موگابه چگونه رفت؟
کودتا برای بقا
احمد بخشی در مثلث نوشت:
نیروهای ارتش زیمبابوه هفته گذشته و پس از اوجگیری تنشها میان آقای موگابه و امرسون منانگاگوا، معاون ریاستجمهوری، با ورود به کاخ ریاستجمهوری کنترل کشور را به دست گرفتند. چندی پیش میان «گریس موگابه» (همسر رئیسجمهوری) و «امرسون منانگاوا»، معاون رئیسجمهوری تنشها و رقابتهایی بر سر جانشینی در گرفت. رقابت میان خانم موگابه و منانگاوا باعث شکاف در حزب زانو - پیاف شد. پیشتر تصور بر این بود که امرسون منانگاوا محتملترین جانشین موگابه در صورت مرگ یا استعفای او از قدرت است. سیانان مینویسد با این حال، اقدام ناگهانی موگابه و همسرش برای کنارزدن او باعث شد گریس موگابه نتواند مسیر خود را به سوی قدرت هموار سازد. گریس موگابه موجب جنجال در کشورش شده است زیرا در شرایطی که این کشور با تورم عظیم ۲میلیون درصدی و بدهیهای عظیم مواجه است و مردم زیر فشار سنگین بهسر میبرند، او در خارج از کشور به خریدهای آنچنانی میپردازد. منانگاوا دارای پایگاه حمایتی زیادی در میان ارتش و نهادهای امنیتی است. او یکی از مبارزان آزادی در دوران جنگهای آزادیبخش بوده است. سیانان میافزاید منانگاوا دارای پستهای متعددی بوده است.
در پی این تحول سیاسی ژنرال «کنستانتینو چیونگا»، فرمانده کل ارتش موگابه را به چالش کشید و گفت ارتش آماده است برای پایان پاکسازیها در داخل حزب «زانو - پیاف» وارد عمل شود. ارتش از منانگاوا حمایت میکند. ارتش مدعی است دست به کودتا نزده، فقط «بنا دارد مجرمانی که اطراف موگابه را گرفته و مرتکب جنایت شده و موجب آلام اقتصادی و اجتماعی در کشور شدهاند را هدف بگیرد و آنها را به محکمه آورد.» سخنگوی ارتش اعلام کرده است که به محض اینکه ارتش به اهداف نظامی دست یابد، اوضاع در کشور به حالت عادی بازخواهد گشت.
تحلیلگران ضمن اذعان به کودتا بر «این باورند که «ارتش نمیخواهد اقدام خود را کودتا بنامد تا به این ترتیب بتواند هرچه سریعتر وضعیت را فیصله دهد و مانع جذب مخالفتها شود و اگر این کودتا نیست پس چه نامی میتوان بر آن نهاد نمیتوان نام دیگری بر اقدام ارتش نهاد. اگر ارتش دست به کودتا نزده، پس زودتر باید به پادگانها بازگردد. ارتش میخواهد خود را مدافع کشور نشان دهد.» رابرت گابریل کاریگامومبه موگابه سیاستمدار زیمبابوهای است که از ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۷ رئیسجمهور و پیش از آن یعنی در سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷ بهعنوان نخستوزیر بر زیمبابوه حکومت کرده است. او از نظر ایدئولوژیک یک ملیگرای آفریقایی و یک سوسیالیست بود که از سال ۱۹۷۵ اتحادیه ملی آفریقایی زیمبابوه - جبهه میهنی (زانو-پیاف) را تا روز استعفای بهاصلاح داوطلبانه خود عهدهدار بود. او از زمان نخستوزیری و سپس دوران ریاستجمهوری در تلاش برای سوسیالیستی کردن جامعه زیمبابوه برآمد که در اینراستا مصادره زمین و تشکیل مزارع اشتراکی و در نتیجه مدیریت ناکارآمد منجر به بحرانهای متعدد در این کشور شد که نمود خود را در آغاز هزاره جدید به صورت بحرانهای سیاسی و اقتصادی جدی نشان داد. در ۱۹۸۷، مجلس زیمبابوه قانون اساسی را تغییر داد و سیستم پارلمانی را به نفع سیستم ریاستی ملغی کرد. رئیسجمهور، هدایت کشور و نیروهای مسلح را به دست گرفت و «نخستوزیر» به «رئیسجمهور» تغییر عنوان داد. در پی دومینوی سقوط کشورهای تابعه شوروی، موگابه هم رویای کشور تکحزبی را رها و دورهای از اصلاحات اقتصادی را آغاز کرد که نتیجهبخش نبود. در آغاز هزاره سوم، تقریبا تمام شاخصهای توسعه انسانی و اقتصادی در زیمبابوه رو بهسقوط گذاشته بود. امید به زندگی نسبت به دو دهه قبل از آن کاهش پیدا کرده و نرخ بیکاری به ۵۰ درصد رسیده بود. رئیسجمهور مشکلات اقتصادی را به گردن دولتهای خارجی و اقلیت سپیدپوست کشور انداخت. موگابه آخرین مرتبه در سال 2013 با 61 درصد آرا پیروز و برای هفتمینبار رئیسجمهور زیمبابوه شد. چانگیرای، رهبر حزب اپوزیسیون «جنبش در راه تغییرات دموکراتیک» در انتخابات سالهای 2002 و 2008 در مقابل موگابه ایستاد و شکست خورد. در انتخابات 2008 او با کسب 48 درصد آرا و بعد از درگیریهای خشونتبار در هراره تصمیم گرفت از انتخابات کنارهگیری کند. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۸ و پس از کنارهگیری مورگان چانگیرای از دور دوم انتخابات، رابرت موگابه پیروز انتخابات ریاستجمهوری اعلام شد. پس از شکایت چانگیرای از موگابه در مجامع بینالمللی و اعمال تحریم روی حزب حاکم، مذاکراتی برای تقسیم قدرت صورت گرفت. مورگان چانگیرای پس از تقسیم قدرت در زیمبابوه عنوان نخستوزیر را به خود اختصاص داده و پست ریاستجمهوری تشریفاتی را هم به موگابه واگذار کرد که براساس توافق، موگابه تا پایان عمر این سمت را در اختیار خواهد داشت. رابرت موگابه، رئیسجمهور زیمبابوه در پی بروز اختلافاتی با مورگان چانگیرای نخستوزیر این کشور پیشنهادی مبنی بر برگزاری انتخابات زودهنگام در سال ۲۰۱۲ میلادی داد.
انتخابات ریاستجمهوری زیمبابوه قرار بود در سال آینده برگزار شود و با کناررفتن رابرت و گریس موگابه از گردونه رقابت، به نظر میرسد منانگاگوا بیشترین شانس را برای به دست گرفتن قدرت در اختیار داشته باشد. هرچند باید در شکلهای کودتا این نوع کودتا را کودتای کهنهسربازان علیه فشارهای اجتماعی دانست که از سویی بهدنبال مشروعیتیابی حزب حاکم است و از سوی دیگر خطر کودتای بدون خونریزی «کودتای کاخی» همسر موگابه که بدون خونریزی درصدد پاسخ و جانشینی بحران آتی جانشینی این کشور بود را بر طرف کند و با این کودتا تقریبا حزب رقیب چانگیرای را یا مدتی خلع سلاح کند و یا با سیاستهای کورپراتیو و با ایجاد دولت ائتلافی بر مشکلات داخلی فایق آید.
منانگاگوا بهعنوان جانشین موگابه از قبل برای دولت آینده خود در حال جمعکردن پشتیبانی اتحادیههای کشاورزان بوده است بهطوری که اگر موگابه در سالهای اولیه قرن 21 پس از اقدام به اشغال مزارع مالکان سفیدپوست و تقسیم آن در میان سیاهپوستان، باعث ایجاد یک دوره بیثباتی سیاسی و ورشکستگی اقتصادی زیمباوه شد، منانگاگوا برای جانشینی او بر احیای کشاورزی زیمباوه و باز پسدادن مزارع به سفیدپوستان حساب باز کرده است. امروزه زیمبابوه با بحرانهای بیشماری رنج میبرد که انباشت همه را میتوان در بحران مشروعیت جست. موگابه که زمانی 1980 با اعلام استقلال از استعمار بریتانیا قدرت را در زیمباوه در اختیار گرفت و توانست بهسرعت به دلیل در اختیارداشتن منابع طبیعی سرشار، کشور تازهاستقلال یافتهاش را در شرایط رونق قرار دهد نتوانست پند جولیوس نایهرهره، رئیسجمهور تانزانیا که «جواهری به میراث بردهای. از آن بهخوبی محافظت کن.» را عملی کند و با سیاست غلط و اقتدارگرایی آن را به هدر داد. امروزه با استعفایی به اصطلاح داوطلبانه ناکارآمدی خود را بهاثبات رساند و سابقه خود را بهعنوان یک رهبر ملیگرا در دو دهه اخیر بر باد داد. به نظر میرسد که روند تحولات و تغییرات غیرخشن در زیمبابوه میتواند جای امید واری برای روند نسبتا مسالمتآمیز بحران جانشینی (از نوع تغییرات درونگفتمانی) را به همراه داشته باشد و کشور را به سمت توسعه رهنمون سازد.
دیدگاه تان را بنویسید