جنبش نامرئیها
آزاده طاهری/ کارشناس مسائل اروپا در مثلث نوشت:
فرانسه در 6 ماه گذشته صحنه قدرتنمایی جنبشی بوده که به اعتقاد برخی از ناظران ویژگیهای منحصربهفردی داشته است. جنبش جلیقهزردها در فرانسه با دغدغههای اقتصادی شکل گرفت اما به بحرانی اجتماعی در این کشور بدل شد و عقبنشینیها و حتی وعدههای امانوئل مکرون برای انجام اصلاحات گسترده نیز نتوانست معترضان را به خانههای خود برگرداند.
اگرچه در ابتدا با توجه به وسعت اعتراضات در فرانسه، برخی از شکلگیری انقلابی دیگر در فرانسه سخن گفتند اما در حقیقت با گذشت زمان، بهطور قابلتوجهی از وسعت تجمعات جلیقهزردها کاسته شده است. افزون بر این در حالی که برخی از احزاب فرانسه از هر دو جناح راست و چپ تلاش کردند با سوارشدن بر موج اعتراضات، موقعیت خود را در میان رایدهندگان تقویت کنند اما دو فهرستی که جلیقهزردها در انتخابات پارلمان اروپا ارائه کردند، نتوانست حتی یکدرصد آرا را به دست آورد. آیا اینها بهمعنای پایان جنبشی است که به اعتقاد برخی قرار بود پایان جمهوری پنجم فرانسه را رقم بزند؟
دلیل کاستهشدن از تعداد معترضان و نتیجه ناامیدکننده جلیقه زردها در انتخابات پارلمان اروپا را شاید باید در فلسفه وجودی آن دید. جبش جلیقهزردها در فرانسه جنبشی بهشدت ضدساختار است و از این منظر، حتی با جریانهای پوپولیستی مانند اجتماع ملی مارین لوپن نیز قابلمقایسه نیست. در حقیقت ایده اصلی جلیقهزردها این است که کسانی که به نمایندگی از آنها انتخاب شدهاند، فاقد مشروعیت هستند. جلیقهزردها در حقیقت طیف متنوعی ازمردم را دربرمیگیرد که شاید تنها نقطه اشتراک آنها نارضایتی از ساختار و شرایط زندگی است. جنبش جلیقهزردها در حقیقت فرصتی برای دیدهشدن کسانی فراهم آورد که به حاشیه رانده شده و نامرئی بودند، مانند فرصتی که جنبش اشغال والاستریت در اختیار 99 درصدیها قرار داد؛ جنبشی از نامرئیها که از مشکلات ساختاری، بحرانهای نظام سرمایهداری و چالشهای جهانیشدن، به ستوه آمدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید