سیف استعفا دهد/ چرا دولت برای مواجهه با بحران اقتصادیکاری نمیکند؟
نوشتار آلبرت بغوزیان:
مثلث / مردم در وضعیت بحران، تحریم یا جنگ برای حفظ قدرت خرید خود به بازارهای موازی همچون سکه، ارز، مسکن، زمین، خودرو، لوازم خانگی و بورس هجوم میآورند. دولت در ابتدا برای آنکه جلوی التهابیشدن بازار سکه را بگیرد، اقدام به پیشفروش سکه کرد و یک پولی هم جمع شد اما موعدش که رسید، تحویل ندادند. در این حالت اعتماد عمومی به بانک مرکزی از بین میرود بنابراین مقصر را رئیس بانک مرکزی میدانم. شاید رئیس بانک مرکزی بگوید اختیاری ندارد و سیاستهای دولت را دنبال میکند، اما وقتی میداند چنین سیاستی غلط است، استعفا دهد. چندی پیش اعلام شد آقای سیف استعفا داد و مورد قبول قرار گرفت اما بعد هیچ خبری نشد. در مجموع آنچه اتفاق افتاد این بود که بانک مرکزی مثل چوپان دروغگو پیشفروش سکه را اعلام کرد اما تحویل نداد، حالا به خریداران میگوید حواله فروش را به عنوان سکه بپذیرند.
یعنی مگر میشود کسی حواله سکه را سر عقد به عروس و داماد کادو دهد؟ آنها سکه فیزیکی را قبول دارند. معتقدم حواله نمیتواند بازار سکه را از التهاب خارج کند. مردم میخواهند قدرت خرید پولشان را حفظ کنند، کالاهای وابسته به ارز را میخرند و نگه میدارند. با ارز 4200 تومان 80 درصد نیازهای داخلی را میتوان برطرف کرد اما از کجا معلوم کالای وارداتی با ارز 4200 قیمتگذاری شود؟ به عبارت دیگر واردکننده کالای خود را به قیمت ارز 7 هزار تومان عرضه میکند بنابراین امروز سود خیلی زیادی متوجه کسانی است که دسترسی به ارز 4200 تومانی دارند. از این جهت من ارز 4200 تومان را ارز رانتی میدانم. نکته دیگر آنکه بانک مرکزی مبادلات ارزی خارج از 4200 تومان را ممنوع اعلام کرد اما این ممنوعیت در حد حرف بود و خیلی راحت این خرید و فروشها در حال انجام است، پس در این قسمت هم نظارت بانک مرکزی ضعیف ارزیابی میشود. اگر مردم اعتراضی دارند پاسخگو بانک مرکزی است چون وظیفه حفظ ارزش پول ملی را برعهده دارد. چقدر میز و مسئولیت برای آقای سیف مهم است که حاضر به استعفا نیست، استعفا دهد و خیلی مردانه بگوید «تحت فشار هستم و نمیتوانم» بنابراین بانک مرکزی به موارد یادشده واقف است و اقدامی برای کنترل و نظارت انجام نمیدهد. نظارت بانک مرکزی عمدا ضعیف است. معتقدم وضعیت کاملا قابل کنترل است.
وقتی اعلام میشود تحریمهای سخت در پیش است مردم سابقه ذهنی دارند که در زمان تحریم کالا پیدا نمیشود. در چنین فضایی هر چه کالا تزریق شود متقاضی وجود دارد. اینجا نقش بانکها مهم است. چرا بانکها آمار پولهای آماده برای سوداگری را به دولت ندادند.
به عبارت دیگر نظارت و پایش 14 هزار میلیارد تومان نقدینگی با بانک مرکزی است. چرا بانک مرکزی هیچ آلارمی نداد و حالا که این حجم نقدینگی به حرکت درآمد میخواهد مقصر را نقدینگی معرفی کند؟ در حالیکه خود بانک مرکزی نتوانست وظیفه مدیریت و هدایت نقدینگی را انجام دهد چون از این طرف حجم نقدینگی سرگردان بالاست و از طرف دیگر شرکتها با کمبود نقدینگی مواجه هستند. نکته دیگر آنکه بانکها باید مطالبات خود را از بدهکاران دانهدرشت وصول کنند. دو هفته پیش وزیر راهوشهرسازی از اعطای وام 200 میلیون تومانی به متقاضیان خرید مسکن خبر داد چون عدهای دست از بازار سکه و ارز کشیدند و پولهای خود را دارند به سمت بازار مسکن سوق میدهند. باید سیاستهای مالیاتی بر خانههای خالی و معاملات مسکن طوری باشد که اگر سودی هم است به جیب دولت برود اما چنین سیاستهایی اعمال نمیشود تا عرصه از فعالیت سوداگران گرفته شود.
دیدگاه تان را بنویسید