پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

 با‌وجود تلاش‌های گسترده مقامات ریاض برای جلوگیری از پیدایش شکاف‌های بیشتر در صفوف کشورهای عربی و به‌رغم اقدامات تبلیغاتی رژیم سعودی جهت متحد نشان‌دادن کشورهای عربی در برخورد با مسائل منطقه، به ویژه مساله یمن، هر روز که می‌گذرد، نشانه‌های تازه‌ای مبنی‌بر پیدایش گسست در روابط عربستان و دیگر کشورهای منطقه آشکار می‌شود؛ گسستی که نه‌تنها به معنی انزوای بیشتر حکومت ریاض، بلکه بیانگر استمرار شکست‌ها و ناکامی‌های این رژیم در سطوح داخلی و خارجی است. پیداست چنانچه یک رژیم سیاسی در معرض شکست و ناکامی ‌قرار گیرد و از لحاظ سیاسی، اقتصادی و نظامی، سیری قهقر‌ایی داشته باشد، متحدین خود را یکی بعد از دیگری از دست می‌دهد و انگیزه‌های ادامه و گسترش روابط با این رژیم، یکی بعد از دیگری از میان می‌رود.  بنابراین نخستین علت گسست پیوندهای موجود در ائتلاف عربی را باید در ضعف‌ها و شکست‌های عربستان در عرصه‌های یادشده، جست‌وجو کرد و این درحالی  است که‌‌ علل متعدد دیگری نیز سبب شده‌ تا کوشش‌های مقامات ریاض برای صیانت از پیوندهایشان با جهان عرب و به‌خصوص تلاش‌هایی که جهت حفظ ائتلاف عربی علیه یمن به‌کار برده و می‌برند، نتیجه روشنی را در پی نداشته باشد. چنان‌که از جمله این علل که موجب کاهش انگیزه‌ها برای حفظ پیوندهای سیاسی با عربستان شده، وجود هرج و مرج در روند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی در مرکزی‌ترین مراکز قدرت در این کشور است؛ هرج و مرجی که ناشی از شخصیت نامتعادل محمدبن سلمان و شیوه‌های نابخردانه و شتابزده وی در اتخاذ مواضع سیاسی است و با از میان بردن اعتبار ریاض، اعتماد لازم را برای همکاری و همسویی با رژیم سعودی به صفر رسانده است. با این‌حال از این موضوع که بگذریم، هر یک از دولت‌های عربی در حفظ رابطه و تداوم مناسبات سیاسی با رژیم سعودی، با مشکلات و مسائلی مواجه هستند که شانس ریاض را برای برخورداری از همراهی دیگر کشورها به حداقل می‌رساند. در این خصوص نگاهی به سرنوشت ائتلاف علیه یمن که حدود سه سال پیش با فراخوان ریاض تشکیل شد، می‌تواند مصادیق روشنی مبنی بر وجود این مشکلات و همچنین نمونه‌هایی از بی‌اعتباری عربستان ‌بین دیگر کشورهای عربی را ارائه کند. چنان‌که شاهد بودیم، این ائتلاف که با 9 کشور تشکیل شده بود، در همان ماه‌های نخست، جای خود را به ائتلافی با عضویت کویت، امارات و عربستان (تنها 3 کشور) داد و در پی شکست‌های نظامی بیشتر در نبرد با یمن، کویت نیز از آن کناره گرفت.

حال با گذشت بیش از دو سال و 9 ماه از این جنگ بی‌ثمر و در عین حال جنایتکارانه، با بروز اختلافات میان مقامات ریاض و دوحه، پیوندهای بین قطر و عربستان نیز به سست‌ترین پیوندها تبدیل شده است؛ اختلافاتی که بخشی از آن مربوط به تمایزات موجود بین چگونگی تقسیمات ارضی در یمن است و بخش دیگر آن، از موضوعاتی همانند چگونگی موضع‌گیری در‌خصوص اخوان‌المسلمین در یمن و جایگاه طرفداران علی عبدالله صالح و منصور‌هادی سرچشمه می‌گیرد. این علاوه بر اختلافاتی است که عربستان و امارات در‌خصوص مرزهای میان دو کشور و حوزه‌های گازی و نفتی از گذشته‌های دور با یکدیگر داشتند و همزمان با اوج‌گیری اختلاف‌نظرهای سیاسی، دامنه آن نیز گسترش می‌یابد. این دقیقا در زمانی است که وجود شدیدترین اختلافات با قطر، پیوندهای موجود بین شش کشور عضو شورای همکاری خلیج‌فارس را سست کرده و فاصله موجود بین کویت و عربستان را هم افزایش داده است؛ چنان‌که اینک نوعی بی‌اعتمادی بر روابط کویت و عربستان سایه افکنده و موضوعاتی همانند روابط کویت با ایران و ترکیه و برخی دیگر از موضع‌گیری‌های کویت درخصوص مسائل منطقه‌ای، بر آن سایه انداخته است. این درحالی است که مقامات ریاض انتظار آن را داشتند تا نظامیان حاکم بر مصر، به گسترش روابط با این کشور مبادرت کنند و لااقل در جنگ یمن، همکاری گسترده‌ای را در عرصه‌های جنگی و عملیاتی با عربستان داشته باشند؛ به‌خصوص که نظامیان حاکم بر مصر در ماجرای کودتا علیه اخوان‌المسلمین و خلع محمد مرسی از قدرت، از انواع پشتیبانی‌های عربستان برخوردار بوده و در مسیر اداره امور مصر، کمک‌های مالی هنگفتی را دریافت کرده‌اند؛ اما مقامات سعودی غافل از آن بودند که، افکار عمومی مردم مصر به علت تنفر شدید از عربستان و انزجار زیاد نسبت به جریان‌های وهابی این کشور، به نظامیان مصر اجازه همکاری نظامی در نبرد یمن را نمی‌دهند، به‌ویژه آنکه تجارب تلخ شکست نظامیان مصر در یمن، به‌رغم گذشت‌ها ده‌ها سال، همچنان در خاطره مردم مصر باقی مانده است.   در این بحبوحه دو عامل دیگری که موجب گسست در ائتلاف عربی و انزوای بیش‌از‌پیش عربستان شده به مشکلات فراوان اقتصادی این کشور و همچنین به رقابت‌های فشرده و ناپیدای قدرت‌های بزرگ بر سر بازارهای منطقه برمی‌گردد. پیداست که هرچه بحران اقتصادی در عربستان دامنه بیشتری پیدا کند توانایی یارگیری عربستان که سیاست خارجی‌اش بر دیپلماسی دلار (دسته چک) استوار است نیز کاهش می‌یابد. این درحالی است که انعقاد بزرگترین قرارداد خرید تسلیحات با آمریکا، دیگر قدرت‌های فروشنده سلاح را واداشته است تا با به‌کارگیری اهرم‌های مختلف از جمله دامن‌زدن به اختلافات درون عربی، مقامات ریاض را در موقعیت دشواری قرار دهند‌؛ موضوعی که همزمان با نزدیکی روابط ریاض و تل‌آویو، ریاض را در حفظ پیوندهایش با متحدین عرب منطقه دچار مشکلات بیشتری کرده است. طبیعی است که برقراری روابط با رژیم‌صهیونیستی و همسویی با این رژیم اشغالگر، مساله‌ای است که ‌نزد افکارعمومی کشورهای عربی یک تابو محسوب می‌شود و از این لحاظ ملت‌های عربی به دولت‌های‌شان این اجازه را نمی‌دهند تا در برقراری رابطه با دیگر کشورهای عربی، بدون توجه به موضوع روابط با اسرائیل و همسویی با تل‌آویو

 عمل کنند.

 بالاخره باید به موضوع روابط میان ریاض و آنکارا اشاره کرد که درپی شکست داعش در منطقه و ناکامی‌های عربستان در پیشبرد سیاست‌های جنگ‌افروزانه خود در عراق و سوریه، سستی‌ها و گسست‌های بیشتری را تجربه کرده و نوعی از بی‌اعتمادی را بر روابط بین آنکارا و ریاض حکمفرما ساخته است.