تاملی بر حوادث اخیر در اسپانیا و فنلاند
موج جدید بحران امنیت در اروپا
وقوع حملات تروریستی اخیر در اسپانیا و فنلاند، مولد دغدغههای امنیتی تازهای در اروپاست. در سال 2015 میلادی، متعاقب وقوع حملات تروریستی در پاریس، تصور میشد دامنه حملات تروریستی در اروپا محدود به یک یا دو کشور اروپایی خاص است. با این حال، وقوع حملات تروریستی بروکسل در ابتدای سال 2016 میلادی و وقوع حملات تروریستی پراکنده دیگر در قاره سبز و سرانجام، وقوع حملات اخیر، پرده از «بحران امنیت» بهعنوان بحرانی مزمن، دامنهدار و رو به گسترش در اروپای واحد برداشته است.
حادثه تروریستی اخیر در بارسلون، نقطه آشکارساز استمرار بحرانهای امنیتی در اروپا محسوب میشود. این حادثه و حوادث مشابهی که طی روزهای اخیر و در نقاط مختلف اروپا به وقوع پیوسته است، نشان میدهد برخلاف تصور اولیه، بحرانهای امنیتی در اروپا محدود به یک یا چند کشور خاص نیست. در این معادله، همه کشورهای اروپایی، مخصوصا کشورهایی که در محدوده شنگن قرار داشته و رفت و آمد در آنها آسانتر است، در معرض آسیبهای امنیتی جدی قرار دارند. بحران امنیت موضوعی است که اروپای واحد امروز آن را بهشدت لمس میکند.
سیاستهای امنیتی مشترک در اروپا نهتنها منجر به بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای شنگن و دیگر مرزهای اروپایی نشده است، بلکه به نقطه آسیب اطلاعاتی و امنیتی در این مجموعه تبدیل شده است.
امنیت بهعنوان حداقلیترین نیازی که شهروندان اروپایی آن را در زندگی روزمره فردی و اجتماعی خود باید حس کنند، این روزها به حلقه مفقوده و معمایی تبدیل شده است که کمتر کسی قدرت تجزیه و تحلیل آن را دارد. در این میان سیاستهای امنیتی جاری و گذشته در اروپای واحد در شکلگیری بحران امنیت در این مجموعه دخیل بوده است.
بیتفاوتی سرویسهای امنیتی اروپا در قبال تقویت جریانهای راست افراطی و فاشیسم نوین و متعاقبا حمایت این دستگاهها از جریانهای تکفیری در منطقه غرب آسیا و در نهایت حمایتهای تسلیحاتی کلان کشورهایی مانند فرانسه، انگلیس و آلمان از رژیمهای دیکتاتوری عربی مانند عربستان سعودی در منطقه غرب آسیا نتیجهای جز تقویت دو جریان تکفیری و راست افراطی در غرب نداشته است. به عبارت بهتر، در حوزه بحرانهای امنیتی، غرب با ساختار ناهمگونی مواجه است که خود در ایجاد آن نقش داشته است. در این میان ارائه تفاسیر وارونه از موضوع نمیتواند منجر به تبرئه برخی کشورهای اروپایی نسبت به سیاستهای امنیتی خود شود.
موج جدید بحران امنیت در اروپا، دارای خصلتی ویژه به نام گستردگی جغرافیایی است. همین مساله، پروسه مهار تروریستها را در خاک اروپا سختتر خواهد کرد. در موج قبلی بحران امنیت در اروپا، آنچه ظهور و بروز داشت، عمق حوادث تروریستی بود اما این بار گستردگی حوادث تروریستی مورد توجه گروههای تروریستی قرار گرفته است. بدیهی است که عملکرد برخی کشورهای اروپایی در تقویت تروریستهای تکفیری در منطقه غرب آسیا برای جلوگیری از ورود آنها به اروپا، متاثر از نوعی محاسبه امنیتی خطرناک است که نتیجهای جز تشدید بحرانهای امنیتی در داخل خاک اروپا نخواهد داشت. آنچه مانع از رشد و نمو تروریستها میشود، مبارزه واقعی با ترور و خشونت در همه نقاط جهان است؛ موضوعی که به نظر میرسد دستگاههای امنیتی برخی کشورهای اروپایی در درک آن عاجز ماندهاند.
در این خصوص لازم است غرب رویکرد کلان امنیتی خود را در منطقه غرب آسیا تغییر دهد. حمایت از گروههای تروریستی و تکفیری در منطقه غرب آسیا و در مقابل، مواجهه با آنها در اروپا سیاست دوگانهای است که خروجی آن، چیزی جز بازگشت این ترور و خشونت به غرب نیست.
سخن گفتن از مدیریت تروریستها و کنترل خشونتهای تروریستی توسط برخی دستگاههای امنیتی در کشورهای اروپایی، نشان از عدم درک و شناخت آنها نسبت به مقوله تروریسم و ابعاد آن دارد. چنین عدم شناخت و محاسبه نادرست و خطرناکی، میتواند به پاشیه آشیل کل اروپای واحد تبدیل شود. حال باید در انتظار نحوه مواجهه غرب با موج جدید بحران امنیت در اروپا ماند.
در جمعبندی آنچه در اروپای امروز میگذرد، لازم است تمرکز ویژهای روی بحران امنیت در قاره سبز داشته باشیم. همان گونه که اشاره شد، هماکنون بحران امنیت، اصلیترین بحرانی است که در اروپای واحد خودنمایی میکند. کالبدشناسی بحرانهای امنیتی در اروپای امروز باتوجه به رویکرد امنیتی اروپا در قبال مسائل جاری در غرب آسیا چندان دشوار نیست.
شهروندان اروپایی متفقالقول هستند که سیاستهای امنیتی مشترک در اروپا نهتنها منجر به بهبود اوضاع امنیتی در مرزهای شنگن و دیگر مرزهای اروپایی نشده است، بلکه به نقطه آسیب اطلاعاتی و امنیتی در این مجموعه تبدیل شده است. بنابراین، اروپای واحد خود در شکلگیری بحرانهای امنیتی مزمنی که امروز با آنها دستوپنجه نرم میکند دخیل است.
در حوزه بحرانهای امنیتی غرب با ساختار ناهمگونی مواجه است که خود در ایجاد آن نقش داشته است. در این میان ارائه تفاسیر وارونه از موضوع نمیتواند منجر به تبرئه اروپای واحد نسبت به سیاستهای امنیتی خود شود.
در این معادله، باید روی دو جریان تکفیری و راست افراطی (ملیگرای افراطی) متمرکز شد. بیتفاوتی سرویسهای امنیتی اروپا در قبال تقویت جریانهای راست افراطی و فاشیسم نوین و متعاقبا حمایت این دستگاهها از جریانهای تکفیری در منطقه و نظام بینالملل و چراغ سبز نهادهای امنیتی غرب برای حیات بیش از 10ساله این جریانهای افراطی در داخل خاک اروپا و در نهایت حمایتهای تسلیحاتی کلان کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس و آلمان از رژیمهای دیکتاتوری عربی در منطقه نتیجهای جز تقویت دو جریان تکفیری و راست افراطی در غرب نداشته است. آیا اروپای واحد محاسبات و نوع رویکرد خود را در مواجهه با بحرانهای امنیتی و گروههای خطرناک تغییر خواهد داد؟ آیا در این خصوص شاهد تجدیدنظری اساسی در رفتار اروپاییان خواهیم بود؟
دیدگاه تان را بنویسید