اخبار حوادث|خودکشی|خودکشی کیومرث پوراحمد
افشای جزئیات عجیب از خودکشی و مرگ کیومرث پوراحمد
دختر کیومرث پوراحمد با انتشار مطلبی جزئیات تازهای از مرگ و خودکشی پدر را بازگو کرد.
مرحوم کیومرث پوراحمد کارگردان و نویسنده و بازیگر سینمای ایران بود.کیومرث پوراحمد با مجموعه قصه های مجید بیشتر شناخته شد.کیومرث پوراحمد هنرمندی دلسوز و مردم دوست بود.کیومرث پوراحمد خودکشی کرد.کیومرث پوراحمد جامعه هنری را در شوک فرو برد.
جزئیات تازهای از خودکشی و مرگ کیومرث پوراحمد
به گزارش«اطلاعات آنلاین»، پگاه پوراحمد، دختر کیومرث پوراحمد کارگردان سینما، در چهلمین روز درگذشت پدرش یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت: «چهلم شد.چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد.»
دختر کیومرث پوراحمد با اشاره به خاطراتی از پدرش و روزهایی که با او داشته است اضافه کرد: «این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از اونها الهام می گرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم می کرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین.»
پگاه پوراحمد، با اشاره به اینکه «همه صحبتها، مسیجها و ویسهای» پدرش در ساعتهای آخر زندگی «شاد و پر از امید» بود در پایان پرسیده است: «در طول دو سه ساعت تصمیم می گیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیب دیده حلق آویز کنه؟»
او اضافه کرد: «ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.» دختر کیومرث پوراحمد تاکید کرد: «پرونده باز است.»
راز تصویر خودکشی استاد پوراحمد
با انتشار تصویری از صحنه کشف جسد کیومرث پوراحمد در فضای مجازی، سوالاتی ایجاد شد که در این گزارش سعی شده است تا حدی به این سوالات پاسخ داده شود. در همین ابتدا تاکید می شود که نتیجه نهایی علت اصلی مرگ به حتم بعد از بررسی تخصصی از سوی بازپرس و کارآگاهان و پزشکان پزشکی قانونی سندیت رسمی دارد و گفته های این گزارش بر اساس کتب علمی است. به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، روزگذشته یعنی روز شانزدهم فروردین ماه سال 1402 خبر غم انگیز از دست دادن کارگردان سرشناس ایران به نام کیومرث پوراحمد در صدر اخبار پر بحث کشور قرار گرفت. خبر فوت کیومرث پوراحمد زمانی تاسفانگیزتر شد که دادستان گیلان تایید کرد که این کارگردان ایرانی با مرگی خودخواسته جانباخته است.
ساعاتی بعد از انتشار این خبر و در میان بحث و اظهارنظرها در مورد این درگذشت غمانگیز، تصویری در فضای مجازی از صحنه کشف جسد کیومرث پوراحمد منتشر شد که اظهارنظرهایی را در برداشت. این اظهار نظرها به نحوه قرار گرفتن جسد با توجه به قد بلند این کارگردان ، نحوه تکیه دست به دیوار، شکل قرارگرفتن یکی از پاها بر روی شوفاژ ، اندازه طناب و نحوه گره آن بر میگشت و علت مرگ را از مسیر خودخواسته برای افرادی که در مورد جسد اظهارنظر کرده بودند به سمت های دیگری کشانده بود.
با تاکید بر اینکه علت قطعی فوت کیومرث پوراحمد به حتم باید بر اساس تحقیقات میدانی و علمی بازپرس،کارآگاهان پلیس آگاهی و بر اساس نتایج علمی کارشناسان پزشکی قانونی که از نزدیک با جسد و نحوه فضای کشف جسد مواجه شدهاند بیان شود ولی براساس مستندات کتب علمی می توان در این مقطع زمانی به چند سوال پیش آمده پاسخ داد.
و اما باز با تاکید بر اینکه توضیحاتی که در ادامه گفته میشود بر اساس داده کتب علمی علم پزشکی قانونی است و باز تاکید بر اینکه مراجع قضایی باید نتیجه نهایی علت مرگ کیومرث پوراحمد را بیان کنند ولی بر اساس نکاتی که در کتاب دیمایو در خصوص دارآویختگی وجود دارد، جمود نعشی پدیده ای است که از دقایق تا ساعاتی بعد از مرگ ایجاد می شود و بر اساس جمود نعشی می توان، علت نحوه قرار گرفتن دست کیومرث پوراحمد و تکیه آن بر دیوار توجیه کرد.در همین کتاب به طور مثال حتی فردی که در وضعیت خوابیده جانباخته است نیز بعد از مرگ به دلیل جمود نعشی دستش به سمت بالا حرکت کرده است. همچنین در مورد کسی که قبل از مرگ نیز تقلا میکند عضلات وی می تواند در لحظه مرگ سفت شود. به این حالت جمود نعشی آنی می گویند.
بر اساس دادههای کتاب دیمایو نحوه قرار گرفتن پا و دست کیومرث پوراحمد در تصویر اتفاق عجیبی نیست و این مسائل کاملا در حین مرگ و بعد از آن میتواند رخ دهد. چون عضلات خم کننده از عضلات باز کننده قوی تر هستند بدن در حالت مرگ یک وضعیت شبیه به وضعیت بوکسورها به خود می گیرد که در تصویر منتشر شده از جسد کیومرث پوراحمد نیز آن را میتوان مشاهده کرد.
در بررسی تصویر جسد کیومرث پوراحمد سناریوی محتمل دارآویختگی است . دارآویختگی می تواند با شکستگی استخوان های گردن، شوک نخاعی، انسداد وریدها، شریان و راه هوایی سبب مرگ شود. تمامی این اتفاقات در مورد این حادثه نیز محتمل است.بر اساس داده های کتاب دیمایو حتی در مورد برخی از موارد مشابه شاهد هستیم که فرد نشسته خودکشی کرده است و باز وضعیت های جمود نعشی و تغییر عضلات بدن را در آن اجساد نیز مشاهده شده است.در دارآویختگی گره طناب می تواند متحرک یا ثابت باشد. البته در این مورد باید پزشکی که در صحنه حاضر بوده است اظهار نظر کند اما با توجه به داده های کتب علمی علم پزشکی قانونی و مشاهده تصاویر مشابه خودکشی، نکته غیرطبیعی در این عکس یا پرونده وجود ندارد.و اما در پایان تاکید می شود در تصویر منتشر شده براساس علم علوم پزشکی قانونی وجود ندارد و در این مرحله برای بازپرس و کارآگاهان و متخصصان پزشکی قانونی که بر روی این مرگ در حال بررسی هستند نتایج آزمایشات پزشکی قانونی در مورد وجود انواع سم در بدن به حتم مدنظر است که اگر این نتیجه نیز پاسخ منفی داشته باشد متاسفانه این کارگردان سرشناس کشور خودخواسته به زندگی خویش پایان داده است.
روایتی غم بار از خانه کیومرث پوراحمد بعد از خودکشی
روایت از حضوری کوتاه در خانه کیومرث پوراحمد، فریادهای همسرش و دردی که بر جان همه هنرمندان نشسته است.
خبرآنلاین: «خانهام سوخت، این بدبختی نیست، خود مرگه. کیو، چرا من را کشتی؟» این صدای فریاد همراه با گریه و زاری همسر کیومرث پور احمد است.
به خانهاش رفتم، انتهای کوچهای دنج درست در خیابان ولیعصر، کمی بالاتر از پارک ساعی، نیازی به دانستن پلاک نبود، همین که وارد کوچه شدم، هنرمندان غمگین را دیدم که جلوی در خانهاش ایستاده بودند. مرضیه برومند که این روزها مدیرعامل خانه سینما است هم آمده و آنجا ایستاده بود، اما اینبار هیچ خندهای رو لبانش و هیچ نشاطی در چشمانش نبود. از پلهها بالا رفتم، صدایی به جز گریههای جانسوز و فریادهای همسرش نبود دائم داد میزد، «چرا من را کشتی؟ خانهام سوخت، این بدبختی نیست، خود مرگه. کیو، چرا من را کشتی؟» این صدای فریاد همراه با گریه و زاری، «مهرانه ربی»، همسر کیومرث پوراحمد است که کیومرث را کیو صدا میکند. خبری از دخترش «مریم» نبود، در فرانسه است و حالا غم دوری از خانواده و از دست دادن پدر، بیش از هر زمانی او را میآزارد.
دوستان او مثل علی قائم مقامی دائم در جنب و جوش بودند و رسیدگی به کارهای متفرقه مثل، هماهنگی برای رفتن به انزلی را برعهده داشتند، شاید عصر، شاید شب، قرار بود بروند و جسم بیجان خاطره سینمای ایران را آماده خاکسپاری کنند، شاید در اصفهان، شاید در تهران، زیرِلبِ اطرافیان نام خاکسپاری و اصفهان به گوش میخورد.همسرش دقایقی آرام میشد و دوباره فریاد میزد: «من این شعلههای آتش را میبینم».
هوشنگ گلمکانی، عباس یاری، حبیب احمدزاده با مهرانه همدردی میکردند، اندکی آرام میشد و دوباره نالههایش دیوار خانه جمع و جورش را میلرزاند. هرکسی که میگفت مرگش خودخواسته است، اطرافیان میگفتند، نه، اما علی قائم مقامی، با قطعیت این احتمال را تکذیب میکرد و یک توضیح بیشتر نداشت: «من پریشب با کیومرث صحبت کردم، دنبال کارهای فنی صدای «پرونده باز» (آخرین اثر سینمایی پوراحمد) بود و داشت کارهای آن را پیگیری میکرد.»
دوباره همسرش فریاد میزد «چه کار باید میکردم که حالت خوب باشد؟ چه کار باید میکردم که نکردم؟ چرا اینطوری مرا رها کردی؟ میدانستی من کسی را به جز تو ندارم کیو.».
کسی این مرگ خود خواسته را باور نمیکرد، همه میگفتند؛ حالش خیلی خوب بود، اما دیگر باید این واقعه مورد پذیرش قرار میگرفت، چون دادستانی گیلان، خودکشی را عامل فوت پوراحمد اعلام کرد.
همسرش میگفت: «کرونا گرفت برایش کپسول اکسیژن تهیهکردم، عصبانی میشد که من چیزیم نیست، چرا آنقدر نگرانی، چقدر میخواهی نگران من و مریم باشی به خودت فکر کن.»
این هنرمند حتی مرگش هم روایت یک قصه بود، یک قصه درام از کارگردان موفقی که خاطرات کودکیمان را رقم زد و رفت تا مرگش هم جوری باشد که از ذهنها پاک نشود و در نهایت هم کنار جسدش یک دستنوشته خودکشی پیدا شد.
ازخانه خارج میشوم.
فضای غمبار آنجا اشک همه را درآورده، کفشهای زیادی جلوی در است؛ اما کفشهای صاحبخانه، نه!شاید پوراحمد همان حوالی پرسه میزد و دائم از خودش میپرسید: «کفشهایم کو؟»*شاید در بین انبوه جمعیتی که به سوگ نشستهاند کفشهایش را میجوید؟
از پلهها پایین میآیم جلوی در همچنان چندین هنرمند ایستادهاند، محمدمهدی عسگرپور را میبینم نیازی نیست گریه کند، عزا در چشمانش است. قصه طبقه اول این خانه هم به پایان رسید؛ اما هنر پوراحمد هیچوقت تمام نمیشود.
کیومرث پوراحمد (متولد ۲۵ آذر ۱۳۲۸) کارگردان، فیلمنامهنویس، تدوینگر و تهیهکننده کشورمان، دانشآموخته رشته کارگردانی سینما بود و آثار متعددی از جمله «تیغ و ترمه»، «کفشهایم کو؟»، «۵۰ قدم آخر»، «اتوبوس شب»، «نوک برج»، «گل یخ»، «خواهران غریب»، «بخاطر هانیه»، «بیبی چلچله»، «قصههای مجید» و «سرنخ» را در کارنامه خود دارد.
صبح امروز ۱۶ فروردین ۱۴۰۲ درگذشت و سید مهدی فلاح میری دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان با تایید خبر فوت کیومرث پور احمد گفت به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شدند و خودکش را عامل مرگ دانستند. او ساعت یک بامداد روز چهارشنبه مورخ ۱۴۰۲/۱/۱۶ در یکی از واحدهای دهکده ساحلی انزلی فوت کرده است.
*اشاره به فیلم کفشهایم کو؟ دیگر اثر زنده یاد پوراحمد است که در آن فیلم به مسئله آلزایمر پرداخته. یکی از احتمالاتی که بعضی آن را از دلایل مرگ خودخواسته پوراحمد دانستهاند.
دیدگاه تان را بنویسید