کیروش و برانکو کجا به نزاع میرسند؟
تنش تخصص
باید به عقب برگردیم. کیروش و ایوانکوویچ حالا از جهات مختلف با یکدیگر دچار مشکل هستند؛ در سبک و کارشان با یکدیگر دچار اختلافهای شدید هستند. هرکدام به وقت خود به یکدیگر حمله میکنند و ضدحمله میزنند. در نتیجه اگر بنای ما قضاوت مطلق درباره این دعوا باشد، بعید است که بتوانیم بهخوبی پیش برویم. برای اینکه بخواهیم درباره دعوای کیروش و برانکو بهدرستی پیش برویم، به عقیده من باید خیلی از خواص این دو مربی را بدانیم. باید بدانیم که هر کدام چه عملکردی داشتهاند. وقتی مربی باشگاه بودهاند چطور عمل کردهاند و وقتی مربی تیم ملی بودهاند چطور عمل کردهاند. باید بدانیم که چه ویژگیهای روانشناختی دارند و از لحاظ اجتماعی چگونهاند. متاسفانه اتفاقی که این روزها بهخصوص در برخی رسانههای ورزشی رخ میدهد این است که دعوا بین کیروش و برانکو از آخرین برش آن مورد بررسی و نقد قرار میگیرد. به عنوان مثال از آخرین طعنه کیروش تا پاسخ برانکو یا برعکس. در صورتی که این دعوا باید به طور منصفانهای مورد نقد قرار بگیرد و ریشه آن بررسی شود. ما دو مربی را در فوتبالمان میبینیم که هر دو در تیم ملی کار کردهاند. اگر بخواهیم از نظر فنی عملکرد این دو مربی را بررسی کنیم، میتوانیم همین حالا هم دست به مقایسه بزنیم. چون هر دو مربی هم جام جهانی را تجربه کردهاند و هم در جام ملتهای آسیا روی نیمکت تیم ملی فوتبال ایران نشستهاند. نتایج آنها را میشود با هم مقایسه کرد. حتی فراتر از ارقام و آمار میتوانیم درباره کمکی که هر یک از اینها به فوتبال ملی ما کردهاند صحبت کنیم. کدام یک از اینها با چه سبکی تیم ملی را اداره کردهاند و کدام سبک ضامن موفقیت برای تیم ملی ما شد. حتی میتوانیم این موضوع را بررسی کنیم که هر کدام از این دو مربی از لحاظ ساختاری چه عملکردی داشتهاند. ساختارسازی کیروش چه بود و ساختارسازی برانکو چه بود؟ در جام ملتهای آسیا و بازیهای آسیایی هم میتوانیم مقایسههایی داشته باشیم. فراتر از اینها میتوانیم در مورد کلاس دو مربی صحبت کنیم. هر کدام از اینها از چه کلاسی برخوردار هستند؟ یکی از پرتغال آمده با سبک و سیاق مربوط به آن فوتبال و دیگری از فوتبال کرواسی. اما نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که دعوا میان کیروش و برانکو از یک جهت دیگر هم قابل بررسی است. بهتر است با یک سوال بحثم را ادامه بدهم؛ چرا فکر میکنیم دعوای کیروش و برانکو حتما به ضرر فوتبال ایران خواهد بود؟ من فعلا قصد ندارم به این سوال بهطور مطلق پاسخ بدهم چون همانطور که گفتم فعلا نباید درباره اینکه حق با کیروش است یا برانکو داوری کنیم. کار بسیار سختی است. کاری است که نیازمند تحقیقات گسترده است. هم باید به گذشته برگردیم و هم به حال. اما با این حال سوالم را تکرار میکنم که چرا فکر میکنیم دعوای این دو مربی حتما به ضرر فوتبال است؟ چرا فکر میکنیم هر دعوایی باید یک بازنده داشته باشد. برخی از دعواها آنقدر ادامهدار است که برای پایانش هیچ ایدهای به ذهن هیچکس نمیرسد. این مساله بهخصوص در مورد مربیان حرفهای وجود دارد. آنها با یکدیگر دچار اختلاف هستند و اختلافشان را بهطور آشکار بیان میکنند. بدون ترس هم این کار را انجام میدهند. به قول معروف قربانصدقه یکدیگر نمیروند و بهسختی یکدیگر را به چالش میکشند. گاهی کیروش پیش میافتد و گاهی برانکو. اما این رقابت که شاید ما خیلی از ادامهدارشدنش راضی نیستیم همچنان ادامه پیدا میکند. من اعتقاد دارم که نمیتوانیم به طور پیشذهنی بگوییم این دعوا حتما به فوتبال ما ضربه میزند. معتقدم این نزاع نهتنها به ضرر فوتبال ما نیست، بلکه باعث میشود که فوتبال ما دچار هیجان شود. این اتفاق باعث شده که برخی بازیکنان برای اثبات توانمندیهایشان با انگیزه مضاعف در تمرینات تیمشان کار کنند و شک نکنید این دسته از بازیکنان بالاخره به حق خودشان میرسند. چرا به این دعوا نگاه منفی داریم؟ اتفاقا باید به این دعوا مثبت نگاه کنیم. این دعوا ظرفیتهایی را در فوتبال ما ایجاد میکند. امروز ما نمیتوانیم بگوییم که کمال کامیابینیا از امید ابراهیمی ضعیفتر بازی میکند. هر دو در یک پست فوقالعاده هستند. شوت میزنند. پیشروی میکنند. بازی حریف را خراب میکنند. درگیر میشوند. توپگیری میکنند. پاسهای کوتاه و بلند میدهند. همه کار میکنند. حتی گل میزنند. در هر شرایطی وقتی به پست کامیابینیا نگاه میکنیم و میبینیم که تحت هر شرایطی عزتالهی به این بازیکن ترجیح داده میشود بلافاصله میگوییم کیروش در حق بازیکن خوب پرسپولیس جفا میکند. این درست است اما آیا رشد بینظیر کمال طی ماههای اخیر به دلیل همین بیمهری کیروش نیست؟ شما به وریا غفوری نگاه کنید. این بازیکن از کیفیت بالایی برخوردار است. او علیرغم اینکه به تیم ملی دعوت نشد اما یک لحظه متوقف نشد و برای دیدهشدن جنگید. این مساله باعث شده که لیگ ما هم تکانهایی بخورد. شما به پرسپولیس نگاه کنید. این تیم حالا به مرحله حساس لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا کرد. حالا شما تصور کنید که کیروش و برانکو خیلی با هم رابطه خوبی داشتند. اصلا دوست یکدیگر بودند. چه اتفاقی میافتاد؟ اینها با هم شام میخوردند و به سفرهای که برایشان پهن شده با حرص بیشتری نگاه میکردند و هیچ دعوایی هم در کار نبود. فکر کنید کیروش به برانکو میگفت دوست داری چند تا بازیکنت در تیم ملی باشد و برانکو میگفت این 4 بازیکن. کیروش میگفت یکی هم اضافهتر دعوت میکنم و از پرسپولیس 5 بازیکن خواهیم داشت. در سوی مقابل برانکو هم قربانصدقه کیروش میرفت و همه بازیکنانش را در اختیار کیروش قرار میداد. آن قوت قرار بود چه اتفاقی رخ بدهد؟ یادتان نیست که در زمان مربیگری برانکو ما چند بازیکن از تیم فولاد خوزستان داشتیم؟ چقدر درباره برخی از بازیکنان آن زمان تیم ملی صحبت کردیم که آقایان عزیز فلان بازیکن در حد تیم ملی نیست اما به هر حال چون سرمربی فولاد خوزستان یک کروات بود آن تیم بیشترین سهم را در تیم ملی داشت. البته این بدان معنا نیست که بخواهیم همه بازیکنان فولاد آن زمان را زیر سوال ببریم. بحث من این است که ما مقاطعی را هم دیدهایم که سرمربی تیم ملیمان اتفاقا با مربیان باشگاهی دوست و همراه بوده و این همراهی در نهایت باعث شده تا برخی دیگر از بازیکنان فوتبل ایران در آن مقطع اصلا دیده نشوند و به حق خودشان نرسند. بداوی، کاملی، کعبی، مبعلی و خیلیهای دیگر بودند که سالها در تیم ملی بازی کردند. اما آن زمان مطبوعات و افکار عمومی آنقدر ذرهبینبهدست عملکرد سرمربی تیم ملی را رصد نمیکرد. اما حالا در کسری از ثانیه نقدهای بسیاری روانه تیم ملی و مربیاش میشود. زمانی بود که برانکو روی نیمکت تیم ملی مینشست و ما دقیقا درگیر همین مسائلی بودیم که امروز به عنوان نقدهای تند درباره کیروش مطرح میکنیم. این مسائل وجود داشت اما مطبوعات ذرهبین خودش را به اندازه امروز به کار نمیانداخت. شبکههای اجتماعی به اندازه امروز قوت نداشت. با همه اینها برای خیلیها این سوال مطرح شده که کیروش که اتفاقا مربی باهوشی است چرا خود را مقابل هواداران پرسپولیس قرار داده است. پاسخ روشن است. از نظر روانشناسی ما دو بحث را باید مدنظر قرار بدهیم. بعضی افراد هستند که در نژاد خودشان خشونت دارند. بعضیها هم اینطور نیستند. کیروش شخصیت تندی دارد. گاهی میخواهد کت خودش را به گوشهای پرت کند و با داور برخورد فیزیکی داشته باشد و موضوع دیگر اینکه ما نباید صرفا درباره یک نوع هوش صحبت کنیم. در روانشناسی ما 7 نوع هوش داریم. باید بدانیم که کیروش هوش فنی خوبی دارد. اما این دلیل کافی نیست که بگوییم او در همه زمینهها باهوش است. شما گاهی شنیدهاید که فلانی فوقتخصص دارد اما در آب دریا غرق شده. بنابراین کیروش هم دچار اشتباه شده و به نظرم در این مورد نمیتوان او را باهوش دانست. سعی هم نداریم که این رویارویی او را حتما به هوش او نسبت بدهیم و بگوییم حتما یک دلیلی برای این مخالفخوانی با پرسپولیسیها دارد. در نهایت باز هم تاکید میکنم که برای مقایسه این دو مربی و برای اینکه بدانیم حق با کیروش است یا برانکو و فراتر از اینها برای اینکه بدانیم چرا این دوقطبی روزبهروز در فوتبال ما پررنگتر و باعث مرزبندیها و ایجاد جبهههای جدید میان رسانهها و اهالی فوتبال میشود، باید دوران هر یک از این مربیان را به طور جداگانه بررسی کنیم. شک نکنید در دورهای که برانکو هم سرمربی تیم ملی بوده فوتبال ایران شاهد حکومت بلامنازع مربیان کروات بوده است بنابراین نمیتوانیم حضور پرتغالیها در چند سال اخیر در فوتبال ایران را دلیل خوبی برای زیر سوالبردن کیروش بدانیم. اگر امروز کیروش، حسینی، غفوری، رحمتی و یکسری از بازیکنان دیگر را به تیم ملی دعوت نمیکند یا بعضیها را به تیم ملی دعوت میکند که باعث حیرت همه ما میشود، شک نکنید که این رفتارها و دعوتها و اخراجها در دوره مربیگری برانکو نیز بوده است، بنابراین بهترین راه این است که ما وارد برخی فضاها برای مقایسه این دو مربی نشویم و در مواردی این دو مربی را با هم مقایسه کنیم که بتواند در نهایت ذهن ما را برای رسیدن به واقعیتها روشن کند.
دیدگاه تان را بنویسید