ادلب، آوردگاه رقابتهای منطقهای شده است
نبرد آخر
«ادلب» به آوردگاه رقابتهای منطقهای تبدیل شده است؛ وضعیت حاکم بر جبهه میدانی سوریه، نمایانگر این موضوع مهم است که ادلب، آخرین پناهگاه و جولانگاه تروریستهای وابسته به القاعده اعم از جبههالنصره، جندی الشام و گروههای دیگری است که با توان رزمی در نظر دارند در قبال تهاجم گسترده ارتش سوریه مقاومت کنند. چراکه از دست دادن ادلب به مفهوم پایان سلطه گروههای تکفیری بر مناطق استراتژیک سوریه و تضعیف حامیان محور غربی و عربی خواهد بود. ادلب، منشا اصلی تنش و رقابت جدید و قدیم میان نیروهای داخلی و خارجی بوده و در حفظ امنیت و چگونگی ترتیبات سیاسی آینده نقش بارزی ایفا خواهد کرد .
نگاه غالب در میان تیم امنیتی ترامپ و برخی همپیمانان منطقهای آمریکا در چگونگی فیصله دادن به بحران چندوجهی سوریه این بوده که با تداوم حمایت از گروههای مختلف معارض سوری شرایط را برای تداوم تنش و بحرانآفرینی در ابعاد سیاسی و نظامی فراهم سازند. تفکر بهکاررفته در استراتژی آمریکا موید این موضوع مهم است که از تقویت محور مقاومت به رهبری ایران و افزایش نقش روسیه در معادلات منطقهای جلوگیری کند. یعنی میتوان گفت که مسیر پیشروی تروریستها در ادلب، «مرگ یا تسلیم شدن» در برابر ارتش است. بنابراین در آینده نزدیک یک جنگ سرنوشتساز و حیاتی هم برای گروههای تروریستی که برای بقا میجنگند و هم ارتش سوریه که به دنبال آزادسازی کامل سرزمینهای اشغالی هستند، قابل تصور است. ارتش سوریه به رغم تهدید آمریکا و اسرائیل برای عدم ورود به ادلب با حمایت حزبالله لبنان و چراغ سبز روسها آماده نبرد سرنوشتساز و پایان حضور نیروهای همسو با غرب و عربستان در مناطق اشغالی هستند . این در حالی است که دغدغههای مشترک عربستان و اسرائیل و پیروزی نهایی ایران در منطقه به ویژه در کارزار سوریه، این دو رژیم را به نتیجه مشترک رسانده که از طریق لابیگری در کاخ سفید و کنگره در تضعیف موقعیت ایران در دو محور عراق و سوریه کوشش کنند. در عراق، عربستان به شکل آشکاری برای رخنه در مراکز امنیتی و سیاسی احزاب سکولار و سنی کوشش میکند تا همزمان از طریق برخی گروههای شیعی با حمله رسانهای، مواضع ایران را با چالش جدی مواجه سازد. این در حالی است که به رغم تمام تلاش آمریکا، عربستان و اسرائیل، ایران در عراق و سوریه در دهه اخیر به قابلیتی دست یافته است که علاوه بر به چالشکشاندن هژمونی منطقهای آمریکا، امکان نفوذ و قدرتیابی عربستان را با موانع جدی روبهرو میسازد. در وضعیت فعلی، سوریه به ویژه ادلب بهعنوان کانون اصلی بحران به آوردگاه مهم کشورهای منطقهای و فرامنطقهای بدل گشته و هر یک از این کشورها با ابزارهای متعارض قدرت بهدنبال کسب برتری برآمدهاند. در این میان به نظر میرسد که روسها با ملاحظات خاص امنیتی و سیاسی برای حفظ اتحاد تاکتیکی با ایران، همچنان تلاش خویش را به حفظ نظام بشار اسد بهعنوان ذخیره استراتژیک در منطقه مبذول داشتهاند. در این میان کارشناسان امنیتی روسیه، در مصاحبههای رسانهای مکررا از احتمال حملات ائتلاف به رهبری آمریکا علیه مواضع ارتش سوریه سخن گفتهاند. لذا در روزهای آینده احتمال حمله با توجه به آمادگی ارتش آمریکا در پایگاههای نظامیاش در برخی از کشورهای منطقه قطعی به نظر میرسد. نکته قابل توجه دیگر در این عرصه این است که آمریکاییها به دنبال فرسایشیکردن جنگ ادلب از یک سو و روحیهدادن به برخی از بازماندگان گروههای تکفیری و تروریستی در ادلب از سوی دیگر هستند. بیتردید تیم جنگطلب کاخ سفید و محور عبری و عربی ضدسوری بر این نکته واقف هستند که امکان اسقاط نظام سوریه و پیروزی میدانی در آن غیرقابل تصور است. بنابراین خرید زمان برای جابهجایی تروریستها و فرماندهان آنان با هدف بحرانآفرینی مجدد در مناطق دیگر مهم است؛ تجربه حملات مکرر هوایی و موشکی آمریکا و انگلیس با مشارکت اسرائیل در داخل سوریه نشان میدهد بهرغم هیاهوی رسانهای، این حملات نتوانسته است مانعی بزرگ در مسیر پیشرفت نظامی نیروهای سوری ایجاد کند.
زیرا همانطور که اشاره شد ادلب، آخرین سنگر تروریستها در سوریه محسوب میشود و سناریوی محتمل آمریکاییها در این میان، تکرار سناریوی ادعایی و نخنمای قبلی مبنی بر بهکارگیری سلاحهای شیمیایی از سوی ارتش سوریه است. به نظر میرسد که برخی از مزدوران وابسته به گروههای تکفیری درصدد جابهجایی سلاحهای شیمیایی و بهکارگیری این سلاحها در منطقه جنگی در سوریه یعنی همان ادلب برای توجیه حملات هوایی ارتش آمریکا و ائتلاف خواهند بود.
از دیگر سو ائتلافی که به رهبری آمریکا علیه داعش شکل گرفته، ائتلافی بود که اکثریت ادوات جنگی و نیروهای آن از سوی خود آمریکا تامین میشد و نقش کشورهای دیگر بسیار کماثر بود. از این رو در حملات هوایی گذشته علیه برخی از مواضع نظامی سوریه، تنها انگلیس همراه و شریک آمریکا بود و کشورهای همپیمان عضو ناتو مشارکت چندانی در این حمله نظامی نداشتند. در وضعیت موجود نیز به نظر میرسد که نقش اصلی را در این تهاجم هوایی احتمالی به سوریه، خود آمریکاییها برعهده خواهند داشت و این حملات علاوه بر روحیه دادن به تروریستها در ادلب به نوعی برای حفظ امنیت اسرائیل و تضمین امنیت این رژیم است. زیرا آمریکاییها تلاش دارند یک دولت ضعیف و شکننده تحت عنوان منطقه خودمختار برای کردهای دموکراتیک و برخی از گروههای تروریستی ایجاد کنند تا در گام اول از اتصال ایران از طریق عراق به سوریه جلوگیری کنند و در گام بعدی از نفوذ و تهدید منافع اسرائیل در منطقه حائل یعنی بلندیهای جولان ممانعت به عمل آورند. چرا که تضمین امنیت و بقای رژیم اسرائیل و حفظ برتری نظامی آن یکی از تعهدات و اولویتهای اصلی دولتمردان آمریکایی است. جنگ در سوریه و حمایت روزافزون ایران از نظام سوریه موجب شده تا تهدیدهای امنیتی در منطقه علیه مناطق اشغالی شکل جدیتری به خود گیرد؛ حضور مستشاران نظامی ایران در هدایت و حمایت از عملیات زمینی علیه نیروهای تکفیری و نزدیک شدن مواضع جنگی ایران به مرزهای جولان اشغالی زنگ خطر را برای رهبران اسرائیلی به صدا در آورده است؛ بنابراین طبیعی است که اسرائیل در کنار عربستان درصدد باشند با افزایش تنش در سوریه، زنجیره دشمنی با ایران را گستردهتر کنند.
با وجود ائتلاف و ائتلافسازیهای اخیر به نظر میرسد روند تحولات منطقه به ضرر اسرائیل و عربستان و به سود ایران و محور مقاومت در حال تغییر است. جدا شدن محور ترکی ضدسوری و پیوستن آن به ایران و روسیه و نقشآفرینی سه قدرت بزرگ منطقهای برای کاهش منازعات نظامی و سیاسی نشان میدهد استراتژی آمریکا، اسرائیل و عربستان در اجرای نقشه خاورمیانه جدید یعنی حذف ایران و تضعیف موقعیت روسیه در معادلات قدرت در منطقه با چالش جدی روبهرو شده است. تنش اخیر میان دو متحد استراتژیک غربی یعنی آمریکا و ترکیه و همپیمان در ناتو نشان میدهد امکان حفظ نفوذ سنتی آمریکا در خاورمیانه بدون درک معادلات جدید قدرت وجود ندارد .
در این مسیر به نظر میرسد که نقش ترکیه و ایران برای جلوگیری از فرسایشیشدن و کاهش تلفات انسانی بسیار حیاتی است؛ ترکیه گرچه با برخی از این گروههای تکفیری مخصوصا جبههالنصره در گذشته ارتباطاتی داشته ولی در وضعیت موجود با توجه به توافقاتی که با روسیه و ایران به ویژه در کاهش تنش در مناطق حائل در ادلب و شمال غرب سوریه دارد، تلاش میکند که از گسترش جنگ به نوعی جلوگیری کند. در این میان نشست تهران در سطح سران سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در چگونگی اجتناب از جنگ بزرگ و حملات نظامی در ازای عقبنشینی گروههای مخالف (تروریستها) میتواند نقش اساسی و مهمی را ایفا کند.
برخی از منابع اعلام کردهاند از آنجایی که جبهه النصره ارتباطاتی با ترکیه دارد، آنکارا به لحاظ امنیتی این قدرت را دارد که این گروه را متلاشی کند. اما ترکها همچنان درصدد هستند از طریق صلحآمیز با این مساله برخورد کنند. بحث دیگری که در موضوع ادلب برای ترکیه بسیار حائز اهمیت است چگونگی حفاظت از مرزهای خود در قبال شبهنظامیان کُرد که ترکیه آنها را تروریست میداند، است. بنابراین دغدغههای مشترکی که بین روسیه، ترکیه و ایران وجود دارد شاید بتواند راهحلی برای اجتناب از فجایع جنگی و گسترش دامنه صلح در ادلب به عنوان منطقه جنگزده تدارک ببیند.
دیدگاه تان را بنویسید