ایجاد درگیریهای قومی در ایران راه به جایی نمیبرد
هدفکور
دشمنی و رقابت عربستان با ایران در ماههای اخیر شدت بیشتری گرفته است؛ پس از آنکه محمدبن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، به عنوان گرداننده سیاست خارجی تهاجمی عربستان در منطقه تلاش کرد تا از اهرمهای مختلف برای سد نفوذ کردن حضور منطقهای ایران استفاده کند در چندین جبهه مختلف با شکست علنی روبهرو شد. باید در نظر بگیریم که در عراق به رغم دخالتهای مکرر و تلاش برای ایجاد اختلافات قومی و فرقهای اما ریاض از اختلاف منطقهای مجدد میان ایران و عراق به عنوان یک پیشران بهرهای نبرده و دستاوردی نداشته است؛ در جنگ نیابتی سوریه نیز با وجود حمایتهای گسترده تسلیحاتی و سیاسی از گروههای وابسته به جبههالنصره، عربستان و متحدانش در ادلب شکست خوردند. همچنین عربستان در ائتلافسازی منطقهای برای بازگرداندن قدرت به عبدربه منصور هادی، پادشاه مخلوع یمن نیز با ناکامی مواجه شده است. امروز عربستان سعودی علنا سیاست همراهی و همگامی با راهبردهای جنگطلبانه اسرائیل و آمریکا را در خاورمیانه دنبال میکند.
بنابراین ولیعهد جوان سعودی در همگامی و همراهی با دشمنان منطقهای و جهانی ایران اعلام کرد که از گروههای تجزیهطلب و فرقهگرا در داخل ایران برای ایجاد آشوب و نیز براندازی نظام حمایت میکند. به نوعی که ما شاهد بودیم سران منافقین ضمن دعوت از برخی از اعضای تندرو کنگره آمریکا از مقامات امنیتی و اطلاعاتی عربستان نیز در نشستهای تبلیغاتی و نمایشی خود در اروپا استفاده کردند. از سوی دیگر در بحث عملیاتهای تروریستی در شرق ایران یعنی سیستان و بلوچستان، رسانههای همسو با عربستان از گروهک تروریستی جیشالعدل در حمله به پایگاههای نظامی ایران حمایت کرده و با گستاخی تمام از پایان اشغالگری فارسها بر خطه بلوچستان شوهای متعدد تبلیغاتی راه انداختند. در همین راستا بعد از انهدام سران اصلی جیشالعدل، بازماندگان این گروه با پناهندهشدن به کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس از کمکهای مالی و نظامی عربستان و امارات برای ادامه تنشآفرینی و ایجاد درگیریهای قومی و فرقهای در مناطق سنینشین ایران استفاده کردند. در تازهترین دخالت نیز عربستان و امارات با مدیریت انگلستان تلاشهایی را برای ایجاد درگیریهای قومی و فرقهای در منطقه عربنشین ایران یعنی خوزستان آغاز کردند. راهبرد اصلی حامیان جریانات فرقهگرا در منطقه ایجاد بلوا و آشوب با استفاده از شعارهای فرقهگرایانه و مطرح کردن ادعاهایی همچون عدم رسیدگی کافی و وافی دولت مرکزی به مطالبات مدنی و فرهنگی اقوام ایرانی از جمله اعراب ساکن خوزستان است که در راس این حرکتهای جداییطلبانه گروه تجزیهطلب الاحوازیه قرار دارد که سابقه فعالیتهای این گروه به دوره قبل از انقلاب بازمیگردد. بعد از انقلاب اسلامی گروه الاحوازیه تحت تاثیر افکار ناسیونالیستی و قومگرایانه پانعربیسم و القائات رژیم بعث صدام تلاشهایی را برای جداییطلبی و اقدامات خرابکارانه به عمل آورد و به عنوان ستون پنجم دشمن در مناطق مرزی ایران تبدیل شد. بعد از پایان جنگ و مهار این گروههای تروریستی و تجزیهطلب، عوامل اصلی آن به کشورهای اروپایی پناهنده شدند و برای یک دهه فعالیت آنچنانی از خود بروز ندادند، ولی با شروع اختلافات منطقهای ایران و عربستان بار دیگر بنسلمان یک بازی خطرناک را در منطقه آغاز کرده که آن هم دمیدن در اختلافات قومی و مذهبی در میان کشورهای اسلامی و اعلان علنی کشاندن جنگ به داخل ایران است. این در حالی است که اظهارات ولیعهد جوان سعودی مبنی بر تبدیل ایران به جبهه جنگ، پیامدهای امنیتی مختلفی را به دنبال خواهد داشت. اظهارات تهدیدآمیز مقامات سعودی به ویژه شخص بنسلمان در خصوص ایجاد ناامنی در ایران تاکنون چند بار تکرار شده است. از دیگر سو انجام عملیات تروریستی در ایران آن هم در 31 شهریور یعنی سالروز آغاز جنگ تحمیلی و همزمان با برگزاری رژه نیروهای نظامی ایران، بیانگر این است که هدف اصلی این اقدامات، شعلهور ساختن یک عملیات روانی و کور در داخل ایران بوده است. این حادثه تروریستی گرچه با محکومیت بیشتر کشورها و رسانههای منطقهای و جهانی روبهرو شد اما عربستان و امارات علنا از این اقدام ترویستی حمایت کردند و آن را یک عملیات نظامی علیه مراکز امنیتی و نظامی ایران به حساب آوردند. همچنین باید توجه داشت که این عملیات تروریستی کور در یک مقطع خاصی انجام گرفته است که میتواند بیانگر یک سناریوی محتمل در آینده باشد مبنی بر اینکه عربستان به عنوان پیادهنظام آمریکا و اسرائیل در کنار فشارهای همهجانبه اقتصادی و سیاسی آمریکا و برخی از متحدان اروپایی و منطقهای آن که با مکانیزم تحریمهای همه جانبه برای به آشوبکشاندن ایران از طریق ایجاد نارضایتی صورت میگیرد، با حمایت علنی و آشکار از گروههای تجزیهطلب قومی در ایران به دنبال عملیاتی ساختن تز آمریکا و اسرائیل در ایران هستند. آنها در نظر دارند ضمن جلوگیری از افزایش قدرت منطقهای ایران از طریق فشار به متحدان نزدیک آن مانند حزبالله لبنان، دولت بشار اسد و عراق با ایجاد ناامنی در داخل ایران در راستای اهداف و راهبردهای کلانمحور عبری-غربی ایفاگر نقش خود باشند.
در این میان شاهد بودیم که رسانههای فارسیزبان بهویژه ایران اینترنشنال که شبکهای ماهوارهای در لندن است اقدامات عجیبی انجام دادند. به عنوان مثال این شبکه با سخنگوی الاحوازیه گفتوگویی انجام داد و طی گفتوگو نیز از بهکاربردن کلمه تروریستی برای حملات اهواز امتناع میکرد. باید توجه داشت که در قاموس لغت غرب دو نوع تروریسم داریم؛ تروریسم خوب و تروریسم بد. درواقع گروههای تروریستی که علیه منافع ایران به عنوان رقیبان و دشمنان محور غربی و عربی عمل میکنند از دیدگاه غرب، تروریستهای خوب هستند که باید از نظر مالی، سیاسی و رسانهای حمایت شوند. لذا مشاهده میکنیم که برخی از رسانههای وابسته به انگلیس و عربستان علنا از این اقدامات تروریستی در ایران حمایت میکنند و به نوعی میخواهند به بینندگان خود القا کنند که این گروهها فقط به دنبال ضربهزدن به منافع دولتی و مراکز نظامی و امنیتی ایران بودند. در صورتی که اشاره شد پیشینه گروههایی مانند الاحوازیه به قبل از انقلاب و حتی دوره شیخ خزعل به عنوان یک جریان قومگرا و جداییطلب برمیگردد. اما برخی کشورهای غربی و عربی از طریق حمایت از این گروه تجزیهطلب و دیگر گروههای همنام این گروهها به دنبال برهمزدن امنیت ملی ایران و نیز تغییر موازنه قوا در منطقه هستند.
در نهایت باید توجه داشت که ایران متشکل از قومیتهای مختلفی است که در طول تاریخ انسجام سیاسی و فکری خود را در مقابل دشمنان و نیز تجزیهطلبان نشان دادهاند. در بحث خوزستان نیز باید توجه داشت که بهرغم تمام تلاشهای آشکار و پنهان ریاض و برخی پایتختهای اروپایی، مردم خوزستان در جنگ هشتساله عراق علیه ایران، رشادتها به خرج دادند و رسالت تاریخی و وظیفه ملی و مذهبی خود را برای حفظ خاک ایران در قبال تعدی دشمن بعثی به خوبی ایفا کردند. لذا به نظر میرسد این آشوب جدید و اقدام تروریستی نیز خللی در عزم و اراده مردم خوزستان برای حفظ وحدت و انسجام ملی بهوجود نخواهد آورد، بلکه افق جدیدی را باهدف ایجاد یگانگی و همبستگی ملی با دیگر اقوام ایرانی برای حفظ کشور و عظمت آن رقم خواهد زد.
دیدگاه تان را بنویسید