حمله آمریکا به سوریه هیچ معادلهای را تغییر نداد
سردرگمی کاخ سفید
ایالات متحده آمریکا در حال حاضر به جمعبندی مشخصی در خصوص راهبرد کلان در قبال سوریه دست پیدا نکرده است که چند دلیل برای آن وجود دارد؛ یکی تعارض شدید بین تفکرات ملیگرایانه و تفکرات جهانگرایی در آمریکاست که بعد از انتخابات سال 2016 و پیروزی دونالد ترامپ بهوجود آمده است، بهگونهای که ملیگرایان به سیاستهای چند دهه اخیر جهانگرایان نقد دارند و معتقد هستند که این سیاست جهانگرایی باعث فرسوده شدن توان ملی آمریکا شده و باید ایالات متحده بار خود را در عرصه بینالمللی سبک کند.
در حالی که جهانگرایان نسبت به این قضیه بهشدت مقاومت میکنند و هنوز این کشمکش و جدال به نفع هیچیک از این گروهها تمام نشده است. نکته دیگر اینکه درون دولت آمریکا انسجام و وحدتنظر وجود ندارد و ازهمگسیختگی تصمیمگیریها را شاهد هستیم. این مساله در وهله نخست به شخصیت رئیسجمهور مربوط میشود. دونالد ترامپ شخصی است که خیلی پایبند به تصمیمات جمعی نیست و تیم امنیت ملی آمریکا بارها دچار تغییر شده است. در حال حاضر این کشور وزیر خارجه ندارد و تیم امنیت ملی آمریکا نیز دائم در حال تغییر و جابهجایی است.
نکته سوم اینکه دست ایالات متحده آمریکا برای ترسیم یک استراتژی دقیق در قبال سوریه بسته است. بنا به دلایلی آمریکا از یک بازیگر فعال و تعیینکننده تقریبا به یک تماشاچی حاشیهای در سوریه بدل شده و از ابزار زیادی برای جهتدادن به تحولات سوریه برخوردار نیست. حضور نظامی آمریکا کمرنگ است و در درون سوریه با دو بازیگر قدرتمند مانند روسیه و ایران مواجه است. در ائتلاف ضد بشار اسد نیز اختلافنظرها خیلی عمیق است. اختلافات میان عربستان، ترکیه، قطر و تعارضات برخی از این کشورها با اسرائیل باعث میشود که آمریکا میان دیدگاه متحدان خود در قبال سوریه سرگردان بماند. این سه عامل دلایل اصلی هستند که براساس آنها میتوان گفت دولت آمریکا فعلا توان ارائه یک استراتژی دقیق را ندارد. به همین دلیل صداهای متفاوتی از واشنگتن شنیده میشود؛ از یک طرف شاهد خط و نشان کشیدنهای دونالد ترامپ برای سوریه هستیم و از سوی دیگر میبینیم که وی بر خروج نیروهای آمریکایی از این کشور تاکید دارد. همزمان نیز اقدام نظامی علیه سوریه انجام میدهد. اختلافاتی که درون آمریکا و میان متحدان آن کشور وجود دارد، باعث سرخوردگی آنها شده است و این مسائل حکایت از آن دارد که فعلا آمریکا هیچ استراتژی دقیقی برای سوریه متصور نیست.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با حمله موشکی به سوریه، از مرحله دیگری از سیاستهای واشنگتن در قبال این منطقه پرده برداشت. باتوجه به اینکه ترامپ بارها گفته بود که نمیخواهد وارد یک جنگ دیگر شود اکنون این پرسش مطرح است که این حمله موشکی هرچند محدود با چه اهدافی صورت گرفت و دیگر اینکه سیاست کلی کاخ سفید در قبال مساله سوریه چیست؟
در ابتدا باید توجه داشت حملاتی که بامداد شنبه گذشته به سوریه صورت گرفت با جوسازی رسانهای که مقامات آمریکایی و رسانههای آنها پیش از این حمله انجام داده بودند چندان سازگاری نداشت؛ البته حملات این بار آمریکا نسبت به حملات سال گذشته که به پایگاه هوایی الشعیرات انجام داد، گستردهتر بود ولی نسبت به انتظارات و فضاسازی رسانهای که در این زمینه به وجود آمده بود، محدود بود.
در سال گذشته در پی مطرحشدن برخی ادعاها مبنی بر اینکه دولت سوریه در «خانشیخون» از سلاح شیمیایی استفاده کرده است، آمریکا به پایگاه هوایی شعیرات حمله کرد و در آن حمله از تعداد محدودی موشک استفاده کرد، اما اینبار حمله سهگانه آمریکا گستردهتر از قبل بود و بیش از 100 موشک به چندین منطقه سوریه ارسال کردهاند ولی همانطور که گفتم نسبت به انتظارات اولیه که آمریکاییها ایجاد کرده بودند و این تصور را به وجود آورده بودند که آنها به زیرساختهای اساسی سوریه از جمله کاخ ریاستجمهوری، مراکز سیاسی این کشور و همچنین پایگاههای نظامی روسیه در سوریه حمله میکنند، این حملات بسیار محدود بود؛ گرچه آنها تلاش کردند در مقایسه با سال گذشته عزم قویتری را از خود به نمایش بگذارند.
باید توجه داشت که آمریکا و همپیمانانش با انجام حملات گسترده هوایی قادر نیستند که معادلات میدانی سوریه را به راحتی تغییر دهند، به نحوی که سرنوشت جنگ در سوریه تغییر کند. از دیگر سو اختلافنظرهایی نیز بین آمریکا و شرکایش در این زمینه وجود داشت؛ چنان که نخستوزیر انگلیس تاکید کرد که حمله به سوریه در راستای سرنگونی نظام سیاسی این کشور نیست. از دیگر سو در تیم امنیت ملی آمریکا نیز نوعی بههمریختگی در این زمینه به چشم میخورد چراکه آمریکا در حال حاضر از وزیر خارجه برخوردار نیست و جان بولتون بهعنوان مشاور امنیت ملی آمریکا نیز تازه چند روزی است که فعالیتش را در این سمت آغاز کرده است.
صحبتهایی که مقامات آمریکایی در قالب مصاحبه یا انتشار توئیت در این ارتباط مطرح میکردند نیز به نوعی نشان میدهد که در داخل آمریکا در مورد نوع حمله به سوریه اجماع وجود ندارد؛ البته آنها بر این نکته نیز تاکید داشتند که باید به نوعی رفتار کنند که ضعیف قلمداد نشوند و این تصور به وجود نیاید که آنها در برابر ادعای استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی در دوما واکنشی از خود نشان نخواهند داد.
این در حالی است که هنوز اثبات نشده که استفاده از سلاح شیمیایی در منطقه دوما توسط چه کسانی صورت گرفته است. دولتهای سوریه، روسیه و ایران معتقدند که این یک نوع صحنهسازی است و اگر چنین اتفاقی نیز صورت گرفته باشد گروههای شورشی مسئول آن هستند ولی غربیها نظری برخلاف این دارند و انگشت اتهامشان به سمت دولت سوریه است.
از دیگر سو، چنین حملهای قدرت بازدارندگی آمریکا را نشان نمیدهد چرا که حتی اگر ادعای آمریکاییها را بپذیریم که دولت دمشق از سلاح شیمیایی استفاده کرده، این حمله مانع از این نمیشود که دولت دمشق بار دیگر از این سلاح استفاده نکند چنانکه سال گذشته نیز آمریکاییها چنین ادعایی را مطرح کردند، با همین ادعا به پایگاه هوایی الشعیرات حمله کردند و امسال نیز به ادعای آنها بار دیگر دولت بشار اسد از این سلاح استفاده کرده است، بنابراین این حملات دارای قدرت بازدارندگی نیست.
تناقض دیگری که در سیاستهای کاخ سفید در قبال سوریه وجود دارد اینکه حدود دو هفته قبل ترامپ اعلام کرد که قصد دارد نیروهای نظامی آمریکا را از سوریه خارج کند که این گفته با اقدام شنبه آمریکا در حمله به سوریه در تعارض است. البته یک فرضیه مطرح است که در برابر تصمیم رئیسجمهور آمریکا مبنی بر خروج نیروهای نظامی این کشور از سوریه، نیروهای قدرتمندی که از جنگ منتفع میشوند، از جمله برخی از تندروها در آمریکا، صاحبان کارخانجات اسلحهسازی و برخی از کشورهای منطقه از جمله اسرائیل و عربستان خواستهاند که زمینهای را فراهم کنند یا از اتفاق رخداده در دوما به نحوی سوءاستفاده کنند تا دونالد ترامپ را در برابر عمل انجامشدهای قرار دهند به نحوی که رئیسجمهور آمریکا نهتنها نیروهای نظامیاش را از سوریه خارج نکند، بلکه وارد فاز درگیری نظامی با سوریه نیز شود و این فرضیهای قریب به ذهن است؛ چرا که تحولات صورتگرفته در دوما با صحبت رئیسجمهور آمریکا مبنیبر خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه، تقریبا همزمان شد.
دیدگاه تان را بنویسید