«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛
اقرار به سیاست ماکیاولیستی اصلاحطلبان
از یک سو علی مطهری میگوید اصلاحطلبان تنها زمانی حرف میزنند که به بازگشت به قدرت امیدوار باشند و آن سو آیتی میگوید دیگر اصلاحات نمیتواند نماینده سیاسی مردم باشد.
گروه سیاست نامهنیوز: علی مطهری به تازگی در گفتوگویی بیان کرده که علت سکوت سیاسی اصلاحطلبان عدم امید به بازگشت به قدرت است. البته او این سخن را از باب انتقاد به اصولگرایان مطرح کرده و گفته است که حالا که دولت و مجلس یکدست شدهاند دیگر بهانهای ندارند. او باز هم مانند تمام اصلاحطلبان محور هجمههایش را به سمت شورای نگهبان برده است. او گفته است: «در بین دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا افراد و احزابی هستند که از گروه و جناح خود انتقاد میکنند و مسئولیت پذیر هستند. اگر گروهی سکوت کردهاند شاید به این علت باشد که دیگر امیدی به بازگشت به قدرت سیاسی ندارند و تصور میکنند راهی برای ورود آنها به حاکمیت نیست و دیگر نمیتوانند مؤثر باشند... با روشی که شورای نگهبان در پیش گرفته و در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شاهد آن بودیم، میتوان ریشه این سرخوردگی را دید. دیگر برای افراد مستقل و آزادهای که اهل فکر و اظهارنظر هستند جایی در سیاست کشور نیست مگر این که نظام رویه خود را تغییر دهد. شرایط به شکلی شده که فقط افراد مشخص میتوانند وارد مجلس، دولت و نهادهای دیگر شوند، افرادی که نظرات رسمی نظام را تکرار کنند و از خودشان نظری نداشته باشند. به همین دلیل انگیزهای برای بسیاری از افراد وجود ندارد که بخواهند مشارکت سیاسی داشته باشند».
مطهری به نوعی میکوشد که عدم اقبال مردم به اصلاحطلبان را زیر سایه حمله به شورای نگهبان پنهان کند؛ سیاستی که اتفاقا سَلف او در میان اصلاحطلبان در تمام اینسالها و زمانی که شکست نصیب جبهه اصلاحات میشد، مطرح میکردند. حالا مطهری هم با همین دستفرمان جلو میرود.
اما نکتهای فرامتنی لابهلای همین حرفهای تکراری میشود پیدا کرد؛ آنجا که مطهری میگوید اگر گروهی سکوت کرده است، شاید برای این باشد که دیگر امیدی به بازگشت به «قدرت» ندارد. این سخن نوعی اعتراف است. مطهری در واقع مطرح میکند که اصلاحطلبان سخن نمیگویند مگر برای رسیدن به قدرت. او به نوعی از رواج سیاستی ماکیاولیستی در میان اصلاحطلبان حرف میزند که اگر نیروهای اصلاحطلب احساس کنند فضا برای ورود به قدرت باز است، وارد میدان نقد و نظر میشوند و در غیر این صورت از سیاستورزی کناره میگیرند. این سخن در حالی مطرح میشود که در گذشته تئوریسینهای اصلاحات مانند حجاریان و تاجیک یکی از خصائل اصلاحطلبی را نقد مستمر قدرت سیاسی و نه لزوما ورود به قدرت تلقی میکردند که گویا بر اساس خوانش اخیر مطهری اینگونه نظریات دیگر در میان اصلاحطلبان جایی ندارد.
به موازات این سخنان مطهری، مهدی آیتی، از فعالان سیاسی اصلاحطلب قدیمی هم در گفتوگو با پایگاه خبری-تحلیلی «خبر سراسری» اعترافهای مهمی کرده است؛ از جمله اینکه مردم دیگر اصلاحطلبان را نمایندگان واقعی خود نمیدانند: «اکنون مردم حرف اصلاحطلبان را قبول ندارند زیرا جبهه اصلاحات دیگر نماینده مردم نیست. در این شرایط اصلاحطلبان باید با واردکردن نیروهای جدید و جوان نوعی نوگرایی را در میان خود راه بیندازند و باید شاهد نواصلاحطلبی باشیم... موضوع دیگر آن است که واقعا نیازمند ورود نیروهای جوان هستیم. فعالان سیاسی قدیمی اصلاحطلب که هنوز نامشان مطرح است، فسیل شدهاند، حرفهایشان ناکارآمد است و ایدهای ندارند. آنها باید بازنشست شوند و عرصه را برای جوانان باز کنند؛ جوانان تحصیلکرده به خصوص در رشتههای علوم انسانی که ایدهها و طرحهای تازه دارند».
با جمع سخنان مطهری و آیتی میتوان دریافت گرچه توجیه بخشهایی از اصلاحطلبان همچنان ردصلاحیتهاست اما حتی برخی نیروهای اصلاحطلب هم اذعان دارند که جبهه اصلاحات از درون از مشکلات عمیقی رنج میبرد؛ اینکه دیگر در میان سرمایه اجتماعی سابق خود جایگاعی ندارد و مردم اصلاحطلبان را نمایندگان سیاسی خود نمیدانند.
دیدگاه تان را بنویسید