پیام ضدایرانی طراحان مذاکره مستقیم با آمریکا
مقایسه ایران و کرهشمالی اشتباه است
نامه اخیر برخی فعالان سیاسی برای مذاکره مستقیم با دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا از چند بعد قابل بررسی است. نخست آنکه ایران به تازگی مذاکراتی طولانی را با گروه 1+5 با محوریت آمریکا به پایان رسانده است؛ مذاکرات در خصوص برجام درظاهر توافقی بین ایران و گروه 1+5 بود اما در واقع توافقی میان تهران و واشنگتن به شمار میرود. در حین مذاکرات برجامی، ایران و آمریکا مذاکرات دوجانبه بسیاری داشتند و وزرای امور خارجه دو طرف بارها و بارها با هم مذاکره کردند. بنابراین بحث مذاکرات با آمریکا به خودی خود مساله جدیدی نیست. اتفاقی که امروز افتاده این است که آمریکاییها در دوره باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین بهدرستی به تعهدات خود عمل نکردند و در زمان دونالد ترامپ، رئیسجمهور فعلی که از جمله مخالفان سرسخت برجام به شمار میرود، بهکلی همه تعهدات را نقض کرده و حتی به صورت یکجانبه از برجام خارج شدند.
پس از خروج از برجام نیز از یکسو ترامپ در سخنانش صحبت از معامله بزرگ با ایران کرد و از دیگرسو مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا 12 شرط را برای ایران تعیین کرد که اگر آنها را مورد واکاوی قرار دهیم در مییابیم که این شروط به معنای تسلیم ایران است. بنابراین ترامپ بهدنبال معامله با ایران نیست، بلکه بهدنبال تسلیم است.
از دیگر سو آمریکایی که برجام را زیر پا گذاشته، امروز میخواهد فشارهای جدیدی نیز بر ایران وارد آورد؛ بنابراین نامه برخی فعالان سیاسی درمورد مذاکره با آمریکا فقط سیگنالی به واشنگتن محسوب میشود مبنی بر اینکه اگر به ایران فشار وارد آورند و حتی به تعهداتشان عمل نکنند، باز ایران حاضر میشود پای میز مذاکره با آنها بنشیند. این افراد و بهاصطلاح فعالان سیاسی اگر واقعا میخواستند حرکت درستی انجام دهند باید خطاب به آمریکا نامه مینوشتند که اگر آنها میخواهند با ایران مذاکره کنند باید ابتدا به برجام پایبند باشند و تعهداتشان را اجرا کنند. شاهد بودیم که مقام معظم رهبری حدود سه سال پیش بهرغم بدبینیای که نسبت به آمریکا داشتند، در یکی از سخنرانیهایشان گفتند که اگر آمریکا به توافق هستهای و تعهداتش با حسن نیت عمل کند، میتوان در حوزههای دیگر نیز با آنها به گفتوگو نشست. بنابراین از سوی ایران این شرایط وجود ندارد که نظام یا رهبری حاضر نباشند تحت هیچ شرایطی با آمریکا مذاکره کنند؛ مساله این است در شرایطی که طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبوده دیگر معنا ندارد که دوباره با آنها وارد مذاکره شویم.
مذاکره مجدد با آمریکا به این مفهوم است که یکسری امتیازات دیگر به این کشور بدهیم و مطمئن نباشیم که آیا آنها به تعهداتشان عمل میکنند یا خیر. زیرا آمریکای ترامپ، کشوری است که حتی نسبت به متحدین خود هیچگونه تعهدی ندارد و به توافقاتی که امضا شده پایبند نیست. پس برای چه باید دوباره با آنها مذاکره کنیم و الان چه چیز تازهای دوباره باید به آمریکا بدهیم؟ با این تفاسیر واضح است که این نامه مسیری را به مردم نشان میدهد که دلخواه واشنگتن است و نه تامینکننده منافع کشور.
اگر با این روش پیش برویم برداشت طرف آمریکایی این خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران به دلیل ضعف، حاضر به هر اقدامی است.
به نظر من افرادی که این نامه را نوشتهاند یا جاهل هستند، یا بیاطلاع، یا از روی کینه نسبت به جمهوری اسلامی چنین حرفهایی را زدهاند یا اینکه چون بعضا در آمریکا و غرب زندگی میکنند با هدف آنکه وجهه خوبی نزد حاکمیت کشورهای غربی داشته باشند این سخنان را بیان میکنند.
اشخاصی که چنین اظهارنظری را مطرح کردهاند اگر تاجر بودند هیچگاه وارد چنین معاملهای نمیشدند و درباره اموال خود چنین تصمیمی را اتخاذ نمیکردند.
زیرا این افراد مطمئنا با کسی که کلاهی بر سر آنها گذاشته و اموالشان را خورده است دوباره پای میز مذاکره نمینشینند، اما حاضر هستند با مملکت این کار را بکنند که این موضوع حاکی از عدم تعهد آنها به کشور است. همچنین اگر این اظهارنظر آنها را مورد بررسی قرار دهیم، درمییابیم که این حرف کاملا به زیان جمهوری اسلامی است.
البته خوشبختانه چون بین این افراد، شخص مهمی وجود ندارد صحبتهای آنها تاثیر خاصی ندارد. اما به هر حال اصل این حرف برای ایران خوب نیست.
اگر این صحبتها از جانب افراد مهم یا سیاستمداران ایرانی مطرح میشد، آمریکا این برداشت را میکرد که فشارهای آنها علیه ایران در حال اثرگذاری است.
در عین حال نویسندگان این نامه، ایران را با کرهشمالی مقایسه کردهاند که این مقایسه نیز جای بحث دارد. اگر این مقایسه را جدی بگیریم به این معناست که ایران باید از برجام خارج شود و به فوریت 50، 60 بمب هستهای و موشکهای قارهپیمایی که حامل کلاهک هستهای هستند را بسازد و سپس با آمریکا وارد مذاکره شود چراکه کرهشمالی در این شرایط وارد مذاکرات با آمریکا شد. به این نکته نیز باید توجه داشت که واشنگتن و پیونگیانگ در این مرحله به دستاورد خاصی نرسیدهاند و بیانیهای که اکنون بین کیم جونگ اون و دونالد ترامپ امضا شده طی این سالها بارها بین رهبران دو کشور به امضا رسیده است.
اکنون نیز هیچ نشانهای مبنی بر اینکه کرهشمالی تسلیحات و موشکهایش را تسلیم آمریکا کند مشاهده نمیشود. فقط یک بیانیه صادر شد که مفاد آن نیز شامل مواردی است که کرهشمالی سالهاست مطرح میکند. بنابراین مورد کرهشمالی با ایران قابل مقایسه نیست و در شرایط فعلی اگر آمریکا گمان کند که ایران مایل به مذاکره است نهتنها به خواستههای ایران تن نخواهند داد، بلکه به زعم خود چون بر این باور هستند که ایران کم آورده و از موضع ضعف وارد شده فشارهایشان را افزایش خواهند داد. همچنین در این وضعیت، کشورهایی که روابط نزدیکتری با ایران بهویژه بعد از خروج آمریکا از برجام برقرار کردهاند وقتی کشور ما را در یک وضعیت متزلزل ببینند از ایران فاصله خواهند گرفت و راه خود را خواهند رفت. درواقع وقتی ایران را در یک موقعیت ضعیف ببینید آنها نیز برای همکاری با ایران خطر نخواهند کرد.
در این مقطع مسئولان کشور باید به آمریکاییها تفهیم کنند که از این مسیر نهتنها چیزی عایدشان نخواهد شد، بلکه در نهایت متضرر میشوند. تمام تمرکز نظام باید روی این مساله باشد و تنها در این صورت است که آمریکا و برخی متحدانش در آینده حاضر خواهند شد که با ایران با روش دیگری برخورد کنند. آنها اگر این مساله را دریابند که ایران از داخل محکم است و باج الکی به کسی نخواهد داد نگاهشان نسبت به ایران و کل شرایط تغییر خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید