنم منافع ملی مردم ایران بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد و باید در مذاکرات تنها به منافع ملی مردم ایران توجه کنند.
دیدگاه تان را بنویسید