رکنا: رسیدگی به پرونده مرد دستفروشی که در جریان یک درگیری همکارش را به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

    به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 97 با گزارش یک نزاع در محدوده بازار تهران به مأموران کلانتری 113 بازار آغاز شد. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و با بررسی‌های اولیه مشخص شد که جوانی به نام قاسم 35 ساله از ناحیه پهلو و شکم با ضربات چاقو به شدت زخمی شده است که وی به بیمارستان منتقل شد اما چند ساعت بعد به علت شدت جراحات وارده جان باخت.

 

با مرگ قاسم شناسایی عامل قتل در دستور کار مأموران قرار گرفت. در نخستین گام تیم جنایی به تحقیقات میدانی پرداختند و مشخص شد که مقتول در محدوده بازار دستفروشی می‌کرده و پس از یک درگیری با همکارش کریم 45 ساله از سوی وی با ضربات چاقو مجروح شده است.

با مشخص شدن هویت عامل قتل کریم در خانه‌اش بازداشت شد.

بعد از استعلام سوابق او معلوم شد که وی مشکلات روانی داشته و در بیمارستان هم بستری بوده و چندین سابقه درگیری نیز در پرونده‌اش به چشم می‌خورد.

کریم پس از دستگیری و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل قاسم اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت: من به خاطر مشکلات روانی‌ام بارها در بیمارستان بستری شده‌ام. چند ماه پیش از حادثه برای اینکه سرگرم باشم و با بیماری‌ام مقابله کنم تصمیم گرفتم با دستفروشی خودم را مشغول کنم. روز حادثه در حال کار بودم که چند نفری به سراغم آمدند و با لحن تندی از من خواستند تا کارم را تعطیل کنم که مخالفت کردم و آنها به یکباره به سمتم حمله کردند و من را مورد ضرب و شتم قرار دادند. 

قاسم هم چند متر آن طرف‌تر از بساط من دستفروشی می‌کرد تا چشمم به چشمش افتاد با خنده‌ای مسخره‌ام کرد، چون از آن ماجرا عصبانی بودم کنترلم را از دست دادم و با چاقویی که در جیبم بود به سمتش رفتم اما وقتی به خودم آمدم دیدم چاقو به شکمش خورده است. با دیدن این صحنه ترسیدم و بسرعت فرار کردم.

به دنبال اظهارات متهم و بازسازی صحنه جرم و گزارش پزشکی قانونی ، پرونده تکمیل و برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه مادر مقتول به‌عنوان تنها ولی دم درخواست قصاص کرد. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من مشکلات روانی دارم و اگر فرد متعادلی بودم شاید آن روز می‌توانستم خودم را کنترل کنم و با خنده مقتول از کوره درنروم و حالا هم در زندان نبودم، ولی باور کنید نمی‌خواستم همکارم را به قتل برسانم و خیلی پشیمانم و از مادر مقتول می‌خواهم تا از گناهم بگذرد.

پس از اظهارات متهم و وکیل او قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.