مشرق: ماجرای افزایش قیمت بنزین در ایران و حواشی مختلف آن در حالیست که چنین تصمیماتی در برخی دیگری از کشورهای جهان نیز بصورت روزمره اخذ می‌شود اما کسی نگران حواشی آنها نیست.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

در واقع اگرچه گران شدن برخی اقلام در برخی کشورها با تنش‌های اجتماعی زودگذر مواجه می‌شود اما جالب است که مثلا در کشور آمریکا رویه‌ای در زمینه وقوع حواشی اشاره شده وجود ندارد.

مثلا نرخ بنزین در آمریکا همانند نرخ دلار در ایران بر روی نشانگرهای دیجیتال قرار دارد و به شدت نیز از تحولات سیاسی و اقتصادی آمریکا تأثیر می‌پذیرد.

شاید عده کمی باشند که بدانند تنها در ماجرای چالش‌های نفتی دانلد ترامپ با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ قیمت بنزین در آمریکا به بالاترین میزان در تاریخ خود رسید.[۱]

اما تقریبا شنوای هیچ نگرانی یا حاشیه خاصی از این رخداد در آمریکا نبودیم و برخی سلبریتی‌های آمریکایی نیز از "خرد شدن استخوان مردم" سخن نگفتند.

جالب است که سهم هزینه بنزین در یک حداقل حقوق در آمریکا (با احتساب گرانی سایر هزینه‌ها و پرداخت مالیات) بسیار از بیشتر سهم بنزین ۳ هزار تومانی در یک حداقل حقوق مصوب در ایران است اما همانطور که اشاره شد؛ هرگز شنوای نگرانی یا حاشیه خاصی در این زمینه نیستیم.

و سؤال از اینجا آغاز می‌شود که چرا اوضاع ایران و آمریکا به واسطه یک تصمیم مشابه؛ تا حدّی متفاوت است؟!

*پاسخ این سؤال مهم را باید در روند فعالیت‌های رجال یک جریان سیاسی خاص از ۱۰ سال قبل به این سو و عملیات روانی آنها روی ذهن مردم یافت.

کسانی که بعد از فتنه ۸۸؛ فاز براندازی را از مسیر سیاست به مسیر اقتصاد تغییر دادند و راهبردشان به جای «ادعای تقلب» بر مدار «اقتصاد» قرار گرفت.

افرادی که هر مشکل کوچکی را بزرگ و هر مشکل بزرگی را بزرگتر نشان دادند، از "هیچ" قصه‌ها ساختند و مهمتر از همه اینکه واقعیت‌های اقتصادی کشور را کتمان کردند.

و فی‌الجمله تلاش کردند تا یک فضای "انکسار ذهنی" در افکار عمومی ایجاد شود و ساحت توده به یک انبار باروت تبدیل شود.

رخدادی که نه تنها به هیچ‌وجه در آمریکا شاهد آن نیستیم بلکه ارتکاب به آن در آمریکا و در هر کشور دیگری در دنیا به مثابه خیانت تلقی خواهد شد.

و این شد که مفاهیمی مثل «فراخوان تجمع» و «فراخوان اعتصاب» در شبکه‌های اجتماعی ایران رواجی چند ساله یافته است و در روی دیگر نیز سکّه نیز مثلا شاهد فتنه اقتصادی دیماه ۹۶ با کنترل از راه دور اصلاح‌طلبان بودیم.

فتنه‌ای که طبق آمار رسمی وزارت کشور؛ ۶۰ درصد دستگیرشدگان آن نه بیکار که شاغل بودند، ۷۰ درصد از شعارهای متجمعین آن نه اقتصادی که سیاسی بود و در این فتنه البته شاهد به آتش کشیده شدن پرچم ایران نیز بودیم.

رخدادی که دقیقا خلاف آنرا در فرانسه و آمریکا شاهدیم و در اعتراضات جلیقه‌زردها و ایضا در اعتراضات وال‌استریت شاهد بودیم که پرچم این کشورها بر دوش معترضین حمل می‌شود و احترام به قانون و حاکمیت نظام یک اصل است.

حواشی تصمیمات اقتصادی در ایران را باید در آنجا جست که سعید حجاریان چند سال قبل عصا زنان به روزنامه اعتماد رفت و بدون اینکه به مردم بگوید ایران اسلامی توانسته اثر تحریم‌ها را به کمتر از ۳۰ درصد برساند؛ تیتر حرف‌های خود را اینگونه به روزنامه اعتماد گفت: "و ما ادریک مالتحریم"!

و یا این علیرضا علوی‌تبار بود که در زیر نور چراغ‌های بیت‌المال و در پشت تریبون متعلق به بیت‌المال در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری دولت آقای روحانی مشغول تئوری‌پردازی برای به ایجاد یک اعتراض میلیونی علیه نظام اسلامی شد.[۲]

چرا کسی در تمام طول این سال‌ها به این بسترسازی‌های خطرناک توجهی نکرد و به جای آدرس‌های مدام اصلاح‌طلبان به سمت خیابان؛ به مردم نگفت که راه اعتراض صندوق رأی است؟!

از این دست مثال‌ها بسیار است...

آنها از این گفتند که سال ۹۸ سال ناآرامی‌های فیزیکی خواهد بود، ایران مثل کشتی تایتانیک در حال غرق شدن است،‌ ایران در اقتصاد عقب‌مانده است، مردم ناامیدند،‌ مردم گرسنه‌اند و... و همچنان نیز بر تمام این گفته‌ها در کنار انکار دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی اصرار دارند.

بدیهیست که در این فضا، مادام که فکری نشود و تدبیری برای مقابله در کار نباشد؛ هر تصمیمی ولو تصمیمات درست اقتصادی هم با حواشی مواجه خواهد شد. چه رسد به تصمیم گران‌سازی بنزین که مورد اصرار شخص آقای روحانی بود...

گفتنیست مشرق طی ۴ سال گذشته درباره زمینه سازی جریان خاص سیاسی با همراهی دولت برآمده از آن برای «فتنه اقتصادی» بیش از ۳۰۰ گزارش منتشر کرده است.