افکار عمومی ایرانی / گذار از جامعه تلهماتیکی به جامعه تلگرامی
شبکههای اجتماعی میتواند درحالی که جامعه را ذرهوار میکند، احساسات گرم اجتماعی را نیز تشویق کند و رویای خودآفرینی بدون رویاروییهای واقعی اجتماعی را به ما ببخشد
فضای مجازی بهویژه شبکههای اجتماعی یکی از پربسامدترین محورهای گفتوگو در این روزهاست. بخشی از این امر به وضعیت جهانی برمیگردد چراکه روزانه بهوسیله فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مطالب گوناگونی منتشر میشود و مجله «اکونومیست» در مقالهای، ارزشمندترین منبع دنیای امروز را همین «داده»ها اعلام کرده است. پنج شرکت مشهور گوگل، آمازون، اپل، فیسبوک و مایکروسافت ارزشمندترین بنگاهها در دنیا هستند و بهعنوان نمونه 25 میلیارد دلار سود خالص در فصل نخست سال 2017 جمعآوری کردهاند. کنترل شبکههای اینترنتی بر دادهها، قدرت شگرفی به آنها میدهد. در این تحول چرخشی، الگوهای قدیمی درباره رقابت در عصر نفت به سمت الگوی اقتصادمحور در حال حرکت هستند. برای فهم و تفسیر فضای مجازی نیز از تعبیر علم تحلیل دادهها استفاده میشود.این روند در ایران نیز علیرغم تفاوتهایی بهسرعت در حال گسترش است. در میان شبکههای اجتماعی بیشترین تمایل به سمت استفاده از تلگرام است و مطابق اعلام این شرکت، 81 درصد محتوای تلگرام را ایرانیها تولید میکنند. به عبارت دیگر، در ایران یک میلیون و پانصد هزار مطلب منتشر میشود که بهطور متوسط مطالب دیدهشده روزانه توسط هر ایرانی 100 مطلب است. بیش از 170 هزار کانال در ایران راهاندازی شده است که 11 هزار کانال بیش از 5 هزار نفر عضو دارند. از میان این کانالها 32 کانال بیش از 500 هزار عضو و 7 کانال بیش از یک میلیون عضو را دارا هستند.
شبکههای اجتماعی و تحولات
حوزه عمومی در ایران
یکی از مقاطع در مطالعه مصرف شبکههای اجتماعی روزهای منتهی به انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم است. 7/2 میلیارد پیام در ایام انتخابات و در شبکه ملی اطلاعات جابهجا شده که 70 درصد آنها نیز در قالب پیامهای چندرسانهای بوده است. پست اینترنتی آقای روحانی در هنگام رایدادن در روز 29 اردیبهشت با 419500 لایک، رکورد بیسابقهای در پستهای اینستاگرامی ایرانیها بر جاگذاشته است. همان روز رکورد بازدید از تلگرام با 7/2 میلیارد بازدید در یک روز شکسته شد. گزارش ایسنا هم نشانگر آن است که 70 درصد این پیامها در قالب چندرسانهای بوده است. پیش از این روز چهارشنبه، 27 اردیبهشت نیز 4/2 میلیارد بازدید از تلگرام ثبت شد. در حال حاضر رکورد بیشترین بازدید از یک پیام در تلگرام شامل 20000000 بازدید و بیشترین میزان عضویت در کانال تلگرامی 3400000 است (مرکز ملی فضای مجازی). باتوجه به آمار ارائهشده از طرف پایگاه اینترنتی Tgchance نزدیک به یکسوم از کانالهای موجود در تلگرام به زبان فارسی هستند.
علاوه بر این، هر کانال تلگرام فارسی بهطور متوسط 8500 عضو دارد که ایرانیان را از این جنبه نیز در رتبه اول قرار داده است. این آمار زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که نگاهی به دادههای کلی تلگرام نیز انداخته شود. همهروزه نزدیک به 500 کانال جدید در تلگرام ثبت میشود و تاکنون 36 هزار کانال فعال در این شبکه موجود است. در کل نزدیک به 150 میلیون عضو فعال در تلگرام وجود دارد که در بیش از 40 زبان زنده دنیا به فعالیت میپردازند. در حال حاضر هفتونیم میلیون نفر از جمعیت 26 تا 35 سال در ایران عضو اینستاگرام هستند (مرکز فناوری اطلاعات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی).
این رسانه مجازی در اعتراضات مردم ایران در دیماه 1396 اظهارنظرات گستردهای را برانگیخت و انگشت اتهامات به سمتش نشانه رفت. هرچند پس از انقلاب اسلامی، تظاهرات اعتراضی در مشهد (1371)، قزوین (1373)، اسلامشهر (1374) و کوی دانشگاه تهران (1378) تجربه شده بود اما بازیگری فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بهصورت بسیار محدود و فقط در سال 1388 و آن هم توسط فیسبوک تجربه شده بود. باید یادآوری کرد در شرایطی که بهدلیل تجربهنکردن و فیلترینگ، درصد درخور توجهی از مردم از آن فضا استفاده چندانی نمیکردند، درواقع یکی از نقاط افتراق جدید از سایر تجمعات و تظاهرات اعتراضی در ایران پس از انقلاب اسلامی بازیگری فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مبتنی بر آن است. پیشتر هم بیان شد که استفاده از تلگرام رو به افزایش است و گزاف نیست که امروز از آن بهعنوان بزرگترین «تجمع مجازی مردم ایران» سخن به میان آورده شود. از اینرو بهطور طبیعی خانوادههای ایرانی را درگیر خویش کرده است و بهویژه زنان نیز رشد عضویت در این شبکه اجتماعی داشتهاند. بهطوری که مطابق نظرسنجیهای مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در آذر 1394، 1/37 درصد و در بهمن 1395، 4/53 درصد در شهریور سال 1396 نیز 5/58 درصد اعلام کردهاند که در تلگرام عضویت دارند.
بررسی میزان عضویت زنان در اینستاگرام نیز هرچند مانند تلگرام رشد تصاعدی نداشته اما خالی از لطف نیست. در آذر 1394، 9/15 درصد و در بهمن 1395، 6/20 درصد و شهریور سال 1396 نیز 6/18 درصد اعلام کردهاند که در اینستاگرام عضویت دارند. آنچه آمد حاکی از فربهشدن عرصه عمومی و به تبع آن افکار عمومی در جامعه ایران است اما چه کسانی بیشتر در این عرصه فعال هستند؟ جوانانی که آنها را میتوان نسل «نت« و «اینترنت» نام نهاد. بررسی میزان عضویت جوانان 18 تا 29ساله نشان میدهد که در آذر 1394، 5/53 درصد و در بهمن 1395، 3/77 درصد و در شهریور سال 1396 نیز 5/74 درصد اعلام کردهاند که در تلگرام عضویت دارند.
همچنین بررسی میزان عضویت همین گروه سنی نیز در اینستاگرام جالب توجه است. در آذر 1394، 4/26 و در بهمن 1395، 7/43 درصد و در شهریور سال 1396 نیز 7/34 درصد اعلام کردهاند که در این شبکه عضویت دارند.
بهطور طبیعی صحنهگردانی اصلی این رسانههای اجتماعی را نیز این سنین بر عهده دارند؛ جوانانی که به دنبال نیازهای جدید خویش هستند و زبانی متفاوت از نسلهای پیش یافتهاند. همانگونه که ملاحظه میشود تفاوت نسلی در مصرف شبکههای اجتماعی مجازی بهخوبی ملاحظه میشود. از اینرو میتوان مطالب و مباحثاتی که در این فضا منتشر میشود را بیشتر از آن نسل جوان کشور دانست؛ جوانانی که در بیشتر مواقع دو کفه آزادی و بیکاری، مهمترین درخواستهای آنان است. در نتیجه، در این فضا مخاطرات بیننسلی را میتوان بهوضح مشاهده کرد. «شیءانگاری» نتیجه اجتنابناپذیر پویش نسلهاست. برگر و لاکمن معتقدند «شیءانگاری» زمانی رخ میدهد که تصور شود نظم نهادی حیات خود را مستقل از نیازها و مقاصد انسانها در پیش گرفته است؛ هنگامی که جامعه چیزی جدای از پدیدآورندگانش و کنترلکننده انسانها تلقی شود. زمانی که نسل جدید براساس نظم اجتماعی از پیش موجود و مسلم فرضشده اجتماعی میشود، جهان اجتماعی امری طبیعی تلقی خواهد شد. اجتماعیشدن را فرآیندی خواندهاند که از طریق آن جهان عینی نهادهای اجتماعی به واقعیت ذهنی بسیار مهمی تبدیل میشود. در نتیجه، جهان نهادی ساخته اجتماع، توسط فرد و به مثابه نظمی عینی و طبیعی درونی میشود. این امر در کنار سرعتگرفتن استفاده مردم ایران از این رسانههای مجازی به جای رسانههای گروهی، نوعی جمعیشدن آنها را نوید میدهد. در اصطلاح جهانی، به رسانههای الکترونیکی بزرگ، «تلهماتیک» گفته میشود. تلهماتیکها رسانههایی بزرگ با فناوریهایی چون کامپیوتر، تلفن، ماهواره، تلویزیون و رادیو هستن؛ در واقع ترکیبی از ارتباط راه دور و نظام اطلاعرسان کامپیوتری. علیرغم ظرفیت زیاد عرضه تولیدات و نیز انعطافپذیری، این رسانهها بهطور کامل در اختیار و کنترل برقرارکننده ارتباط نیست. گیرنده و فرستنده پیام نیز مبادله و ارتباطی دوسویه با هم دارند. اما ظرفیت شبکههای اجتماعی و ضرورت فضای گفتوگو برای شکلگیری افکار عمومی در جامعه ایران باعث شده شبکههای اجتماعی مجازی، بهویژه تلگرام، فضای جدیدی رقم بخورد. در حقیقت شبکههای اجتماعی مجازی بهعنوان کنشگر ارتباطی جدید مشغول بازیگری در میدان شکلگیری افکار عمومی هستند. اگر روزی از 3000 کافه فرانسه برای قدرتیافتن عرصه عمومی در فرانسه سخن گفته میشد، همین فضا را تلگرام اکنون در ایران به وجود آورده است. البته از آنجا که چرخه و مکانیسم افکارعمومی بهخوبی در ایران شکل نگرفته است، در این چند سال پساتلگرامی با سونامی افکار عمومی روبهرو بودهایم.
تاثیر رسانه در ساختارهای سیاسی و حاکمیتی
در جهان اجتماعی «پیشاشبکههای اجتماعی مجازی» امر اطلاعرسانی، خبرنویسی و خبرنگاری به مقولهای حرفهای تبدیل شده و فناوریهای جدید ارتباطی نیز تاثیرات شگرفی را بر برجستهشدن این حوزه گذاشته بود. مهدی سمتی در کتابش با در نظرگرفتن سه مقوله از تاثیر فناوریهای ارتباطی یا تاثیر سیانان سخن به میان آورد که نشاندهنده تاثیر فعالیت حرفهای حوزه رسانه بر جامعه و ساختارهای سیاسی و حاکمیتی است. مقولات مورد بررسی وی نیز حاکی از وجود مکانیزم خبری در فضای رسانهای است.
مقوله اول «شتابزابودن» است؛ فرض بر این است که فناوریهای اخیر ارتباطی در جهان به سیاستمداران مجالی برای تامل و مشاوره نمیدهد. در دوره فناوری ماهوارهای یا فراملی، ژورنالیسم«زنده» درواقع اصطلاحی است برای تعریف این موضوع که اعمال ژورنالیستی تابع اصل سرعت هستند. مقوله دوم «سرعتگیر» یا «بازدارنده» سیاست خارجی مطرح میشود که مقصود واکنش عاطفی عمومی به تصاویر و نیز تاثیر عاطفی و نمایشی آن است. درنهایت مقوله «برجستهسازی» تصاویر گرسنگی هرجومرج و فلاکت انسانی بر صفحه تلویزیون به نمایش گذاشته شد. تلویزیون چارچوب «باید کاری کرد» را برای سیاستگذاران تعیین کرد. این امر در این دوره «پساشبکههای اجتماعی مجازی» این شبکهها عهدهدار شدهاند و تفاوت آن نبود فعالیت حرفهای و منسجم است. در نتیجه از «اثر تلگرامی» میتوان سخن به میان آورد. مایلک هارت و آنتونیو نگری نظم نوین جهانی را امپراتوری مینامند. برخلاف عصر امپریالیسم که بهوضوح معلوم بود، کشورهایی مسلط وجود دارند، امپراتوری هیچ قدرت مرکزی و هیچ کشور مسلط و نیروی اجتماعی کنترلکنندهای وجود ندارد. امپراتوری میتواند به شبکه جهانی اینترنت متصل باشد، نوعی شبکه متشکل از قدرتهای متعدد، قدرتی که منتشر و پراکنده است، نه متمرکز. کشورها در قدرت با شرکتهای فراملیتی، مجموعه رسانهها، شرکتهای غیردولتی سازمانهایی همچون اتحادیه اروپا و بانک جریانی سهیماند. پس با حضور شبکههای اجتماعی مجازی، حاکمیت شکل جدید تشکل از مجموعهای ارگانیسمهای ملی و فراملی پیدا کرده است که براساس منطق حاکمیت واحدی گرد هم آمدهاند. تجربه وضعیتی که آنتونی گیدنز تراکم «زمان- فضا» نامید و امروزه به گفته بندیکت اندرسون به ملت اجازه داد تا خود را جمعی تصور کند که در طول تاریخ به پیش میرود، جای خود را به زمان جهانی انتقال آنی اخبار داده است. علیرغم تحرکهای مجازی، امروز بیش از اینکه در «عصر فلجشدگی» بهسر میبریم. این مساله فاعل را به «زندگی نباتی» یا «کمای فرهنگی» فرو میبرد که در آن، به جای امکان کنش عمومی به دنبال «شدت احساسات» هستیم و تبدیل به «شهروند پایانهای» شدهایم. با نابودی روابط زمانی میان نزدیک و دور، انسانها بیش از قرابت فیزیکی واقعی روابط فردی و اجتماعی فوریتر خود، به واقعیت بر صفحه نمایش میبینند توجه میکنند. آنگاه جامعه میان دو زمانبندی متمایز تقسیم میشود که ویرلیلو بهعنوان زمانمندی مطلق و زمانمندی نسبی توصیف میکند. شکافی اصلی میان کسانی که در زندگی واقعی زندگی میکنند و فعالیتهای اقتصادی آنها از سرعت تاثیر میپذیرد و کسانی است که درحالی که در فضای واقعی زندگی میکنند هر روز بیشتر تهیدست میشوند. برای شهروند پایانهای، واقعیت مجازی، رسانههای رخدادمحور و تحریک دیوانهوار اطلاعات واقعیت را تکمیل نمیکند، بلکه جانشین آن میشود.
نتیجهگیری
فراموش نکنیم شبکههای اجتماعی میتواند درحال که جامعه را ذرهوار میکند، احساسات گرم اجتماعی را نیز تشویق کند و رویای خودآفرینی بدون رویاروییهای واقعی اجتماعی را به ما ببخشد به شرط آنکه فرآیند آن بهخوبی تعریف و مشخص شود. آنچه در حال حاضر شاهد هستیم، فردیتزایی مدرنیته و رشد جوامع عاطفیتری است که بیش از مفاهیم مطلوبیتگرایانه منفعت فردی، بر جامعهجویی مبتنی هستند.از سوی دیگر، شبکههای اجتماعی مجازی را میتوان به مثابه فضایی دوگانهپسند مورد تحلیل قرار داد. بدین ترتیب که برخی افراد در جهان مجذوب آن شده و برخی دیگر از آن و نوع زندگی اجتماعی مرتبط با آن بیزاری میجویند. نوع زندگی جاری در شبکههای اجتماعی مجازی را میتوان در اصطلاحی که میشل فوکو درباره فضای «هیتروتوپیایی» وضع کرده، گنجاند. «هیتروتوپیا» عنوانی است که میشل فوکو برای «فضای دیگر» یا «دیگرفضا» برگزیده بود؛ فضایی متفاوت و در مقابل یوتوپیا یا آرمانشهر است. در هیتروتوپیای ایرانی، افراد با مقولات متفاوت اعتراض میکنند و در اعتراضکردن مخرج مشترک پیدا میکنند اما از آنجا که اتمسفر حوزه عمومی احساسی شده و مسائل مشخص نیست، صرف اعتراض یا «نقزدن» ماحصل افکار عمومی جامعه ایران است. به طور قطع برای برونرفت از این فضا راه چاره دستیافتننی، اجرای مکانیزم کامل برای بروز افکار عمومی است؛ یعنی تقویت جامعه و نهادهای مدنی. «نقزدن» یک فرآیند «هیجانمدار» است، یعنی ما با نقزدن آرامتر میشویم، خشم و غممان را با دیگران در میان میگذاریم و «درددل» میکنیم اما «نقدکردن» یک فرآیند «مساله«دار» است. ما در هنگام نقد، خودمان را سبک نمیکنیم، بلکه مساله را «حلاجی» و زیرورو میکنیم. «نقزدن مخاطب تعریفشدهای ندارد ، کافی است گوش مفت بیابی، آنوقت میتوانی شروع به نقزدن کنی ولی نقدکردن مخاطب تعریفشدهای دارد. متاسفانه افکار عمومی ایرانی بیشتر بر مدار هیجان میگردد و از اینرو کنشهای اجتماعی مبتنی بر آن نیز نمیتواند ماحصل خاصی را دنبال کند و تبدیل به «کنشهای پراکنده اجتماعی» یا «حرکتهای کوتاه» میشود. اما در جایی چون انتخابات که افکار عمومی بتواند مساله خاص خویش را بیابد و حول محور آن حرکت کند، میتواند «کنش جمعی» ایجاد کند.
دیدگاه تان را بنویسید