گفت و گوی مثلث با دکتر نعمتالله فاضلی
بازسازی ذهنهای سیلزده بهاندازه مناطق سیلزده مهم است
سیل چه دستاوردهایی و چه بیم و امیدهایی را به همراه خود در بخش عمدهای از کشور جاری ساخت؟ سیل چه رابطهای با علم و دانش پیدا کرد؟ دکتر نعمتالله فاضلی انسانشناس و دانشیار پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این یادداشت به این سوالها پاسخ داده است.
سیل فروردین سال 1398 یکی از نادرترین شکلهای حادثه طبیعی در ایران معاصر بود. در تاریخ ایران، زلزله، سیل، قحطی و خشکسالی، مصیبتها و فجایع طبیعی همواره بهصورت امری تکراری و طبیعی، فراوان تجربه شده است. بسیاری از شهرهای ما در طول تاریخ بارها بهوسیله زلزله، سیل یا حادثههای طبیعی ویران و از نو دوباره ساخته شدهاند. سیل یکی از این حادثههای پربسامد در تمام تاریخ بهویژه تاریخ معاصر ماست. با این نگاه، سیل 1398 شاید چیزی شبیه همه سیلهایی بود که در تاریخ ایران جاری شدهاند؛ اما واقعیت آن است که این سیل شبیه سیلهای تاریخی و گذشته نبود. چند ویژگی مهم، این سیل را از تمام سیلهای گذشته متمایز میکرد که بدون پرداختن به این ویژگیها، نمیتوان به تحلیلی درست رسید.
ویژگی نخست این بود که این سیل در 25 استان کشور با شدتی متفاوت جاری شد. در گذشته اغلب سیلها در محدودههای معینی رخ میدادند. اینکه سراسر کشور کمابیش درگیر این حادثه طبیعی شوند، در تاریخ ثبت نشده است. ویژگی دومی که برای سیل 1398 میتوان برشمرد آن است که این سیل در موقعیتی تاریخی رخ داد که آن را «عصر رسانه» یا «عصر بازنمایی» مینامند. ما از سیلهای گذشته، فقط روایتهای اندکی داریم که در لابهلای کتابها دیده میشوند؛ اما اینکه مطبوعات، رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی همراه با سیل به بازنمایی گسترده این پدیده بپردازند، پدیدهای امروزی و نادر است. درواقع سیل فقط در زمین جاری نشد، بلکه زبانها، گوشها، چشمها و ذهنهای ما درگیر گفتن، شنیدن، دیدن و درنهایت اندیشیدن به سیل شدند. این بازنمایی سیل بهصورت امر همگانی و تبدیلشدن آن به ابژهای برای پرسش، اندیشیدن و گفتوگو کردن، سیل 1398 را پدیدهای منحصربهفرد و متمایز از سیلهای گذشته کرده است.
سیل بیم و امید
ویژگی سوم این است که سیل سالجاری برای اولینبار نوعی بیم و امید را با خود به همراه داشت. معمولا سیل را حادثهای ویرانگر میدانیم، هزاران انسان بیخانمان میشوند، میلیاردها میلیاردها خسارت بر اموال و داراییهای جامعه وارد میشود و طبیعی است که سیل را با کلماتی مثل ویرانی، ناامیدی و درد و رنج مترادف بدانیم. سیل سال 1398 اما در درون خود نوعی امید را نیز به همراه داشت؛ شاید این ویژگی، یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این حادثه باشد. مردم بهطور همزمان ضمن ابراز همدردی و تلاش برای کمک به سیلزدگان و تلاش برای پذیرش چالشهایی که این سیل برای ایران ایجاد کرده است، از جهات گوناگون نوعی خوشبینی یا حس مثبت را در کنار آن ناراحتی و حس منفی تجربه میکردند. گفتن اینکه سیل اخیر نوعی احساس مثبت هم همراه خود داشت، برای من مثل هر ایرانی دیگر دشوار است چرا که ما میدانیم جمعیت انبوهی از مردمان در این سیل آواره شدند و هزاران میلیارد خسارت به داراییهای هموطنان ما وارد شد؛ اما این واقعیت را هم نمیتوان در نظر نگرفت که پس از بیش از دو دهه خشکسالی در بسیاری از استانهای کشور و پس از سالها چالش در زمینه محیطزیست از قبیل گسترش بیابانها، نابودی جنگلها و انواع چالشهایی از این دست، ناگهان با اتفاقی روبهرو شدیم که هیچیک از محققان این حوزه آن را پیشبینی نکرده بودند و اتفاقا برعکس از این خبر میدادند که ایران چندین دهه با مساله خشکسالی دست در گریبان خواهد بود؛ بنابراین جاریشدن سیل نقطه روشنی بود و حاکی از آنکه خبرهای علمی و گزارشهای رسانهای درباره بحران خشکسالی میتوانند چندان هم واقعبینانه نباشند. احیای دوباره دریاچه ارومیه و تالابها و بازگشت آب به سرزمین ایران بازگشت امید بود برای مردم ما.
ایران پساسیل
چهارمین ویژگی سیل سال 1398 این بود که این سیل نهتنها از نظر طبیعی حادثه بزرگی بود، بلکه از نظر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز پیامدهای گستردهای در جامعه ما داشت؛ بهطوریکه میتوان گفت هیچیک از سیلهایی که در تاریخ ایران رخ دادهاند به این اندازه توانایی و ظرفیت تاثیرگذاری بر جامعه ما را نداشتهاند. هر حادثه بزرگی از حوادث سیاسی مثل انقلابها و جنگها تا ظهور تکنولوژیهای جدید یا تحولات اقتصادی و اجتماعی میتوانند جامعه را درگیر خود کرده و بهنوعی ذهن و زبان جامعه را با پرسشهای تازهای درگیر کنند. سیل 1398 از جمله این حوادث بزرگ بود که توانست بهنوعی رخداد در جامعه ما تبدیل شود؛ رخدادی که طی آن پرسشهای مهمی درباره تواناییهای فناورانه، دانشهای زیستمحیطی، سیاستهای دولت برای مدیریت آب و محیطزیست و پرسشهایی درباره ویژگیهای اخلاقی، اجتماعی، روحی و روانی مردم ما دربرابر جامعه قرار گرفت.
از این دیدگاه، سیل سال 1398 مجموعه تازهای از مفاهیم و گزارهها و احکام جدی را برای جامعه ایران شکل داد؛ گفتوگوهایی که در شبکههای اجتماعی، رادیوها، تلویزیونها، مطبوعات و مجلات شکل گرفت، فرصت مهمی برای جامعه ما فراهم کرد تا بیشتر، دقیقتر، عمیقتر و نقادانهتر نهتنها درباره مسائل محیطزیست، بلکه درباره شیوه ساماندهی جامعه و همچنین ساختارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بیندیشند. به گمان من، ما به دستاوردهای تازهای درباره ایران پساسیل دست یافتهایم. اگر بخواهیم این دستاوردها (که هرکدام نیازمند شرح و توضیح وسیعتری است) را بهشکل ساده فهرست کنیم، میتوان به مواردی اشاره کرد که ذکر خواهد شد.
1- همانطور که اشاره کردم، سیل سال 1398 بازنمایی گستردهای در جامعه ما داشت. ازاینرو، این سیل بهعنوان یک رخداد تاریخی در حافظه جمعی و فرهنگی ایران ثبت شد. این سیل به بخشی از تاریخ ایران بهویژه تاریخ معاصر ما تبدیل شد بهطوریکه پس از آن، بدون تردید هر نوع بحث و تحلیل درباره ایران با ارجاع به این رخداد تاریخی انجام میشود. ما طی زندگی تاریخی خود با انبوهی از این نوع فجایع طبیعی و اجتماعی روبهرو بودهایم اما بهدلیل محدودیت فناوریهای گوناگون، دانش بسیار ناچیزی در حافظه تاریخی و فرهنگی ما ثبت و ذخیره شده است. از نظر بایگانی دانش، ایران بسیار فقیر است. سیل 1398 رخدادی معرفتی بود که ذخیره حافظه تاریخی در ایران را غنی کرد و بسیار گسترش داد. این امر یعنی شکلگیری و گسترش حافظه طبیعی در ایران پیامدهای مهمی در حوزههای جغرافیا، تاریخ، سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران خواهد داشت که بحث و بررسی درباره آن نیازمند گفتوگو و مطالعه مستقلی است.
2-سیل سال 1398 بازنمایی و ثبت دقیق و گسترده آن در صورتهای مختلف اعم از رسانهای و دانشگاهی این امکان را بهوجود آورد تا نوعی گفتوگوی اجتماعی و شکلی از انسجام ملی در موقعیت حساس کنونی در ایران صورت بگیرد. در ماههای اخیر ایران درگیر نوعی جنگ اقتصادی و مواجهه منطقهای و جهانی است. تحریمهای بینالمللی، فشارهای اقتصادی و تنشهای سیاسی داخلی و خارجی، تمام مردم ایران، نهادها و سازمانهای ما را درگیر خود کرده است. سیل سال 1398، موقعیتی شد تا گروههای مختلف جامعه بتوانند حول نوعی درد یا رنج ملی یکدیگر را درک کرده و ضرورت باهمبودن را تجربه کنند. تمام ابعاد فجایع طبیعی و اجتماعی بهدلیل رنجی بزرگ و همگانی که ایجاد میکنند، این قابلیت عاطفی و شناختی را دارند که گروههای مختلف جامعه را که دور از هم و گاهی در تخاصم یا تضاد شدید منافع حتی سیاسی قرار دارند، متحد و منسجم کنند.
سیل سال 98 در این موقعیت حساس تاریخی این فرصت را فراهم کرد تا جامعه آسیبدیده و درگیر بحرانهای بزرگ ما، اهمیت و ضرورت انسجام اجتماعی، وحدت و باهمبودن را تجربه کنند. به گمان من اگرچه هنوز مطالعه دقیقی درباره پیامدهای سیل از نظر اجتماعی انجام نشده است اما بر اساس نوعی تجزیه و تحلیل نظری و مشاهدات روزمره و عادی میتوان گفت این سیل به ویژه اینکه در آغاز سال نو در ایران رخ داد، توانست تاحدی همدلی را برای گروههای مختلف فراهم کند. سیل سال 1398 بهدلیل فراگیربودن بهطور طبیعی تمام استانها، اقوام، زبانها، گویشها، دینها، مذهبها و فرهنگها را درگیر خود کرد. از طرف دیگر حضور رسانهها هم کمک کرد که این همدلی، همزبانی و ضرورت انسجام اجتماعی بیشتر از هر چیز دیگری احساس شود.
3- سال 98 نوعی آگاهی تازه و همگانیشده در زمینههایی مثل جغرافیا، محیطزیست، آب، سدها، مدیریت آب، سیاستهای آب و همچنین درباره استانها، شهرها و روستاها و جمعیت کشور ارائه کرده و انتشار یافت. هر حادثه طبیعی بزرگ از قبیل سیل این قابلیت را دارد که به دانش همگانی تبدیل شده و آن را گسترش دهد. امروزه بسیاری از شهروندان ما اطلاعات تازه و جدیدی درباره بسیاری از شهرها، رودها، تالابها یا سدها یا فناوریهای گوناگون بهدست آوردهاند؛ اطلاعات و دانشهایی که قبل از سیل هرگز با آن درگیر نبودند. این دانش ذخیره و انتشاریافته در زمینه ایران، طبیعت، محیطزیست، آب و سیاستهای مربوط به آن میتواند این امکان را برای مدیریت کشور فراهم کند که بتوانند از طریق بسیج منابع فرهنگی، راهبردهای تازهای برای مدیریت محیطزیست بهویژه مدیریت حوزه آب اتخاذ کنند؛ البته اینکه آیا نهاد، سازمانها و مدیران کشور به این اندیشیده باشند که چگونه یا چرا باید از این دانش همگانی و منبع فرهنگی که شکل گرفته است، استفاده کنند یا نکنند، پرسشی است که جواب آن را نمیدانم و امیدوارم چنین اتفاقی رخ داده باشد که دانشگاهیان، محققان و مدیران کشور علاوه بر بحثهای فنی به جنبههای فرهنگی سیل 1398 هم بیندیشند و به ظرفیتهای معرفتی، فرهنگی و اجتماعی که سیل برای جامعه ایجاد کرده به شکل جدی و عمیقی فکر کنند.
برای مثال، سیل 98 این حساسیت زیستمحیطی را در جامعه ایجاد کرده است که سازمانها، مدیران، محققان و شهروندان بیش از گذشته مساله آب را جدی بگیرند. اینکه ما تا چه حد آمادگی داریم با بارشها و سیلها مواجه شویم؛ اینکه اهمیت خاک، آب و جغرافیا برای جامعه به چه میزان است و اینکه سیل تا کجا میتواند ساختارهای عاطفی، شناختی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ما را تحتتاثیر خود قرار دهد و حوادث طبیعی در موقعیت اکنون دیگر طبیعی نیستند، مسائلی مهم هستند. مردم ما و جهان بهواسطه زندگی در جهان رسانه و عصر دیجیتال به حادثههای حتی کوچک، حساسیت و واکنشهای بزرگ نشان میدهند؛ ازاینرو سیل سال 98 نشانه بزرگی بود از تحول ساختاری فرهنگی که در موقعیت اکنون ایران و جهان ایجاد شده است؛ بهویژه این سیل باید به سیاستمداران درس تاریخی بزرگی داده باشد. آنها باید فهمیده باشند که این سیل بهسرعت به دانش فراگیری تبدیل شد که میتوانست علاوه بر ویرانیهای مادی و کالبدی، انبوهی از بحرانها، تنشها و چالشهای سیاسی و اجتماعی را ایجاد کند.
4- سیل سال 98، زمینهای را فراهم کرد که ما درباره دانشهای فنی و علوم زیستمحیطی بازاندیشی انتقادی جدی کنیم؛ سادهترین نقطه درباره علوم هواشناسی و میزان ظرفیت و توانایی ما برای رصد و ارزیابی کمیت و کیفیت وضع هوا و بارندگیهاست، لااقل طی 10 سال گذشته، هواشناسان ما از این سخن میگفتند که ما در خشکسالی بلندمدت زندگی میکنیم و راهی برای مواجهه با آن نیست، حتی از این سخن میرفت که باید از تکنولوژیهای پیشرفتهای برای بارورکردن ابرها استفاده کنیم. سیل سال 98 نوعی ابطال فرضیههای به ظاهر کارشناسی و علمی حاصل دانش هواشناسی بود. من گمان میکنم سایر دانشهای ما نیز با چالش بزرگ انتقادی روبهرو هستند؛ اینکه ما در زمینه علوم جنگلداری، مرتعداری و علوم زیست محیطی تا چه اندازه ویژگیهای خاکها و آبهای ایران را میشناسیم. به عنوان مثال سیل سال 98 نشان داد که ارزش اقتصادی و اجتماعی خاکهای ایران بسیار بیش از آن چیزی است که تصور میکردیم. این سیل میلیونها تن از گرانبهاترین خاکهای حاصلخیز ما را شست و برد. در تمام چند دهه گذشته در فضای رسانهای کشور درباره این صحبت شده بود که آب تا چه اندازه قیمت دارد؛ اما اینکه جامعه نیاز دارد تا قیمت خاک را نیز بداند در دانش زیستمحیطی تعریفشده امروز و گزارههای علمی که جامعه باید آنها را بداند، خالی است. ما دانش کمی درباره جنگلها، بیابانها، خاکها و بسیاری از گونههای جانوری و گیاهی به مردم ایران دادهایم. سیل سال 98 بهدلیل درگیری همهجانبه شهروندان در استانهای گوناگون کشور، همچنین دسترسی این شهروندان به شبکههای اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام و مجهزبودن آنها به گوشی تلفن همراه کمک کرد تا اطلاعات گستردهای در زمینههای مختلف مانند طبیعی، جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بهطور همگانی تولید، توزیع و انتشار یابد. این اطلاعات البته از نظر اعتبار، دقت، ارزش کارشناسی و واقعگرایی همگی قابل نقد و ارزیابی انتقادی هستند. دقیقا همین نکته است که سیل 98 را مهم میکند. دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، مدیران و سیاستمداران ما باید به این نکته وقوف پیدا کنند که سیل نهتنها انبوه بیکرانی از آبها که انبوه بیکرانی از اطلاعات را جاری میکند. این اطلاعات از جهاتی سازنده، سودمند و ضروری هستند و از جهات دیگر میتوانند ویرانگر باشند. ما برای مدیریت بحرانهای طبیعی خود باید پس از آن به این نکته آگاه و واقف باشیم که چه نوع دانشی بهطور انبوه تولید، تکثیر و انتشار پیدا میکند. این دانشها را چگونه باید مدیریت کنیم تا پیامدهای ویرانگری برای افکار عمومی، سامان سیاسی و مدیریت بحران ایجاد نکند. سیل سال 98 از این حیث که ما را متوجه جهان تازهای کرد که با جهان پیش از آن کاملا متفاوت است، رخداد بزرگی بود؛ البته اگر رسانهها، مطبوعات، محققان و مدیران بخواهند این حادثه را به رخداد بزرگ، رخداد معرفتی، رخداد سیاستی و رخداد اجتماعی تبدیل کنند و سیل را فرصتی برای بازسازی و نوسازی همهجانبه جامعه بدانند. به گمان من سیل سال 98 با پرسشهایی که با خود برای جامعه طرح کرده، میتواند دستور کار تازهای برای دانشگاهها، رماننویسها، داستاننویسها، فیلمسازها، سیاستمداران و اندیشهورزان جامعه فراهم کند. همانطور که اشاره کردم این سیل، طبیعت، تاریخ، تکنولوژی و تمدن را با پرسشهایی روبهرو کرد؛ پرسشهایی از این نوع که آیا سیاست سدهای بزرگ، سیاست درستی بوده است یا خیر؟ آیا محل سدها از نظر جایابی و مکان، انتخاب درستی داشتهاند؟ آیا سدهای ساختهشده بهتنهایی میتوانند در مدیریت آب برای جامعه ایران کفایت و کارآمدی داشته باشند؟
بهطور کلی سیاستهای نیرو و آب در فرآیند سیل سال 98 به دستور کار جدی انتقادی حوزه عمومی تبدیل شد؛ بهنوعیکه گفتمان آب بهصورت گفتمانی جدی در جامعه درآمد؛ البته حوادث ناشی از احتمال جنگ منطقهای و بینالمللی و تحریمهایی که ایران درگیر آن است، محدودیتهایی برای گفتمان آب ایجاد کرد. اگر ما در این موقعیت نبودیم، شاید گفتمان آب میتوانست از جهتی جدیتر و تاثیرگذارتر در ذهن و زبان جامعه شکل بگیرد؛ با وجود این برای نخستینبار شاهد آن بودیم که گفتمان آب بهصورت امری عمومی زبان خاص خودش را گسترش داد و مجموعه وسیعی از مفاهیم، دانشها و ایدهها در زبان جامعه جاری کرد. از این دیدگاه، اکنون نظام سیاستگذاری و سیاسی ایران دچار چالش بزرگی با جامعه است. تا به امروز گفتوگوهای رسانهای نتوانسته سیاستهای زیستمحیطی، سیاستهای آب و مدیریت بحران جامعه را اقناع و مجاب کند. گمان میکنم در این موقعیت، نوعی حس شکنندگی در جامعه وجود دارد؛ شکنندگی به این معنا که حس اعتماد مردم به نهادها و سازمانهای سیاستگذار در حوزه مدیریت بحران و آب، شکنندهتر، آسیبپذیرتر و حساستر شده است. گزارشهای گسترده رسانههای ملی و بینالمللی درباره سیل و ابعاد گوناگون آن این تصویر عمومی را شکل داده است که سیاستهای زیستمحیطی و سیاستهای آب و سیاستهای مدیریت بحران در ایران از کارآمدی و کفایت کافی برخوردار نیست؛ البته در نتیجه فضای رسانهای رقابتی موجود بهطور طبیعی ادراک مردم از سیل، ممکن است از واقعیت تجربه سیل فاصله داشته باشد. در این میانه بهطور طبیعی بیش از آنکه ظرفیت و تواناییهای سازنده دیده شوند، اغلب آندسته از محدودیتها، کمتوانیها و آسیبهای موجود در سیاستها، فناوریها و مدیریتها به رخ کشیده میشوند. این فضا برای بازسازی اعتماد اجتماعی در حوزه محیطزیست از اهمیت چشمگیری برخوردار است. معنی این سخن من آن است که در موقعیت پساسیل ما نهتنها نیاز داریم مناطق سیلزده را بازسازی کنیم، بلکه محتاج بازسازی ذهنهای سیلزده هستیم. متاسفانه رسانهها، سیاستمداران، نهادها، موسسات و سازمانهای مدیریت بحران تا این لحظه تلاش جدی برای ترمیم و بازسازی اعتماد اجتماعی انجام ندادهاند. این موضوع میتواند پیامدهای مهم و ویرانگری برای سیاستهای زیستمحیطی و مدیریت آب در امروز و فردای ایران ایجاد کند. ما برای دستیافتن به مدیریت جامع بحران و سیاستهای نیرو و آب کارآمد باید بتوانیم مشارکت جمعی و اعتماد عمومی را بهنحو جامع و حداکثری جلب کنیم. موقعیتهای سیل میتوانند فضای گفتوگویی اجتماعی را فراهم کنند تا چالشهای ما در این زمینه ارزیابی انتقادی شوند و نهادهای ذیربط و ذینفع تلاش کنند تا به بازسازی و ترمیم شکافها و رخنههای موجود در حوزه اعتماد اجتماعی و عمومی بپردازند، در غیر این صورت سیل میتواند نهتنها سرمایه اقتصادی، بلکه سرمایههای اجتماعی را با خود ببرد.
دیدگاه تان را بنویسید