ژرمنها چگونه با برجام برخورد میکنند؟
از هایکو ماس تا مرکل
صورتبندی منازعه مقامات ارشد آلمانی بر سر توافق هستهای در نوع خود قابل تامل است. چندی پیش «هایکو ماس»، وزیر امور خارجه آلمان در مقالهای در روزنامه «هندلز بلات» آلمان حفظ توافق هستهای (برجام) را با تشکیل نظام پرداخت مالی اروپایی مستقل از ایالات متحده آمریکا ممکن دانست و تاکید کرد که به این علت تقویت خودمختاری اروپا با ایجاد کانالهای پرداخت مستقل از ایالات متحده و تاسیس نهاد مالی اروپایی و نظام سوئیفت بدون وابستگی، کاملا ناگزیر و ضروری است.
مروری ساده بر اظهارات هایکو ماس نشان میدهد که کلیت استدلال وی در خصوص لزوم ایجاد یک نظام «شبهسوئیفت» برای حفظ برجام، آن هم در قالب استقلال اقتصادی اروپا از آمریکا کاملا صحیح است. ایجاد این نظام پرداخت مالی مستقل، یکی از مهمترین پیششرطها برای حفظ تعهدات اروپای واحد در برجام محسوب میشود. با این حال به نظر میرسد این پیشنهاد عقلانی هایکو ماس چندان مورد توجه مرکل قرار نگرفته است. صدراعظم سرزمین ژرمنها بلافاصله پس از اظهارات وزیر امور خارجه خود، ایجاد یک نظام پرداختی مستقل از آمریکا را زیر سوال برد و عملا آن را غیرعملیاتی دانست: «ما در موضوع نظامهای مستقل پرداخت مشکلاتی در همکاری با ایران داریم، اما از سوی دیگر تردید نداریم که به طور مثال در موضوع تامین مالی تروریسم سوئیفت از اهمیت بالایی برخوردار است. در ضمن، حفظ همکاری با آمریکا در زمینه امنیت بسیار مهم است.»
بروز پارادوکسهای رفتاری و گفتاری میان مقامات آلمانی بر سر توافق هستهای با ایران و نحوه مواجهه با برجام، ذهن برخی تحلیلگران اروپایی را نسبت به خود مشغول کرده است. مرکل در پایان دیدار اردیبهشتماه خود با ترامپ (در آستانه آمریکا از برجام) و در کنفرانس خبری خود، جملات جنجالی و قابل تاملی را در قبال برجام و ایران بیان کرده بود: «این توافق با وجود مفیدبودن، امکان نظارت بر برنامه موشکی و محدودکردن تحرکات منطقهای ایران را ایجاد نکرده است. باید دید آمریکا چه تصمیمی در مورد برجام میگیرد. ما بر این باوریم که برجام اولین گام برای ممانعت از رسیدن ایران به سلاح اتمی است. البته معتقدیم که ایران فعالیت مخرب دیگری دارد. اروپا با آمریکا همراه است و میدانیم که ایران در خاورمیانه، سوریه و لبنان سعی در نفوذ دارد و باید این را مهار کنیم.»
چنانچه از این اظهارات و مواضع مشابه مرکل بر میآید، آنگلا مرکل عملا پذیرش برجام و استمرار توافق هستهای با ایران را منوط به مهار منطقهای و تحدید توان موشکی ایران دانسته است؛ خواستهای فراتر از خواستههای اولیه واشنگتن و تروئیکای اروپایی در برجام است. از سوی دیگر، «ایرانهراسی» روح مشترک اظهارات مقامات غربی محسوب میشود و این سیاستمداران در صددند با تشدید این بازی روانی، ایران را نسبت به پذیرش شروط غرب در خصوص تحدید توان منطقهای و موشکی خود مجاب کنند؛ فرمولی که جمهوری اسلامی ایران با درایت آن را رصد کرده و مانع از تحقق آن میشود. صدراعظم آلمان در تابستان سال 1394 و تقریبا دو ماه پس از امضای توافق هستهای در وین، در مقالهای مشترک با دیوید کامرون (نخستوزیر سابق انگلیس) و فرانسوا اولاند (رئیسجمهور سابق فرانسه) برجام را توافقی دانسته بود که خواستههای تروییکای اروپایی را کاملا برآورده میکند. در بخشی از این مقاله که در روزنامه آمریکایی واشنگتنپست به چاپ رسید، آمده بود: «این (برنامه هستهای ایران) یک تهدید جدی نهتنها برای امنیت همسایگان ایران و اسرائیل، بلکه برای کشورهای ما بود؛ رقابتی هستهای در خاورمیانه که تنها یک عنصر خطرناک به یک منطقه بیثبات اضافه خواهد کرد. ما باید مسئولیت خود را در قبال این تهدید ایفا میکردیم. تاریخچه طولانی مذاکرات بیفایده با ایران زمینه بدبینی را فراهم کرده بود. با این وجود، دو سال مذاکره بیوقفه به یک توافق انجامید که تمام تحریمهای اقتصادی علیه ایران را برمیدارد. ما به طور همهجانبه از این توافق حمایت میکنیم چون خواستههایمان را تامین میکند.» پس از اجرای توافق هستهای نیز دولت آلمان، بارها در ظاهر حمایت کامل خود را از برجام اعلام کرد. با این حال برلین نیز مانند دیگر بازیگران اروپایی در دوران پسابرجام، اقدام موثری در راستای حلوفصل موضوع عادیسازی روابط بانکی میان اروپا و ایران برنداشت. نکته دیگر اینکه در جریان برگزاری سلسله مذاکرات کمیته مشترک برجام به ریاست فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز مقامات آلمانی همگام با مقامات فرانسوی و انگلیسی مانع از به نتیجهرسیدن شکایات ایران در قبال کارشکنیهای آمریکا (دولتهای اوباما و ترامپ) در دوران پسابرجام میشدند.
بررسی نقش آلمان در خروج ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای نیز در نوع خود مفید است. آلمان آخرین عضو از تروئیکای اروپایی بود که با «تغییر برجام» به سود منافع و خواستههای دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا موافقت کرد. در تابستان سال گذشته، ماکرون و ترزا می از سوی ترامپ ماموریت یافتند که نظر مساعد مرکل و دولت آلمان را برای تغییر توافق هستهای با ایران جلب کنند؛ ماموریتی که بسیار زود از سوی لندن و پاریس به نتیجه رسید. از سال گذشته (2017) تا کنون و بهخصوص طی ماههای منتهی به خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، دیپلماتهای آلمانی نیز همگام با دیپلماتهای فرانسوی و انگلیسی، مذاکرات فشردهای را با دیپلماتهای آمریکایی در سه محور مهم، یعنی «تحدید توان موشکی ایران»، «اعمال بازرسیهای گسترده از اماکن نظامی» و «دائمیکردن محدودیتهای هستهای ایران» صورت دادهاند. در بهمنماه سال گذشته، زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه سابق آلمان ضمن محکومکردن توان موشکی ایران، اظهار کرد: «بهرغم ادامه حمایت اتحادیه اروپا از توافق هستهای ایران، دولتهای اروپایی آماده همکاری با آمریکا علیه آنچه «نفوذ بیثباتساز سیاستهای ایران در منطقه است، هستند.»
با این حال، بهکارگیری واژه کلیشهای و تکراری و مبهم «حمایت از برجام»، به معنای پذیرش سند توافق هستهای به صورت موجود نبوده و نیست.
دیدگاه تان را بنویسید