عکس ویشکا آسایش بالای آبشار و تصاویر چهار تیپ عجیب

زندگی نامه ویشکا آسایش

ویشکا آسایش در شانزدهمین روز آبان سال 1351 ودر محله سیدخندان تهران بدنیا آمد. آسایش کـه با نام « قطام » و با بازی در سریال بـه یادماندنی «امام علی «ع»» در ذهن مردم ماندگار شده اسـت، نوه دختری علی شیرازپور پرتو ملقب بـه « ش. پرتو » اسـت کـه از اساتید بـه نام ادبیات پارسی بوده و اشعار و رمان‌های زیادی از خود بـه یادگار گذاشته اسـت.

او همچنین نام ویشکا بـه معنی نعمت الهی را برای او ‌انتخاب میکند. آسایش همچنین خواهرزاده «مازیار پرتو» اسـت کـه در فیلم‌های مهمی مثل «قیصر»، «طوقی»، «روز واقعه»، «آدم‌برفی»، سریال «امام علی» و … بـه‌عنوان تدوینگر و فیلم‌بردار تجربه‌های ارزنده‌ای داشته اسـت. پدر ویشکا آسایش مهندس تأسیسات و مادرش مربی کودکان استثنایی بوده‌اند.

دوران کودکی آسایش درکنار خانواده‌اش و تحت تأثیر پدربزرگش سپری می شود و اولین آشنایی‌های او با هنر بـه‌وسیله پدربزرگ و با شعرخوانی اتفاق می‌افتد. ویشکا آسایش پس از گذراندن دوره ابتدایی بـه همراه خواهرش برای گرفتن ویزای انگلیس مدتی را در کشور آلمان اقامت میکنند. دورانی کـه بـه گفته خودش چیزهای زیادی رابه او آموخته اسـت.

در آن مدت ویشکا آسایش و خواهرش، دختران نوجوانی بودند کـه بـه‌تنهایی در پانسیون زندگی میکردند، آسایش معتقد اسـت کـه آن دوران از او دختری سرسخت می‌سزد. اما ویشکا آسایش و خواهرش موفق بـه دریافت ویزا نمی شوند و پس از مدتی بـه ایران برمی‌گردند. او در ایران بـه تحصیل ادامه میدهد و دیپلم میگیرد.

سینما و بازیگری تا 19 سالگی برای ویشکا آسایش جدی نبوده اسـت، زیرا آسایش تا این دوران از یک طرف بـه رشته‌های دیگری مثل طراحی لباس و گرافیک علاقه‌مند بوده و از طرف دیگر دایی‌اش – مازیار پرتو – کـه خود از سینماگران پرکار ایران بود، او و تمام نزدیکانش را از ورود بـه سینما منع می کرد. اما سرانجام در19 سالگی اولین تجربه بازیگری نصیب ویشکا آسایش می شود.

«محمدرضا شریفی‌نیا» دریک جلسه خانوادگی با مازیار پرتو، ویشکا آسایش را می بیند و بـه مازیار پرتو پیشنهاد میدهد کـه ویشکا آسایش برای بازی در نقش «قطام» تست بدهد، کـه با مخالفت شدید مازیار پرتو همراه میشود. اما با پیگیری‌ها و اصرار شریفی‌نیا سرانجام ویشکا آسایش با قبولی در تست بازیگری این سریال برای اولین بار بازیگری را تجربه میکند.

کودکی ویشکا آسایش

فکر کردن بـه دوران کودکی ام همیشه برای مـن جذاب اسـت و حس خوشایندی رابه دنبال دارد، راستش را بخواهید در دوران کودکی، حسابی فضول و کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه ی چیز سر در آورم. پدرم فنی کار بودو همه ی چیز را خودش تعمیر می کرد؛ اتومبیل، لوازم برقی و… مـن هم سعی میکردم ادای وی را درآورم.

مثلاً ناگهان دل و روده رادیو را می ریختم بیرون، با این خیال کـه دارم درستش می‌کنم فکر می‌کنم این موضوع بـه این خاطر بود کـه میل بـه تجربه گرایی زیادی درمن وجود داشت. شاید بهمین خاطر بود کـه پس از بازی در نقش «قطام» در سریال «امام علی» و دیده شدن، قید زندگی در ایران را زدم، چون می‌خواستم چیزهای جدیدتری را کشف کنم و حاضر بـه سکون نبودم.

خواستگاری ویشکا آسایش از همسرش

در طی دورانی کـه بـه ایران معاشرت داشتم، رضا قبادی همسرم را دیدم. از همان لحظه اولی کـه چشمم بـه او افتاد، فهمیدم او مرد رویاهایم اسـت و همان ویژگی هایی را دارد کـه مـن همیشه مدنظرم بود، یک مرد قدبلند، جدی و جنتلمن. وقت زیادی را صرف شناخت او از راه دور کردم و هر لحظه کـه وی را می شناختم بـه او بیشتر علاقه مند میشدم.

اما یک روز بـه خودم آمدم و دیدم مـن دارم همینطور وقتم را هدر میدهم بدون این‌کـه حس واقعی ام رابه رضا بگویم بهمین خاطر، بی خیال قضاوت ها شدم و با او در مورد حس واقعی ام، حرف زدم و بـه او گفتم کـه دوست دارم با او آشنا شوم و ازدواج کنم. خوشبختانه این پیشنهاد مـن با استقبال مواجه شد و مـن و رضا با یک دیگر ازدواج کردیم.

ویشکا آسایش روزی که مادر شدم

مادرشدن برای مـن یک تجربه کم نظیر اسـت. ازآن حس هایی کـه هر لحظه از فکر کردنش غرق شادی می‌شوم. پس از گذشت مدتی از زندگی مشترک مـن و همسرم هردو بـه این فکر افتادیم کـه بچه دار شویم. مـن هم سعی کردم از لحظه لحظه حس مادرشدنم لذت ببرم.

نمیگذارم وقت گیو پای تبلت و تلویزیون اتلاف شود

هرچند مخالفتی با کارکردن «گیو» با تبلت و کامپیوتر ندارم. اما دلم نمیخواهد، همه ی وقت او پای این چیزها هدر شود، بهمین خاطر برای تماشای تلویزیون و کار کردنش با کامپیوتر و تبلبت برنامه ریزی کردم، انصافا او هم بچه حرف گوش کنی اسـت.

گیو حد و مرزش را بخوبی میداند و خیلی وقت ها هم کـه وقتش رابا تکنولوژی می گذارند، مسائل علمی را دنبال می کند. «گیو» در مدرسه آلمانی ها درس میخواند و خوشبختانه علاوه بر پارسی با زبان آلمانی و انگلیسی هم آشناست.

گیو بـه معنای «قهرمان» اسـت. ویشکا هم با این فکر کـه معنای خوبی دارد همیشه انرژی خوبی بـه مـن داده اسـت. او در جایی گفته بود مـن برخلاف خواهرم کـه یکسال از مـن بزرگتر اسـت و بسیار بسیار آرام و ساکت و خجالتی، شیطون و نقطه مقابل او بودم. مادرم تعریف می کند وقتی کوچک بودم، مـن را داخل این پارک های بچه کـه شبیه یک سبد خیلی بزرگ بود می گذاشتند.

خاطره جالب ویشکا آسایش از دوران مدرسه

ویشکا خانم همچنین از خاطره ای دیگر هم گفت: «سوم راهنمایی کـه بـه پایان رسید مـن و خواهرم رفتیم کشور آلمان پیش عمویم تا از آنجا ویزای لندن بگیریم برویم پیش خاله ام. گرفتن ویزا یکسال طول میکشید و وادار بودیم بمانیم.

اما چون عمو، زن آلمانی داشت آن ها مـا را گذاشتند پانسیون. پدر و مادر برگشتند ایران و مـا ماندیم کشور آلمان و فقط آخر هفته ها عمو را می‌دیدیم. شرایط سختی بود، فکر میکردیم می‌رویم لندن و کنار خاله خیلی خوش می گذرد. نبودن کنار پدر و مادر واقعا سخت بود.