تحریم روسیه چه اثراتی دارد؟
ورود به جنگ سرد نوین
تنشهای موجود میان آمریکا و روسیه با اختلاف مواضع طرفین در بحرانهای بینالمللی آغاز شد ولی راهبرد روسیه برای ایجاد نظامی چندجانبه در سطح بینالملل و تلاش آن برای ایفای نقش در بحرانها در جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی که در تقابل با راهبرد آمریکا در حفظ برتری خود قرار دارد، باعث تعمیق و تشدید تنشها و گسترش آن شده است
روسیه بهعنوان یکی از کشورهای قدرتمند دنیا، اکنون در شرایطی قرار گرفته است که باید یک انتخاب و انتقال دوراندیشانه، منطقی و معقول را تجربه کند. مسکو که به خاطر اتفاقات اوکراین و کریمه از سوی غرب به ویژه آمریکا تحت فشار قرار دارد، تهدیدات و تحریمهایی را احساس میکند که بهگونهای شبیه تهدیدات و تحریمهای غرب و آمریکا علیه ایران است. آمریکا با فشارهای خود بر روسیه سعی دارد تا علاوه بر اینکه نفوذ و تاثیر خود را در معادلات بینالمللی نشان دهد، جایگاه مسکو را در منطقه و جهان تضعیف کند. استراتژی بلندمدت آمریکا با همراهی اتحادیه اروپا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که باعث تضعیف جایگاه و اقتدار این کشور در دنیا شد، اکنون بر یک فروپاشی دیگر استوار شده است. جمهوریهای استقلالیافته شوروی سابق بهرغم استقلال خود، باز هم به روسیه گرایش داشتند و بهطور سنتی روابط گسترده و استراتژیک خود را با مسکو از دست ندادند. روسیه گرچه شاید توان فرهنگی و سیاسی لازم را برای بازآفرینی کشورهایی که پیش از این در اروپا از همپیمانان مهم او بودند، نداشته باشد، اما در منطقه، کشورهای مهم و قدرتمند دیگری وجود دارد که بتوان با آنها، با گسترش روابط دوستانهتر روند حرکت خزنده و سریع غرب برای تسخیر و سلطه بر منطقه را گرفت.
تنشهای موجود میان آمریکا و روسیه با اختلاف مواضع طرفین در بحرانهای بینالمللی آغاز شد ولی راهبرد روسیه برای ایجاد نظامی چندجانبه در سطح بینالملل و تلاش آن برای ایفای نقش در بحرانها در جایگاه یک قدرت بزرگ جهانی که در تقابل با راهبرد آمریکا در حفظ برتری خود قرار دارد، باعث تعمیق و تشدید تنشها و گسترش آن شده است. از زمان مطرح شدن ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و بعد از انتخابات و روی کار آمدن او، آمریکا هم در عرصه داخلی و هم در عرصه بینالمللی درگیر یک جنگ سرد سیاسی شده است. در واقع تندرویهای ترامپ و یکجانبهگراییهای سیاسی او در مسائل مختلف داخلی و بینالمللی، عامل اصلی این دو دستگی و شکاف در ایالات متحده آمریکا است که مهمترین وجه این امر، جنگ سرد ترامپ در عرصه بینالمللی است. از جمله اولویتهای ترامپ ترمیم روابط واشنگتن - مسکو بود که با تصویب و اعمال این تحریمهای اخیر کنگره، روابط روسیه و آمریکا نهتنها از این هدف دور میشود بلکه بیش از گذشته دچار آسیب میگردد.
اعلام محدودیت در کادر شاغل در سفارت آمریکا در مسکو شروع این روند است که میتواند در آینده ابعاد جدیدتر و بیشتری را در بر بگیرد. روسیه در جریان اخراج دیپلماتهای خود از آمریکا در دوره اوباما خویشتن داری به خرج داد ولی این موضوع اینبار ادامه نداشته و در جریان تصویب تحریمهای کنگره آمریکا علیه روسیه، پوتین در واکنش به این قانون، تعداد 755 دیپلمات آمریکایی را اخراج کرد. ولادیمیر پوتین همچنین در یک گفتوگوی تلویزیونی گفت: «روسیه ممکن است اقدامات بیشتری را علیه آمریکا در نظر بگیرد اما در حال حاضر با این کار مخالف است.»
جنگ سرد نوین
سناریوی جنگ سرد آمریکا و روسیه به سبک ترامپ، کاملا با دیگر جنگهای مذکور متفاوت خواهد بود. ترامپ بهدنبال تقابل مستقیم با روسیه و پوتین نیست. ترامپ بهدنبال سیاست مهار و همگرایی همزمان با روسیه در بسترهای مشترک منطقهای و بینالمللی است. ترامپ میداند که در خلاء وجود سیاست راهبردی آمریکا در زمان اوباما، روسیه توانست جایگاهی راهبردی در تحولات بینالمللی از جمله مبارزه با تروریسم در سوریه، تقابل با آمریکا و اروپا در اکراین، همگرایی با چین و... پیدا کند.
بنابراین نقشآفرینی دولت ترامپ در مدیریت تحولات بینالمللی بدون همگرایی با روسیه امکانپذیر نخواهد بود. از سویی دیگر این دو کشور، اختلافات فاحشی در موضوعات خاص بینالمللی از جمله ایران، چین، اوکراین و ناتو دارند. از طرف دیگر کابینه ترامپ از سوی مخالفان داخلی در موضوع روسیه تحت فشار است. قضایای مربوط به مایکل فلین (مشاور امنیت ملّی مستعفی ترامپ)، دادستان کل آمریکا (جف سشنز) و جارد کوشنر (داماد یهودی ترامپ) و... در موضوع ارتباط با سفیر روسیه و طرح موضوع دخالت روسیه در انتخابات آمریکا، منجر به ایجاد نوعی دودستگی در موضوع مواجهه و تقابل یا تعامل با روسیه شده است. بنابراین جنگ سرد آمریکا و روسیه ادامه خواهد داشت. اما قالب و قواره آن با تغییراتی مقطعی روبهرو خواهد شد. تغییراتی که با تعامل و همگرایی مصلحتی شروع خواهد شد و با تقابل دیپلماتیک به پایان خواهد رسید. در واقع مبنای جنگ سرد آمریکا و روسیه در سناریوی تعریفی ترامپ، سیاسی و دیپلماتیک است.
نتیجه
به این نکته بایستی توجه کرد که بعد از ورود آمریکا به معادلات جهانی، واشنگتن همواره نیاز به دشمن داشته و با وجود آنکه جهان از فضای جنگ سرد فاصله گرفته اما آمریکا همچنان به روسیه بهعنوان رقیب و در شرایط خاص بهعنوان دشمن مینگرد. 17 میلیون کیلومتر مربع وسعت جغرافیایی و قابلیتهای خاص ناشی از این جغرافیا و منابع وسیع، روسیه را برای آمریکا رقیبی قابل، تعریف کرده است. بهانههای حقوق بشری آمریکا در خصوص روسیه بیشتر یک فریب است، برای آمریکا اولویتها امنیتی و تأمین منافع حرف اول را در تعیین سیاستهای خارجی که روسیه را هم شامل میشود، میزند و از هر چیزی مهمتر است. ترامپ یک چالش جدید در نظام بینالملل است که پیامدهای امنیتی جدیدی در داخل آمریکا و عرصه بینالمللی، به همراه خواهد داشت.
این نکته را نبایستی از یاد برد که در وضعیت کنونی، متحدین آمریکا همچون گذشته با این کشور همراه نیستند، در این زمینه گفته «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو مبنی بر اینکه: «ناتو خواهان جنگ سرد جدید نیست و بهدنبال تقابل با روسیه نیست. ناتو خواهان رقابت تسلیحاتی جدید نیست» قابل تامل باشد و وضعیت متحدین آمریکا را به خوبی روشن کند. دولت ترامپ سیاست مدون و جامعی جهت تقابل و تعامل در عرصه بینالمللی ندارد. جنگ سرد ترامپ، برنامهای مدون و دراز مدت ندارد. دولت آمریکا توان مقابله و مهار یکجانبه روسیه را ندارد. آمریکا و دولت ترامپ در گام نخست نیازمند بازبینی و ترمیم اوضاع داخلی است و هدف اصلی از جنگ سرد جدید، اقناع افکار عمومی داخلی آمریکا و جبران هزینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی از دست رفته در دورههای قبلی است. البته رویکردهای اتخاذی کشورهای مذکور در نتیجه یا عدم نتیجه جنگ سرد ترامپ تاثیرگذار است.
دیدگاه تان را بنویسید