آنکارا نزدیکی به تهران و مسکو را در دستورکار دارد
بازی دوگانه
با پیروزی رجب طیب اردوغان در انتخابات ریاستجمهوری ترکیه و کسب اکثریت آرا توسط ائتلاف حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی، اکنون وی با تحکیم پایههای قدرت داخلی و کاهش بیشتر حوزه نفوذ مخالفین خود، بهدنبال اجرای جهانبینی خاص خود در سیاست منطقهای و گسترش حوزه نفوذ خواهد بود.
شاید پیگیری و گسترش روابط نزدیک با روسیه و ایران و ایجاد موازنه قدرت جدید در قبال محور عربی-عبری بهدلیل بروز اختلافات استراتژیک با متحدان سابق، یکی از محورهای اساسی سیاست خارجی اردوغان باشد.
چرخش سیاست خارجی اردوغان در سالهای اخیر از غرب به شرق، گرچه محل نقد کارشناسان منطقه بوده و خواهد بود، با این وجود، آشکارشدن تهدیدهای امنیتی در حیاطخلوت ترکها بهدلیل مرز مشترک با کانونهای بحران در خاورمیانه بهویژه در سوریه و عراق، هویتطلبی کردها به عنوان معضل تاریخی (استقلالطلبی کردها) و بیتوجهی غرب نسبت به مطالبات ترکها، باعث شده که ترکیه همراهی و همگامی آشکاری با سیاستهای منطقهای مسکو و تهران دنبال کند. حتی اگر این چرخش را در قالب نه اتحاد، بلکه همگرایی تاکتیکی با روسیه و ایران ارزیابی کنیم، بیشک اردوغان برای بازی دوگانه و امتیازگیری از غرب و متحدان منطقهای آن سیاست نزدیکی و تعامل با ایران و روسیه را پیگیری خواهد کرد.
این انتخابات وزن سیاسی اردوغان و همحزبیهای او را در منظومه سیاسی ترکیه آشکار کرد و اکنون اردوغان با اختیارعمل بیشتری ضمن سرکوب برخی از مخالفین بهویژه گولنیستها و تداوم تسویهحسابهای سیاسی، شرایط را برای خوانش جدید نوعثمانیگرایی با مولفه نظامیگری در عرصه سیاست خارجی آماده میبیند.
در این میان حلوفصل بحران سوریه، یکی از دغدغههای اصلی امنیتی ترکیه و تصمیمگیرندگان این کشور در طول چند سال اخیر بوده است. به دلیل داشتن مرزهای مشترک با سوریه، هجوم آوارگان سوری به داخل مرزهای ترکیه و ناامنیهایی که به خاطر بحران در داخل سوریه بهویژه در مناطق کردنشین این کشور روی داده، اکنون تداوم همین سیاست خارجی یا تغییر اولویتهای سیاست منطقهای ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان از اولویتهای اصلی سیاست خارجی وی خواهد بود.
ترکیه از زمان شروع بحران سوریه به عنوان یکی از محورهای مخالف نظام بشار اسد و در مقابل مواضع ایران و حتی روسیه با محور عربی و عبری همکاریهای نظامی و سیاسی داشت و تمام تلاش خود را برای ایجاد ساختار جدید در سوریه و به قدرترساندن برخی از گروههای همپیمان ضدنظام اسد انجام داد. در این مسیر حتی حاضر به رویارویی نظامی با روسیه و تنش سیاسی با ایران شد. اوج بحران با سرنگونی هواپیمای نظامی روسیه و تلاش همهجانبه آنکارا برای تجهیز گروههای سلفی و تکفیری و ضربهزدن به منافع ایران تجلی یافت.
در هر صورت عدم توفیق در سیاست تهاجمی ترکیه و تمرکز روسیه و ایران برای حفظ نظام بشار اسد، خساراتی را متوجه منافع ترکها در سوریه کرد. از جمله میتوان گفت که عدم توانمندی ترکیه در کنترل گروههای تکفیری و نافرمانی آنان از خواستههای ترکیه در سوریه از یک سو و ایجاد کانتونهای خودمختار در مرزهای مشترک که بیشتر از طرف آمریکا و برخی از کشورهای عربی حمایت و هدایت میشدند از سوی دیگر شخص اردوغان را به بازبینی و تجدیدنظر در سیاست اعمالی در سوریه و آغاز مذاکرات چندجانبه با رقبای منطقهای خود یعنی روسیه و ایران واداشت. اوج این همکاریها نیز در نشستهای چندجانبه در آستانه قزاقستان و شروع تدریجی برخی سازوکارهای سیاسی برای کاهش تنش نظامی و سیاسی قابل مشاهده است.
از دیگر سو قدرتیابی کردها در سوریه باتوجه به استقلالطلبی اقلیم کردستان عراق برای امنیت ترکیه بسیار خطرآفرین بود؛ بیتوجهی آمریکا نسبت به خواسته همپیمان نظامی خویش در بحث عدم حمایت از کردهای دموکراتیک سوریه و ارتباط تنگاتنگ این گروههای شورشی با شاخه نظامی حزب کارگران کرد ترکیه یعنی پکک، خشم دولتمردان ترکیه و شخص اردوغان را برانگیخت و وی ناچار شد تغییر الگوی موازنهسازی قدرت را در منطقه خاورمیانه در پیش بگیرد. از این رو ما شاهد همکاریهای تاکتیکی میان ترکیه، ایران و روسیه تحت عنوان نشستهای متعدد در آستانه بودیم که منجر به تخفیف بحران و راهحلهای مسالمتآمیز در کاهش منازعات بین دولت مرکزی سوریه و مخالفین آن شد.
با این شرایط اگر مروری بر بحث تاثیرگذاری بحران سوریه بهویژه رشد و تقویت برخی از گروههای مخالف آنکارا در مرزهای نزدیک این کشور بهخصوص عفرین و برخی دیگر از شهرهای سوریه داشته باشیم، دولت اردوغان با پیروزی مجدد در انتخابات، تمرکز خویش را بیشتر بر سرکوب گروههای مخالف کرد و جلوگیری از هرگونه استقلالطلبی نزدیکی مرزهایش بهخصوص در سوریه و عراق معطوف خواهد کرد.
در این مسیر باتوجه به روابط نزدیکیای که کردها با آمریکا و برخی کشورهای اروپایی دارند، قدر مسلم این است که ترکیه به ناچار مسیر همکاری با ایران و روسیه را پیش خواهد گرفت. اگرچه این همکاری در قالب یک تاکتیک موقت قلمداد شود ولی در هر صورت بحث کردها و چگونگی حلوفصل بحران سوریه موجب دور شدن ترکیه از غرب و گرایش به محور شرق با حضور ایران و روسیه خواهد شد.
مساله دیگر اینکه باتوجه به مولفه تاثیرگذار عنصر مذهب در سیاست خارجی ترکیه و پافشاری بیشتر اردوغان بر تبدیل شدن به قدرت منطقهای و تاکید بر الگوی اخوانیسم در منطقه با وجود هزیمت این الگو در مصر، شاهد گسترش روزافزون روابط سیاسی و نظامی و همکاریهای تجاری ترکیه با قطر خواهیم بود؛ کشوری که بهدلیل اختلافات ایدئولوژیک از جرگه اعراب منطقه حاشیه خلیجفارس رانده شده و همچنین به دلیل متهمشدن به حمایت از گروههای تروریستی از جمله اخوانالمسلمین و حضور برخی از رهبران این جنبش در دوحه، با شرایط دشواری روبهرو است. این در حالی است که بهرغم تهدیدهای عربستان و امارات، ترکیه علاوه بر گسترش روابط در حوزههای مختلف، بهدنبال اعزام نیرو و ساخت پایگاه نظامی در قطر است. از دیگر سو، احتمال گسترش تنش و بروز اختلاف با اسرائیل بر سر موضوع فلسطین و مخالفت علنی آنکارا با انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس شرقی وجود دارد. طرح دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا که در قالب «معامله قرن» با هدف شناسایی اسرائیل در منطقه و نزدیکی روابط با اعراب پیگیری میشود، میتواند عاملی بر دور شدن بیشتر ترکیه از آمریکا و عربستان و نزدیکی بیشتر به ایران و قطر قلمداد شود.
همچنین باید توجه داشت که در بحث سیاست خارجی ترکیه با در نظر گرفتن دو عنصر هویت و امنیت، مولفه تاثیرگذار همچنان بحث بازگشت به نوعثمانیگرایی است و باتوجه به عدم اعتماد به غرب نوعی توازنسازی با تکیه بر راهبرد تبدیلشدن به قدرت فائقه منطقهای مدنظر تیم امنیتی اردغان خواهد بود. در این شیوه که بروز و ظهور آن را در سیاست منطقهای آنکارا نیز میتوانیم مشاهده کنیم میتوان گفت شخص اردوغان نسبت به برخی از همسایگان خود باتوجه به تجربه دوره تاریخی گذشته به ویژه در دوره امپراتوری عثمانی، حساسیت و چشمداشت تاریخی دارد. از این رو با ادامه حضور در بحران سوریه و حساسیت نشان دادن نسبت به سرنوشت کرکوک در عراق بهدلیل تاریخ مشترک با جغرافیای سرزمینی ترکیه دوره عثمانی، این دخالتها را حق مسلم خود میداند. از این رو بحث توسعهطلبی را به نوعی توجیه میکند. همچنین با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2004 این حزب بازگشت به اسلام و دور شدن از سیاستهای لائیک نهادینهشده دوره آتاتورک را پیگیری میکند و تجلی این سیاست داخلی را میتوان در توسعهطلبی و تمرکز سیاست خارجی این کشور بر نوع مداخلات در منطقه بهویژه سوریه و عراق به وضوح مشاهده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید