ریشه مشکل استقلال کجاست؟
درگیری با کمیت
استقلال بازی برده را مقابل السد قطر واگذار کرد. در مورد باخت استقلال میتوان عنوانها و نقدهای مختلفی را مطرح کرد. اما من میخواهم از منظر دیگری به باخت استقلال نگاه کنم. موضوع مهمی در جریان است؛ یک مورد یا بهتر بگویم یک اتفاق بزرگ در فوتبال ایران حالا نهادینه شده است. مدتهاست که این مورد نهادینه شده را میبینیم. درباره اش صحبت میکنیم اما نمیخواهیم بپذیریم که این اتفاق به زودی همه چیز فوتبال را از ما خواهد گرفت. ما یک لیگ داریم که مدتهاست دربارهاش یک جمله تکراری را مطرح میکنیم. درباره لیگمان میگوییم دیگر مصرف داخلی پیدا کرده. با این حال وقتی کنفدراسیون فوتبال آسیا میگوید لیگ فوتبال ایران در آسیا در جایگاه هفتم قرار دارد همه ما تعجب میکنیم یا بعضیهایمان که مسائل را خیلی کمیتی دنبال میکنیم حتی در مقام موضعگیری برمیآییم که چرا لیگ ما باید عنوان هفتم را به دست بیاورد و...
اما این یک واقعیت است که فوتبال ما میرود که به یک سرگرمی تبدیل شود. در واقع به سرگرمی تبدیل شده. فضایی برای پر کردن اوقات فراغت. جایی که قرار است خوراک مطبوعات تامین شود و رادیو و تلویزیون هر کدام به نوبه خود به صورت سرگرمی به آن بپردازند. در واقع این فوتبال یا بهتر بگویم این لیگ به محصولی تبدیل شده که همه ما به آن به چشم سرگرمی نگاه میکنیم. اساسا نگاه ما به این فوتبال شکلی کمیتی به خود گرفته است. به عنوان یک سرگرمی اتفاقا برنامههای ما را پر کرده است. به همین دلیل وقتی به مجموعههای خارج از ایران نگاه میکنیم متوجه میشویم که در لیگهای خارجی کیفیت حرف اول و آخر را میزند. این حوادث چه دلیلی میتواند داشته باشد؟ دلیلش روشن است؛ این لیگ بازیچه دست عدهای است که با جابهجاییهای فراوان و بیش از اندازه در حال از بین بردن انسجام تیمی بین باشگاههای لیگ ایران هستند. حالا این عده انسجام تیمی را به گسستگی تیمی تبدیل کردهاند. درست به همین دلیل است که گل بادآورده استقلال از دست میرود. چون در تیمهای ما گسستگی بیداد میکند. ارتباطی میان بازیکنان به معنای واقعی شکل نگرفته است. عدم درک متقابل در صحنههای مختلف و همینطور عدمانسجام میان بازیکنان باعث میشود تا تیم خیلی راحت نتیجه بادآوردهاش را به باد بدهد. بنابراین دیگر نباید از قهر صدهزار نفری تعجب کنیم و بگوییم این هواداران پای تیمشان میایستند یا حرفهای نیستند. آنها با تیم خود قهر میکنند و استادیوم را ترک میکنند چون به این گسستگی تیمی اعتراض دارند. اینها هوادارانی هستند که در سالهای نهچندان دور استقلال را به شکل و سبک و سیاق دیگری میدیدند. تیمشان به معنای واقعی فوتبال ایرانی بازی میکرد. در تیمشان خلاقیت و هنرنماییهای فردی و جمعی موج میزد و همین مساله هواداران را به وجد میآورد. چون فوتبالی توام با هیجان را دنبال میکردند. خطاهای بیجا و عدم درک موقعیت و همین طور نداشتن استراتژی برای بازی با السد باعث شد تا هواداران از استقلال بازی متفاوتی ببینند؛ یک بازی پراشتباه و انتقادآمیز. چرا این اتفاق رخ میدهد؟ چون در تیمهای ما در هر نیمفصل انبوهی از بازیکنان جابهجا میشوند. در برخی تیمها 7 بازیکن میروند و به جایشان 7 بازیکن جدید وارد تیم میشود. شما این اتفاق را در لیگهای حرفهای دنیا نمیبینید. این یک بیماری است. بیماری که من اسمش را بیماری جابهجایی میگذارم. ما میتوانیم این موضوع را آسیبشناسی کنیم. اما من بعید میدانم که این اظهارات تاثیری داشته باشد. مدیران ما به فوتبال طور دیگری نگاه میکنند. مثلا میگویند ما برای تیمهایمان از فلان پرواز استفاده کردهایم یا تیممان را به فلان هتل بردهایم یا در فلان زمین تمرین میکنیم. این نگاه لازم است اما کاملا کمیتی است. نگاه مدیران فوتبال باید به تیمهای ما کیفیتی باشد. به جای اینکه درباره تور ژاپنی که روی دروازههای زمین چمنشان کشیده اند، حرف بزنند، باید درباره این موضوع صحبت کنند که چند درصد هزینههایشان را پایین آوردهاند اما در عوض به بازیکنان ردههای پایه خود اهمیت دادهاند؟ از چند بازیکن امید و جوانان باشگاه خود در تیم بزرگسالانشان استفاده کردهاند؟ من معتقدم فدراسیون فوتبال جز به کمیت به چیز دیگری فکر نمیکند. همواره درگیر عددها و آمار و ارقام است و موضوعاتی که کاملا کمی هستند، نه کیفی. من به فدراسیون فوتبال پیشنهاد میکنم برای حل این مشکل تا دیر نشده اقدام کند. اما چه باید کرد؟ به نظرم فدراسیون فوتبال باید دپارتمان کنترل کیفیت راهاندازی کند. در این دپارتمان شاخهای ایجاد شود و در آن از افرادی استفاده شود که در بحث کیفیت تیمهای لیگ ما کار کرده اند. کسانی که کیفیت را به خوبی میشناسند و میتوانند در این باره
کنکاش و پژوهش کنند.
فراموش نکنیم که این لیگ با 300 میلیارد گردش مالی هنوز نمیتواند تیم ملی ما را بسازد. چون اگر غیر از این بود سرمربی تیم ملی 80 درصد تیمش را با استفاده از لژیونرها نمیبست. در پایان باید عرض کنم که اگر این موضوع را به سرعت آسیبشناسی نکنیم و درصدد حل آن برنیاییم درآیندهای نهچندان دور تیمهای ما به مشکلی اساسی در آسیا برخورد خواهند کرد. اینطور میشود که استقلال با منصوریان میبازد و با شفر هم میبازد. در حالی که تنها نباید این مربیان را مقصر بدانیم. باید بدانیم که ریشه مشکل کجاست و بعد
در مقام حل آن برآییم.
دیدگاه تان را بنویسید