آیا اروپا توان ایستادگی در برابر آمریکا را دارد؟
چشمانداز مبهم
با نزدیک شدن به زمان اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران، مذاکرات تهران با طرفین برجامی و بحث ارائه تضمینهای لازم از سوی اروپا، نیز در شرایط حساستری دنبال میشود. در مرحله فعلی این پرسش مطرح است که ایران چه انتظاراتی از طرف غربی دارد و آیا امکان تحقق این انتظارات وجود دارد یا خیر؟ جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده که باید منافع اقتصادی برجام حفظ شود و طرفین باقیمانده در توافق شامل کشورهای اروپایی، روسیه و چین بتوانند خساراتی که از خروج آمریکا از برجام ایجاد شده را جبران کنند. اگر این اتفاق بیفتد، ایران در برجام باقی خواهد ماند. برای اینکه چنین خواستهای محقق شود در درجه اول باید فروش نفت ایران در سطح کنونی حفظ شود و نحوه انتقال نفت تضمین شود. همچنین ایران باید مطمئن شود که به منابع مالی حاصل از فروش نفت و شبکه بانکی دسترسی خواهد داشت. در صورتی که چنین اقداماتی انجام بگیرد حتی اگر شرکتهای بزرگ اروپایی نیز از ایران خارج شوند، حداقلهای مدنظر ایران محقق خواهد شد. زیرا با وجود ادامه فعالیت یا حضور شرکتهای کوچک و متوسط اروپا تاحدودی میتوان خلاء ناشی از خروج شرکتهای بزرگ اروپایی را برطرف کرد اما اگر این بسته نتواند تضمینهایی در مورد فروش نفت، نحوه انتقال آن به بازارهای جهانی و دسترسی به منابع مالی حاصل از فروش نفت ارائه دهد دیگر دلیلی وجود نخواهد داشت که ایران در برجام باقی بماند.
فعلا نمیتوان قضاوت کرد که آیا بسته پیشنهادی اروپا رضایتبخش خواهد بود یا خیر، زیرا هنوز بستهای ارائه نشده که بتوان آن را آنالیز کرد. در این میان موانعی بر سر راه کشورهای اروپایی برای ادامه همکاریها با ایران وجود دارد که اصلی ترین مانع همان آمریکاست. ما باید این موضوع را در نظر بگیریم که در خصوص اراده اروپاییها برای حفظ برجام هیچ تردیدی وجود ندارد و حتی بدبینترین جریانها، افراد و شخصیتها درون کشور نیز تقریبا اجماعنظر دارند که اروپاییها اصرار به حفظ برجام دارند. اما در مورد توانایی اروپا اصلا خوشبینی وجود ندارد؛ چرا که دلایلی از جمله پیوند خوردن اقتصاد اروپا و آمریکا و سوءاستفاده آمریکا از سلطه دلار بر نظام بانکی جهانی باعث شده که اروپاییها نتوانند آن اندازهای که مطرح میکنند انتظارات ایران را برآورده کنند.
از دیگر سو اخیرا خبری منتشر شد مبنی بر اینکه دولت آمریکا قصد دارد تا 4 نوامبر فروش نفت ایران را به صفر برساند و هیچ معافیتی را برای خریداران نفت مدنظر قرار ندهد. این مساله بسیار مهم است؛ زیرا در حال حاضر در واشنگتن دولتی بر سر کار است که نه تنها حاضر نیست معافیتی را برای شرکتهای طرف قرارداد با ایران در حوزه نفت اعمال کند بلکه وارد یک جنگ تجاری گسترده با اروپا و چین شده است. وقتی خودروهای اروپایی برای ورود به بازار آمریکا با تعرفه مواجه میشود میتوان درنظر گرفت که این محدودیتها در مورد ایران با هیچگونه کوتاهی، تخفیف یا معافیتی مواجه نشود.
در چنین شرایطی اگر در درجه نخست ایران بتواند خریداران نفت را حفظ و در درجه بعدی بتواند آن را منتقل کند یک دستاورد بزرگ است. زیرا در صورت اعمال تحریمهای آمریکا، هم شرکتهای نفتکش و هم بنادری که نفت را تخلیه میکنند با تحریم مواجه خواهند شد، بنابراین وقتی نفتکشها و بنادر با تحریم مواجه شوند صادرات نفت ایران بسیار مشکل خواهد بود. از دیگر سو آمریکا تهدید کرده که در صورت ادامه همکاری بانکی اروپا با ایران حتی اگر لازم باشد سوئیفت و بانکهای مرکزی اروپا را نیز تحریم خواهد کرد، که در صورت اعمال چنین تحریمهایی یک مانع بزرگ بر سر راه همکاریهای طرفین ایجاد خواهد شد. اگر آمریکاییها نخواهند در این زمینه حداقل برای حفظ منافع متحدانشان شرایط سهلتری را در نظر بگیرند، عبور از این مانع بسیار دشوار خواهد بود و به همین دلیل چشمانداز بسیار ناامیدکنندهای پیش روی طرفین قرار میگیرد. تصور من این است که جمهوری اسلامی ایران حداقل تا زمان بازگشت تحریمها و به محکگذاشتن اقدامات اروپاییها صبر میکند و در آن شرایط تحریمی، اگر اروپاییها نتوانند خواستههای ایران را مدنظر قرار دهند ممکن است ایران تصمیمات دیگری بگیرد، لذا بعید به نظر میرسد پیش از فرارسیدن 15 مرداد ماه، ایران مذاکرات با طرف اروپایی را پایان یافته یا شکست خورده قلمداد کند و از برجام خارج شود. اگر چند بار از زبان مقامات ایرانی شنیدهایم که موعدی را برای ارائه تضمینهای لازم از سوی اروپا تعیین کردهاند، ناشی از آن است که صبر طرف ایرانی در حال لبریزشدن است. اما به طور کلی بعید است که در چنین شرایطی ایران بخواهد پیشدستانه مذاکرات را شکست خورده اعلام کند و تصمیم به خروج از برجام بگیرد. همچنین باید توجه داشت که ادامه توافق هستهای ایران برای اتحادیه اروپا از سه منظر حائز اهمیت است؛ یکی بحث هویتی است و اثبات استقلال رای اروپا و اینکه اتحادیه اروپا فارغ از میل و اراده ایالاتمتحده آمریکا میتواند از دستاوردها و منافع خود دفاع کند. نکته دیگر به مباحث امنیتی مربوط میشود؛ اتحادیه اروپا نگران تکرار حوادث تلخی مانند جنگ عراق، جنگ سوریه و جنگ لیبی است؛ چراکه اتحادیه اروپا در مقایسه با ایالاتمتحده آمریکا به ایران و منطقه غرب آسیا نزدیکتر است، احساس نگرانی بیشتری نسبت به مسائل این منطقه دارد و در پی آن است که امنیت اتحادیه و امنیت قاره اروپا به خطر نیفتد. مورد سوم مباحث اقتصادی و تجاری را شامل میشود؛ بعد از اجرای برجام، سطح مناسبات تجاری ایران و اتحادیه اروپا به شدت افزایش پیدا کرده و گفته میشود ۱۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری یا قرارداد برای سرمایهگذاری وجود دارد؛ درحالیکه ایالاتمتحده آمریکا اصولا در بازار مصرف و اقتصاد ایران نقشی ندارد. بنابراین اعمال تحریم و قطع این مناسبات نمیتواند به ایالاتمتحده لطمه بزند درحالیکه به اتحادیه اروپا ضربات سنگینی وارد میکند. از این نظر برای اتحادیه اروپا حفظ برجام حائز اهمیت است.
اکنون پرسش این است که آیا اتحادیه اروپا توان ایستادگی را در برابر بازگشت تحریمها خواهد داشت یا خیر؟ ارزیابیها حاکی از آن است که گرچه عزم جدی و اراده قوی میان نهاد اتحادیه اروپا و دولتها بهویژه دولتهایی مانند بریتانیا، فرانسه و آلمان که طرف مذاکراتی برجام بودند در حفظ برجام وجود دارد اما بخش خصوصی و شرکتهای بزرگ اروپایی که همزمان قراردادهای کلانی با طرف آمریکایی دارند و از گردش نظام مالی مبتنی بر دلار بهرهمند میشوند، به شدت نگران هستند و احتمالا توان و اراده ایستادگی در برابر تحریمهای آمریکا را ندارند.
از این جهت نمیتوان ارزیابی مشخصی کرد که آیا مقاومت اروپا استمرار خواهد داشت یا در نهایت بهرغم میل باطنی و باوجود وعدههای مطرحشده و بیانیههای قاطعانه اتحادیه اروپا و برخی از کشورهای اروپایی در نهایت آنها نتوانند از برجام حراست و حفاظت کنند. در چنین وضعیتی ایالاتمتحده آمریکا امیدوار است که ایران تنها دو مسیر پیش روی خود داشته باشد یعنی یا جنگ را انتخاب کند یا صلح را. جنگ به این معنی که ایران در پی ناامید شدن از مقاومت اروپا چارهای جز ازسرگیری فعالیتهای هستهای خود نداشته باشد و این بهانهای شود تا هم تمام تحریمها برگردد و هم ایران دوباره ذیل منشور هفت سازمان ملل متحد قرار بگیرد. در این صورت زمینه برای اقدام نظامی محدود علیه ایران مهیا خواهد شد. گزینه دیگر اینکه شرایط اقتصادی به قدری دشوار شود که ادامه مقاومت را از ایران سلب کند و تهران حاضر به پذیرش شروط آمریکا شود. درواقع باید بپذیریم که آمریکاییها همچنان قصد دارند که یک چماق بزرگ و یک هویج کوچک را در برابر ایران داشته باشند،
بنابراین باب گفتوگو و مذاکره را با ایران نبستهاند.
دیدگاه تان را بنویسید