سید هادی خسروشاهی در گفت و گو با مثلث
اخوانالمسلمین مدتها در حاشیه میماند
سیدهادی خسروشاهی، رئیس پیشین نمایندگی ایران در مصر در گفتوگویی با «ماهنامه مثلث» به بررسی شرایط، گذشته، حال و آینده اخوانالمسلمین پرداخت و گفت اصولا دراختیارگرفتن قدرت و حکومت در مصر، توسط اخوانالمسلمین، یک اشتباه استراتژیک بود، زیرا اولا پس از انقلاب ضد رژیم حسنی مبارک و پیروزی مردم، اخوان آمادگی اداره حکومت را نداشت و ثانیا وضع اقتصادی ورشکسته مصر اجازه نمیداد که اخوان بتواند راه چارهای اساسی برای اصلاح امور اقتصادی داشته باشد.خسروشاهی تاکید کرد که با توجه به شرایط ایجادشده در منطقه عربی و ظهور سلفیهای تکفیری و ارتکاب جنایات و فجایع ضدبشری توسط آنان، حتی در حق مردم عادی، جریان فکری اخوان، خواهینخواهی مدتها در حاشیه خواهد ماند ولی تجربه یکقرنی آن نشان میدهد که اخوان باوجود همه سرکوبها، اعدامها، زندانها و تبعیدها، همواره به محض پیدایش شرایط مساعد، با تمام قوا به صحنه آمده است.
پیشتر اخوان در مصر توانسته بود قدرت مرکزی را در اختیار بگیرد؛ اما به دنبال یکسری تحولات همه معادلات بر هم ریخت و رهبران اخوان هم بازداشت شدند. در حال حاضر وضعیت اخوان در مصر به چه صورت است و آیا مثل گذشته فعالیت زیرزمینی دارند؟
اصولا دراختیارگرفتن قدرت و حکومت در مصر، توسط اخوانالمسلمین، یک اشتباه استراتژیک بود، زیرا اولا پس از انقلاب بر ضد رژیم حسنی مبارک و پیروزی مردم، اخوان آمادگی اداره حکومت را نداشت و ثانیا وضع اقتصادی ورشکسته مصر اجازه نمیداد که اخوان بتوانند راه چارهای اساسی برای اصلاح امور اقتصادی داشته باشد و ثالثا بلاد عربی و در طلیعه آنها، رژیم بنیسعود، آمادگی همکاری با مصر اخوانی را نداشتند و روی همین اصل، حکومت اخوان، بدون کمک و همکاری
عربی ـ غربی از آغاز محکوم به شکست و سقوط بود؛ لذا پس از سرکوب وحشیانه مردم توسط رژیم کودتا، رهبران اخوان هم دستگیر و به زندان افتادند. گروهی از آنان هم محکوم به اعدام و حبس ابد شدند؛ البته بعضیها موفق به فرار از کشور شدند و... دستگیری بیش از 30 هزار نفر از اعضا، عملا امکان هرگونه فعالیت علنی یا زیرزمینی را از آنها سلب کرد و با توجه به فشار و اختناق ژنرال سیسی، فرمانده کودتا که نمونهای از روش و سیاست بیرحمانه جمال عبدالناصر است، گروه باقیمانده فعالیتی نمیتوانند داشته باشند.
در حال حاضر رهبری فکری این جریان را چه کسی بر عهده دارد؟
تغییری در رهبری اخوان و اعضای مکتب ارشاد به عمل نیامده و آنها در حالی که در زندان دوره حبس خود را میگذرانند، همچنان رهبر سازمان بوده و البته فاقد امکان هرگونه فعالیتی هستند.
اگر بخواهیم بهصورت مجزا وضعیت اخوان و حامیان آن را در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار دهیم، در حال حاضر در تونس، راشد الغنوشی مدل متفاوتی از گرایش اخوان را دنبال میکند و قائل به مکتب ارشادی است. به نظر شما مدل اندیشههای اخوانی در تونس چه تفاوتهایی با گرایشهای اولیه اخوان دارد؟
گرایشهای اخوانی سازمانهای اسلامگرا در بلاد
عربی ـ اسلامی، متأسفانه دچار همان فشارها و سرکوبها هستند ـ البته هر کدام بهنحوی ـ و فقط در تونس حرکت النهضه به رهبری راشد الغنوشی با گرایش اخوانی بهعلت عملکرد عاقلانه شیخ راشد و عدمپذیرش مقام ریاستجمهوری و همکاری با دیگر احزاب و سازمانهای موجود در تونس در تشکیل دولت، توانسته است تاکنون از سرکوب دور بماند ولی با این حال هماکنون بعضی از سازمانهای چپ در تونس ـ و البته با نقشه و توطئه ارتجاع عرب و بنیسعود ـ حرکت النهضه را به تشکیل یک «سازمان سری» و ترور بعضی از رهبران احزاب چپ، متهم کردهاند که هدف نهایی، ایجاد مشکلات قانونی برای ادامه فعالیت حرکت النهضه است.
پس از سقوط بنعلی و فرار وی از تونس، من وقتی به راشد الغنوشی پیشنهاد کردم که با توجه به موقعیت خاص حرکت النهضه، در انتخابات ریاستجمهوری شرکت کند که بیتردید پیروز خواهد بود، گفت: «برادر عزیز! من پیر شدهام و اکنون دور، دور نسل جوان النهضه است که کارها را سر و سامان بدهند و در دولت و مجلس شرکت کنند و من به نوعی، بر امور نظارت خواهم داشت؛ اگر گرفتار تمامیتخواهی بشویم و سازمانها و احزاب دیگر را در امور دخالت و شرکت ندهیم، آغاز بروز اختلافات و سقوط و شکست اهداف انقلاب مردم خواهد بود که در نهایت به حذف حرکت النهضه منجر خواهد شد و این عقلانی نیست که ما برای چند صباحی ریاست، از برنامههای درازمدت خود چشمپوشی کنیم.»
به هر حال روش رهبری حرکت النهضه، یک روش عقلانی بود و امیدواریم که بتواند از توطئههای دشمنان در امان باشد. سفر چند ماه پیش بنسلمان، حاکم جنایتکار رژیم بنیسعود، به تونس و وعده کمک میلیاردی به دولت کنونی و هواداران آن، نشانی روشن و آشکار از چگونگی نقشههای دشمنان بهویژه ارتجاع عرب و در راس آنها بنی سعود، در نفوذ به تونس و خریدن حاکمیت کنونی تونس میتواند باشد.
در قطر و ترکیه، وضعیت جریان فکری اخوان چگونه است و نگاه دولتهای این کشورها به اخوان تحتتأثیر چه عوامل بیرونی قرار دارد؟
روش دولت قطر و ترکیه در قبال اخوانالمسلمین و پناهدادن به بعضی از رهبران فراری آنها، امر قابلتأملی است و من فکر نمیکنم که اگر شرایط ایجاب کند، آنها این کمک و همکاری را ادامه دهند.
دولت ترکیه حرکت فرهنگی «هزمت» وابسته به شیخ فتحالله گولن را بهشدت سرکوب کرد و بسیاری از اعضای وابسته به آن را دستگیر و دادگاهی کرد. همچنین همه موسسات، مدارس و نهادهای وابسته به آن را تعطیل یا مصادره کرد و باوجود «ارادت» قبلی آقای اردوغان به فتحالله گولن و همکاری با او، اکنون به دنبال بازداشت و محاکمه این پیرمرد است.دولت قطر هم با کمک بیسابقه به حرکتهای تکفیری ـ سلفی و حتی داعش، نمیتواند برای حرکتهای سالم اسلامی، به ویژه اخوان طرف مورد اعتمادی باشد.
اخوانالمسلمین در سوریه پس از تقابل با اسد تقریبا بهصورت کامل به حاشیه رانده شد. در حال حاضر وضعیت این جریان در سوریه فعلی چگونه است و آیا فعالیتی دارند؟
رهبری اخوان سوریه اغلب در ترکیه به سر میبرد و در داخل سوریه، شاخه نظامی آن، با توجه به برخورد مسلحانه و غیراسلامی در جریانات اخیر سوریه و حتی کشتار مردم عادی غیرنظامی هوادار رژیم، قاعدتا در کوتاهمدت نمیتواند در سوریه فعالیتی داشته باشد. این اشتباه اخوانالمسلمین کنونی سوریه، تکرار اشتباه آنان در دوران حافظ اسد و فعالیت مسلحانه و کشتار گروهی از نیروهای نظامی علویان، با قتل عام و سرکوب آنان در «حماه» خاتمه یافت.
در دوران اخیر البته اخوانالمسلمین سوریه نخست خواستار شرکت در دولت و همکاری با نظام را مطرح کردند که با رد آن توسط حاکمیت ـ و اشتباه تکراری ـ به مبارزه مسلحانه روی آوردند و گروههای مسلحی را سازماندهی کرده و به جنگ دولت و ارتش سوریه رفتند که نتایج این برخوردها را همه میدانند.
حماس که برگرفته از اندیشههای اخوان است نیز شرایط خاصی دارد. از یکسو به رابطه با مصر و عربستان نیاز دارد و از دیگر سو نمیتواند روابطش با قطر و ترکیه را بهدلیل حساسیت ریاض خیلی تعمیق بخشد. با این تفاسیر حماس چه الگویی را در روابطش دنبال میکند؟
حماس با گرایش اخوانی چارهای ندارد جز اینکه با بعضی از دولتهای عربی مانند مصر، روابطی داشته باشد
حماس با گرایش اخوانی نیز، با توجه به شرایط سخت محاصره غزه از طرف رژیم صهیونیستی و ضرورت رسیدگی به وضع معیشتی دو میلیون انسان ساکن در غزه، چارهای ندارد جز اینکه با بعضی از دولتهای عربی مانند مصر، روابطی داشته باشد و البته بهعلت موضع کلی ریاض و بنیسعود نسبت به حرکت اخوانی، حماس نیز از محرومیتهای ناشی از روش بنیسعود، بینصیب نیست، ولی بهطور مسالمتآمیزی میخواهد از امکانات ترکیه و قطر بهرهمند شود که این امر ناشی از ضرورتهای موجود در «ارض معرکه» است. حماس بهدلیل همین مشکلات نمیتواند به تعمیق روابط با ایران اسلامی بپردازد، درحالیکه جمهوری اسلامی ایران، همواره بهطور مستقیم یا توسط یاران و هواداران خود در منطقه، به کمک آنها میشتابد؛ البته اخیرا رهبری حماس در سخنرانیهای خود مواضع مناسبتری نسبت به ایران اسلامی ابراز کردهاند.
با توجه به وضعیت فعلی اخوان میتوان گفت که این جریان دوباره به مدل فعالیتهای اولیهاش (زیرزمینی و نیمهمخفی) بازگشته یا وضعیت متفاوت از آن مقطع است؟
اخوان فعالیت زیرزمینی به مفهوم مصطلح آن نداشته و ندارد و همواره سعی کرده است که هر نوع فعالیتی را بهطور رسمی، علنی و قانونی انجام دهد و در این میان البته بعضی از جوانان وابسته به آن، مانند «ایمن الظواهری» و...، با دوری از رهبری اخوان و مکتب ارشاد، به فعالیتهای زیرزمینی یا مسلحانه در مصر و جاهای دیگر پرداختهاند که مورد موافقت رهبری و مکتب ارشاد قرار نگرفته است.
با درنظرگرفتن این موضوع که تقریبا تفسیر واحدی از اندیشههای اخوان وجود ندارد و این جریان در هر کشوری شرایط خاص خود را دارد، میتوان گفت بهنوعی این جریان فکری تا مدتی در حاشیه خواهد بود؟
با توجه به شرایط ایجادشده در منطقه عربی و ظهور و اقدام سلفیهای تکفیری و ارتکاب جنایات و فجایع ضدبشری ازسوی آنان حتی در حق مردم عادی، در واقع جریان فکری اخوان، خواهینخواهی مدتها در حاشیه خواهد ماند، ولی تجربه یک قرنی آن نشان میدهد که اخوان، باوجود همه سرکوبها، اعدامها، زندانها و تبعیدها، همواره به محض پیدایش شرایط مساعد، با تمام قوا به صحنه آمده که نمونه بارز آن حضور قدرتمند اخوانالمسلمین مصر، باوجود اعدامهای ناجوانمردانهای است که توسط سرهنگ ناصر در حق آنان انجام گرفت. با مرگ او، اخوانیها از زندانها بیرون آمده و در انتخابات مجلس شرکت کردند و دهها نماینده به مجلس مصر فرستادند که این امر در دوره سادات و سپس در دوره حسنی مبارک تکرار شد، ولی پس از کودتای ژنرال سیسی - ژنرال باقیمانده از دوران حسنی مبارک - و قتل عام هزاران نفر از آنان در میدان التحریر قاهره و مسجد رابعه العدویه و مجروح شدن 12 هزار نفر و دستگیری و زندانیشدن بیش از 14 هزار نفر، نباید انتظار داشت که اخوان در کوتاهمدت در مصر یا بلادی دیگر بتواند در صحنه حضور یابد و منشأ اثر باشد.
در حال حاضر نگاه کشورهای عربی و همچنین غرب بهویژه آمریکا به این جریان چگونه است؟
رهبران بلاد عربی ـ غربی، بدون استثنا حرکت اخوانالمسلمین را باوجود همه نقاط مثبت و تاریخی-فرهنگی که در یک قرن اخیر، در بلاد عربی-اسلامی داشتهاند، یک حرکت تروریستی نامیده و هرگونه امکان فعالیت را از آنان سلب کردهاند، ولی این روش سرانجام دچار سرنوشت حوادث مشابه قبلی در همین بلاد خواهد شد؛ البته تحقق و آغاز آن به مرور زمان نیاز دارد.
آیا میتوان جریان اخوانالمسلمین را درمقابل ناتوی عربی که طرح تشکیل آن اراده شده، قرار داد یا ساختار این دو نسبت به هم خیلی متفاوت است؟ چراکه اگر ناتوی عربی شکل بگیرد، یک سازمان امنیتی دفاعی است؛ اما اخوان یک جریان فکری اسلامی سیاسی- اجتماعی است.
جریان اخوانالمسلمین و فعالیتهای آن در شرایط فشار و اختناق وحشیانه کنونی و در همه کشورهای عربی، نمیتواند در مقابل ناتوی عربی قرار گیرد. اخوانالمسلمین که بیشتر در «مصر» مورد توجه است، هدفی برای شرکت در سازماندهی امنیتی ـ دفاعی بلاد عربی ندارد، زیرا در شرایط کنونی، امکان فعالیت ندارد و خود را درگیر نقشههای دشمنان نمیکند.
دیدگاه تان را بنویسید