آرمان عبدالعالی به قتل غزاله اعتراف کرد
اعتراف آرمان عبدالعالی برای چندمین بار
پدر غزاله گفته بود دخترش ساعت 15 از خانه خارج شده و به مطب پزشک پوست در خیابان ظفر رفته اما تا این لحظه هیچ خبری از او ندارد و گوشی تلفن همراهش هم خاموش است.
پلیس پس از اعلام مفقودی غزاله توسط پدر و مادر وی، بررسیهای خود را آغاز میکند و پی میبرد که غزاله پس از ترک مطب، در تماس تلفنی با یکی از دوستانش، به او گفته که به دیدار پسری به نام آرمان میرود.
آرمان 14 اسفند به پلیس آگاهی احضار و ماجرای آشنایی خود با غزاله را تعریف میکند.
او گفت که ما بعد از آشنایی در ترکیه، از طریق تلفن، پیامک و یاهو با هم ارتباط داشتیم و آخرین بار یک یا دو ماه قبل همراه دوستانش او را ملاقات کرده بودم و پس از آن، دیگر وی را ندیدهام. پدر و مادرم از رابطه ما مطلع بودند. رابطه ما از دو سال قبل شروع شد ولی در این مدت همیشه با هم چالش داشتیم.
آرمان درباره ماجرای روزی که غزاله مفقود شده بود گفت: دوازدهم اسفندماه غزاله با من تماس گرفت و گفت نزدیک خانه ما است اما هرگز به خانه ما نیامد. من از آیفون بیرون را نگاه کردم اما غزاله را ندیدم، به همین خاطر پیش برادر کوچکم در اتاق رفتم و به خاطر مصرف داروی ضدآلرژی فصلی، خوابم برد.
او در ادامه بازجوییها وقتی با ادله پلیس آگاهی و بازپرس دادسرا روبهرو شد، به حضور غزاله در منزلشان و مرگ او اعتراف کرد و گفت: «غزاله با من تماس گرفت اما گوشی قطع شد. سپس خودم با او تماس گرفتم، او گفت وقت ویزیت دکتر عقب افتاده و او الان مقابل خانه ما است. صبر کردم مادرم از خانه خارج شود و بعد در را باز کردم و غزاله به خانهمان آمد. با هم صحبت کردیم اما او گفت دیرش شده. من او را بدرقه کردم و در را بستم اما ناگهان صدای جیغش را شنیدم. او به خاطر خیسبودن پلهها سُر خورده بود و صورتش خونریزی داشت. او را به داخل خانه آوردم، چون مرده بود و نفس نمیکشید، به دور او کیسه زباله کشیدم و آن را در چمدان چرخدار گذاشته و به میدان مینا بردم و به سطل زباله انداختم، سپس برگشتم و خون موجود در راه پلهها را پاک کردم.»
این بخشی از اعترافات اولیه آرمان بود. او که در زمان بازداشت، چند روز کمتر از 18 سال سن داشت، در ادامه تحقیقات به قتل غزاله توسط خودش اعتراف کرد.
دیدگاه تان را بنویسید