«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛ چرا اصلاحطلبان از تحریم به مشارکت فعال در انتخابات رسیدهاند؟
حضیض اصلاحات و واپسین تلاش برای بقا
اصلاحطلبان میدانند اگر بازهم با «نه» ملت مواجه شوند برای همیشه باید با سیاست خداحافظی کنند.
گروه سیاست مثلثآنلاین: اصلاحطلبان بعد از انتخابات مجلس یازدهم و متعاقب شکست سختی که متحمل شدند، ساز عدم شرکت در انتخابات را کوک کردند تا حدی که سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات اصل انتخابات را به سخره گرفت و به طعنه نوشت که برای صرفهجویی در صندوق رأی باید یک نفر را رئیسجمهور تعیین کرد تا همه به او رأی دهند! این سخن حجاریان مانند موضع عباس عبدی بود که او نیز به تمسخر گفت باید بعد از این ریاستجمهوری برچیده و نهاد نخست وزیری احیا شود تا با تعیین نخستوزیر خیال همه آسوده شود. به موازارت چنین شخصیتهایی احزاب رادیکالی مانند اتحاد ملت هم سعی میکردند که شکست اصلاحات در انتخابات و عدم رغبت مردم به آنها را در پوشش تخریب اصل انتخابات در جمهوری اسلامی پنهان کنند. در حقیقت تا چندماهی بعد از انتخابات مجلس اصلاحطلبان به سمت موضع تحریم انتخابات ریاستجمهوری رفته بودند تا آنکه ناگهان مشاهده شد، نهادی جایگزین برای شورای عالی سیاستگذاری که عملا منحل شده بود، ایجاد شد؛ نهادی مشابه که وظیفهاش پیشبرد اهداف انتخاباتی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 تعیین شد. اصلاحطلبان دیگر از مواضع پیشین خود درباره انتخابات سخنی نمیگفتند و حالا میکوشیدند خود را برای بار دیگر در انتخابات مطرح کنند. از ماهها پیش هم با طرح گمانهزنی بر سر اینکه چه شخصیتهایی از جبهه اصلاحات نامزد میشوند سعی میکردند اولا تحرک انتخاباتی به نفع خود به وجود آورند و ثانیا نامزدهای احتمالی خود را در افکار عمومی مورد سنجش قرار دهند. با این شرایط پرسش این است که چه اتفاقی رخ داد که اصلاحطلبان از تحریم انتخابات یا به تعبیر برخی از آنها مشارکت غیرفعال به مشارکت همهجانبه رسیدند؟
پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی موقعیت کنونی اصلاحطلبان در عالم سیاست دارد. آنها از یکسو در انتخابات مجلس با شکستی سنگین روبهرو شدند و از سوی دیگر این احتمال را میدهند که در انتخابات شوراها هم ناکام باشند؛ بنابراین دو سنگر انتخاباتی با رأی ملت از آنها ستانده میشود و آنها میدانند که پایگاه آخری که برایشان باقی مانده، انتخابات ریاستجمهوری است و اتفاقا به درستی متوجه شدهاند که اگر ریاستجمهوری را هم از دست بدهند، عملا در مسیر حذف قرار میگیرند و این حذف هم با رأی ملت رقم میخورد؛ چنانکه اخیرا محسن هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از نامزدهای جبهه اصلاحات گفت که اگر اصلاحطلبان در انتخابات پیروز نشوند، عملا حذف میشوند. اصلاحطلبان در چنین شرایطی با تمام توان خود به میدان آمدهاند؛ آنها حتی از تاجزاده که عدم صلاحیتش بر همگان محرز است هم گذر نکردند و او را برای گرمکردن تنور انتخابات به نفع اصلاحطلبان روانه میدان کردند تا هرچه در توان دارند به کار گیرند تا شاید بتوانند بخشی از آراء را به خود اختصاص دهند.
نکته دیگر اما چسبیدگی اصلاحطلبان به روحانی در منظر افکار عمومی است. اصلاحطلبان در نگاه عمومی متصل به روحانیاند و به دلیل آنکه دولت روحانی برآمده از حمایت بیدریغ اصلاحطلبان و تَکرار میکنمهای خاتمی است، عملکرد نامناسب دولت هم پای اصلاحطلبان نوشته شده است؛ چه آنکه واقعا هم اصلاحطلبان در تصمیمات دولت روحانی سهیم بودند زیرا علاوه بر آنکه اسحاق جهانگیری به عنوان یک نیروی کاملا اصلاحطلب، هشتسال معاون اول دولت بود، بسیاری از استانداران و فرمانداران دولت نیز از جبهه اصلاحات تعیین شدند؛ بنابراین با هیچ متر و معیاری اصلاحطلبان از دولت ناکارآمد روحانی جدا نیستند. در این میان اصلاحطلبان میکوشند با استفاده از تریبون انتخابات و از زبان نامزدهایشان این چسبندگی به دولت را کم کنند.
به هر روی اصلاحطلبان انتخابات ریاستجمهوری 1400 را آخرین فرصت بقای خود در عرصه سیاستورزی میدانند و میدانند که اگر بازهم در این انتخابات با «نه» ملت مواجه شوند یا برای همیشه باید با سیاست خداحافظی کنند یا دستِکم تا مدتی طولانی نمیتوانند به سیاست رسمی بازگردند.
دیدگاه تان را بنویسید