کاخ الیزه و معمای آفریقای جدید
این روزها برخلاف خواسته مقامات کاخ الیزه، قاره آفریقا به جای زمین بازی، تبدیل به پاشنه آشیل فرانسویها در نظام بینالملل شده است. الگوها و مصادیق استعمار فرانو یکی پس از دیگری در نیجر، گابن، بورکینافاسو و مالی به چالش کشیدهشده و حتی برخی کشورها مانند مراکش در شمال آفریقا، فاصلهگیری از پاریس را تبدیل به یک الگوی عملیاتی در حوزه سیاست خارجی و فرهنگی خود کردهاند.
امتناع مراکشیها از پذیرش کمکهای پاریس برای زلزلهزدگان، پیام مشخصی برای کاخ الیزه دارد: اینکه قدرت مانور فرانسه در قاره آفریقا روز به روز محدودتر میشود. در چنین شرایطی، گروههای مختلف سیاسی در فرانسه، هریک در حال ارائه راهکارهای فوری در مواجهه با شرایط جاری آفریقا هستند؛ از مداخله نظامی یا تلاش برای مدیریت حداقلی شرایط جدید تا رایزنی با مخالفان پاریس در نقاط گوناگون آفریقا. واقعیت امر این است که توجه همزمان به چنین راهکارهای مختلف و متناقضی، منبعث از یک سیاستگذاری کلان یا حتی بازی تاکتیکی محاسبه شده نبوده و در ماورای آن، نوعی سردرگمی نسبت به تحولات جاری در آفریقا به چشم میخورد. فرانسویها طی ماههای اخیر، برخی نقاط کانونی بازی خود در آفریقا را از دست داده و برخی از آنها را نیز در معرض از دست دادن میبینند. فراتر از آن، مشروعیت حکمرانی خودخوانده فرانسویها بر آفریقا در دوران استعمار فرانو در جریان تحولات اخیر به چالش کشیده شده است. مهمترین این موارد، مربوط به نسبت تحولات جاری آفریقا با سازمان فرانکوفونی است.
این سازمان، دستهای از کشورها را شامل میشود که تمام یا تعداد قابلتوجهی از ساکنان آن فرانسویزبان هستند و میان آنها و فرانسه، نوعی قرابت تاریخی یا فرهنگی وجود دارد. براساس آخرین تغییرات، این سازمان شامل ۵۷کشور عضو، سه ناحیه و ۲۰ کشور عضو ناظر است. اگرچه سازمان بینالمللی فرانکفونی(به معنایی که امروز مشاهده میکنیم) با شعار ادعایی «برابری، تکامل و همبستگی» تشکیل شد اما هدف فرانسویها از گسترش این مجموعه، القای مستقیم یا غیرمستقیم الگوهای حکمرانی پاریس بر مبنای استعمارفرانو و تثبیت آن در میان کشورهای عضو سازمان فرانکوفونی بوده است.
در طول سالهای متمادی، شاهد تثبیت نوعی گزاره نادرست اما القایی در میان اعضای سازمان فرانکوفونی بودیم: اینکه فرانسه محور و کانونی قابل اتکا در نظام بینالملل محسوب میشود و اعضا بدون اتصال به کاخ الیزه و پذیرش الگوهای فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی القایی از سوی پاریس، قدرت مانور خود در فضای منطقهای و جهانی را از دست خواهند داد.
درطول دهههای اخیر، از احزاب سوسیالیست و محافظهکار در فرانسه گرفته تا حزب جدیدالتاسیس جمهوری به پیش(که توسط مکرون تشکیل شده است)، از هیچگونه تلاشی برای تثبیت این گزاره القایی و انحرافی در سازمان فرانکوفونی فروگذار نکردند اما در برهه کنونی، چنین گزارهای به صورت آشکار توسط کشورهای عضو سازمان فرانکوفونی به چالش کشیده شده است. فرانسویها فراتر از آنچه در نیجر، مراکش، گابن و دیگر کشورهای آفریقایی میگذرد، نگران هستند گذار از پاریس از یک مطالبه آفریقایی، تبدیل به یک الگوی عملیاتی در کشورهای گوناگون شود. محصول تشدید این روند، انزوای جهانی فرانسه و حتی فروپاشی سازمان فرانکوفونی خواهد بود.
محمدمهدی ایمانیپور | رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
دیدگاه تان را بنویسید