فوبیای تحریم از تحریم بدتر است
سبک زندگی ایرانی – اسلامی بزرگترین راه مبارزه با تحریمهاست
اسماعیل شیرعلی؛ عضو هیات علمی دانشگاه ولایت در مثلث نوشت: تحریمها بر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به انواع و اشکال مختلف اثر میگذارد. تحریمها برای دو دسته هدف کاربرد دارند؛ یکی با هدف تغییر رفتار و اطاعت کشور خاطی هستند و دیگری با هدف کیفردادن و تنبیهکردن مردم کشور خاطی.
تحریمها میخواهند با افزایش فشار اقتصادی بر مردم باعث نارضایتی و در نتیجه عامل ناآرامی، اعتراض، متضررشدن حکومت و افزایش فاصله میان مردم و حکومت شوند. هدف از تحریم، فشار بر موجودیت کشور و ایجاد عدمتعادل در آن است.
یکی از مهمترین حوزه اثر تحریمها، حوزه اثر جامعه مدنی است که اثر مستقیم آن تغییر استاندارد هنجارهای جهانی با شرایط موجود، بازسازی هویتها و حرکت مردم به سمت طغیان است. اثر غیرمستقیم آن مشروعیتیافتن بخشی از بازیگران و کاهش مشروعیت بخشی دیگر از بازیگران است. معمولا در شرایط تحریم از آنجایی که امنیت اهمیت پیدا میکند، بلوک نظامیها قوی میشود. دیگر اثر جانبی تحریمها بر جامعه مدنی این است که امنیت مهم شده و حمایت از وضع موجود در داخل کشور تقویت میشود و محافظهکاری گسترش پیدا میکند.
حوزه اثر دیگر تحریم، سرریزهای منطقهای و جهانی است که باعث میشود اشتراکات فروپاشیده شود، مواضع جدید اتخاذ شده و هویتها و منافع جدید بینالمللی شکل بگیرد. تجزیه و تحلیل تضادهای اجتماعی نیز نشان از افزایش آن در زمان تحریم دارد و به همراه آن مشکلات اقتصادی و اجتماعی باعث افزایش فاصله میان دولت و جامعه میشود. در این میان، برخی تحریم را تهدید میدانند و برخی آن را فرصت اما آنچه مورد وفاق همگان است این است که در بسیاری از موارد تحریم، بیش از آنکه تهدید فرصتها باشد، فرصتآفرین بوده است. مثال بارز آن در حوزه نظامی است. بر هیچکس پوشیده نیست که در ابتدای جنگ تحمیلی، کشور از نازلترین ادوات جنگی و دفاعی محروم بوده (سیم خاردار) و فاجعهبارتر از آن به جهت تحریم از خرید و تهیه آن نیز ناتوان بوده است ولی اکنون کشورمان در صنعت نظامی و دفاعی از معدود کشورهایی است که قدرت بازدارندگیاش، جهان بسیجشده علیه ما را (با همه عده و عده) بر سر جایش نشانده است.
برخی تحریم را باعث فرار مغزها و مهاجرت به خارج میپندارند (سرخوردگی اجتماعی) اما بهزعم برخی دیگر، تحریمها انسجام اجتماعی را در کشور به همراه داشته است. از نمونه بارز آن، میتوان به تحریم سپاه اشاره کرد که رادیکالترین و منتقدترین قشر جامعه به سپاه را نیز به صدور بیانیه حمایت قطعی از سپاه واداشت.
شکی نیست که جامعه بر اثر تحریم به اندازه وابستگی کشور به خارج، مورد عتاب و خطاب قرار گرفته، متضرر شده و از همبستگی ملی دور شده و خواهد شد. با درنظرگرفتن نظریههای وابستگی در جامعهشناسی، هر چه میزان وابستگی یک کشور بیشتر باشد، رنج و محنت حاصل از تحریم هم در آن جامعه بیشتر خواهد بود اما نکته اینجاست که چه باید کرد؟ مگر میتوان آثار منفی اقتصادی حاصل از تحریم را نادیده گرفت؟ روانشناسی اجتماعی رفتار ایرانیان در دو دهه اخیر نشان میدهد که جامعه بهطور اعجابانگیزی از سبک زندگی دهه 60 و 70 فاصله گرفته و به ورطه سبک زندگی غیرایرانی(عمدتا غربی) افتاده است و لازمه تنفس در چنین فضایی، سبکی از زندگی است که پدیدهای به نام تحریم بهراحتی میتواند آن را دستخوش ناملایمات و تکانههای شدید قرار دهد. در واقع تندادن به این نوع سبک زندگی، تکریم تحریم است. از سویی دیگر نیک میدانیم که سبک زندگی، بهعنوان مجموعهای از ارزشها، طرز تلقیها، شیوههای رفتار، حالتها، سلیقهها و... تأثیر شگرفی بر سرنوشت و آینده هر فرد و جامعهای دارد. درواقع، سبک زندگی واژه فراگیری است که از سلیقه فرد در زمینه مصرف، کار و شغل، سرگرمی و تفریح، آرایش مو و لباس تا هنر و... را شامل میشود. یکی از مهمترین دلایل اهمیت مقوله سبک زندگی، اهمیت آن در سیاست و ساحت کلان اداره یک جامعه است. به این معنا که اساس موفقیت در سیاستورزی و اداره امور در هر جامعهای، مبتنی بر سبک زندگی مردمان آن جامعه است. بهتعبیری، اگر قرار است که سیاستورزی در یک جامعه به کسب فضایل، پیشرفت، آزادی، رفاه و... منتج شود، این مسائل باید به دغدغه مردم آن جامعه تبدیل شده و آنها در سبک زندگی خود برای این مسائل اهمیت قائل شوند. بر همین اساس، موضوعاتی مانند تحریم زمانی اثر خود را در جامعه از دست خواهند داد که باور عدمکارکرد آن (عدمتوان عملکردی فعال) در جامعه نضج گرفته باشد، یعنی جامعه باور داشته باشد که بیش از اثرات تحمیلی از خارج، آنچه آنان را میآزارد، تهدید تحریم است، نه خود تحریم.به عبارتی سادهتر، اثرات فوبیای تحریم مخربتر از خود تحریمهاست و غلبه بر این فوبیا، بیش از آنکه آموزش بخواهد، سبک زندگی درست میخواهد. یکی از اصول سبک زندگی ایرانی-اسلامی که اتفاقا اثر خنثیکننده مهمی در بسیاری از تحریمها دارد، اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی که امروز بهعنوان یکی از مهمترین مسائل کشور ما مطرح است، زمانی میتواند بهعنوان یک الگوی موفق پیاده و عملیاتی شود که در سبک زندگی مردم جایگاه شایسته و بایستهای پیدا کند. بهعبارت دیگر، اگرچه اقتصاد مقاومتی در نگاه اول یک امر سیاستگذارانه بوده و در مورد آن شاید این تصور وجود داشته باشد که مردم چندان نمیتوانند نقشی داشته باشند اما در اصل و اساس، ستون فقرات اجرای این مهم، مردم هستند که بهویژه با سبک زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی میتوانند به موفقیت این راهبرد کمک کنند. باوجود این موضوع، متأسفانه برخی نشانهها حاکی از فاصلهداشتن سبک زندگی ما با اقتصاد مقاومتی است و این موضوع دغدغه بسیاری از افراد جامعه شده است.
توجه به دو مثال در این زمینه مفید خواهد بود:
1- براساس گزارشی که خبرگزاری فرانسه در سال 1393 منتشر کرده است، زنان ایران ۳۸میلیون نفر از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند و ایران در منطقه خاورمیانه پس از عربستان در جایگاه دوم و در جهان در جایگاه هفتم مصرف مواد و لوازم آرایشی قرار دارد. نکته جالب اینکه بخش عمده این کالاها از خارج، تأمین و 60درصد آنها بهصورت قاچاق وارد کشور میشود. متأسفانه واردات بالای این دست کالاهای مصرفی غیرضروری، مقادیر هنگفتی ارز از کشور خارج میکند که چون آوردهای برای اقتصاد کشور ندارد، بهمعنای اتلاف سرمایه است؛ درصورتیکه همین ارز را میتوان صرف واردات کالاهای ضروری و سرمایهای کرد که مفید به حال اقتصاد کشور باشد اما اینکه چرا این اقدام صورت میگیرد، به تغییر در سبک زندگی و افزایش گرایش به آرایش در میان زنان و دختران ایرانی برمیگردد.
2- گرایش به مصرف، تجملگرایی و اسراف نیز در سالهای اخیر در کشور رشد داشته است. متأسفانه میل به مصرف و تجملگرایی به معیاری برای کسب اعتبار اجتماعی نیز تبدیل شده است. به عنوان مثال در مهمانیها، هرقدر سفره مهمانی رنگینتر و شلوغتر باشد، تحسین بیشتر مهمانان و مباهات بیشتر میزبان را در پی دارد. همین دست مسائل، افزایش گرایش به شغلهای کاذب اما با درآمد بالا، چندشغلهشدن و... را به دنبال داشته است. بهعبارت دیگر، افزایش میل به تجمل و مصرف، بهمعنای رشد نیازهای کاذب در انسان است و حال افراد برای اینکه بتوانند این نیازهای کاذب را پاسخ بگویند، مجبور میشوند درآمد بیشتری کسب کنند و به این منظور به انجام اموری مشغول شوند که سود چندانی به حال اقتصاد کشور ندارد.
مسائل مذکور نشان میدهد که سبک زندگی کنونی ما تناسب چندانی با اقتصاد مقاومتی ندارد و نمیتواند مقوم آن باشد.بهنظر میرسد که نقطه کانونی برای موفقیت در بحث تحریمها و تحقق اصول سبک زندگی صحیح و بهطور مشخص اقتصاد مقاومتی، بهعنوان راهحل ویژه بحث تحریمها، فایقآمدن بر تحریمها و اصلاح برخی عادتها و شیوهها در سبک زندگی است.
دیدگاه تان را بنویسید